« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

حکم تلقین میت چیست؟ | مقالات 6 فروردين 1389
حکم تلقین میت چیست؟

الحمد لله و کفی والصلاة والسلام علی المصطفی و علی آله و أحابه و و من اهتدی

اما بعد عن سعيد بن عبد الله الأودي قال : شهدت أبو أمامة وهو في النزع فقال : إذا مت فاصنعوا بي كما أمرنا رسول الله صلى الله عليه و سلم أن نصنع بموتانا أمرنا رسول الله صلى الله عليه و سلم فقال : إذا مات أحد من إخوانكم فسويتم التراب على قبره فليقم أحدكم على رأس قبره ثم ليقل : يا فلان بن فلانة فإنه يسمعه ولا يجيب ثم يقول : يا فلان بن فلانة فإنه يستوي قاعدا ثم يقول يا فلان بن فلانة فإنه يقول : أرشدنا رحمك الله ولكن لا تشعرون فليقل : اذكر ما خرجت عليه من الدنيا شهادة لا إله إلا الله وأن محمدا عبده ورسوله وأنك رضيت بالله ربا وبالإسلام دينا وبمحمد نبيا وبالقرآن إماما فإن منكرا ونكيرا يأخذ واحد منهما بيد صاحبه ويقول : انطلق بنا ما نقعد عند من قد لقن حجته فيكون الله حجيجه دونهما فقال رجل : يا رسول الله فإن لم يعرف أمه قال : فينسبه إلى حواء يا فلان بن حواء

با توجه به نزاعی که بین اهل حدیث و متعصبین مذهبی در امر تلقین میت وجود دارد بر آن شدم تا حقیقت تلقین را مورد بررسی قرار داده وجواز و عدم جواز آنرا از مد نظر مذهب و حدیث و اقوال علمای سلف و خلف مورد کنکاش قرار دهم.

از آنجا که حدیث تلقین میت ضعیف و غیر معتبر می باشد و هیچ قائلی بر صحت آن وجود ندارد لذا بر اثبات تلقین نمی توان بر آن تکیه نمود این حدیث را طبرانی در معجم الکبیر خود آورده است و در کتابهای دیگر حدیث نیامده است.

تلقین میت نزد خود امام شافعی جایگاهی ندارد و او اصلا آنرا در کتاب الأم خود و دیگر کتبش ذکر نکرده بلکه تنها به حدیث طلب تثبیت برای میت اشاره کرده است. اما در کلام و کتابهای اصحاب و فقهای مذهب شافعی به مندوب بودن آن اشاره شده است و دلیل را عمل اهل شام و همین حدیث ضعیف می دانند و این بدان جهت است که استدلال به حدیث ضعیف در باب ترغیب و ترهیب را جایز می دانند و از جهت اینکه باعث موعظه و اندرز حاضرین می گردد آنرا مستحب و پسندیده معرفی کرده اند.

امام نووی در روضة الطالبین خود چنین آورده است:
ويستحب أن يلقن الميت بعد الدفن فيقال يا عبد الله........... سپس می گوید: هذا التلقين استحبه جماعات من أصحابنا منهم القاضي حسين وصاحب التتمة والشيخ نصر المقدسي في كتابه التهذيب وغيرهم ونقله القاضي حسين عن أصحابنا مطلقا والحديث الوارد فيه ضعيف لكن أحاديث الفضائل يتسامح فيها عند أهل العلم من المحدثين وغيرهم..... ولم يزل أهل الشام على العمل بهذا التلقين من العصر الأول وفي زمن من يقتدى به.

شیخ آلبانی اینکه تلقین بعنوان یک سنت متبع قلمداد شود قبول ندارد و حتی آنرا بدعت می داند چرا که حدیث صحیحی که مؤید آن باشد وجود ندارد و استدلال به احادیث ضعیف در ترغیب و ترهیب را مردود می داند وبرای سنت معرفی شدن یک عمل، مطلقا صحت حدیث را شرط قرار داده است .

اما فقهای مذهب استدلال او را قبول نداشته و او را محدثی معرفی می کنند که از حد خود پافراتر گذاشته و در کار فقهاء دخالت کرده است چنانکه محمد غزالی قائل بر این است و معتقد است که کار فقه را به اهل فن آن یعنی فقهاء باید سپرد.

شیخ الإسلام ابن تیمیه که إحیاء گر مکتب سلف است با وجود اعتقاد به عمل به حدیث صحیح ، تلقین را رد نکرده بلکه با استدلال به شنوا بودن اموات در قبور آنرا در کتاب فتاوی الکبری خود مباح دانسته است.

ایشان چنین می گوید: هذا التلقين المذكور قد نقل عن طائفة من الصحابة : أنهم أمروا به كأبي أمامه الباهلي وغيره وروي فيه حديث عن النبي صلى الله عليه و سلم لكنه مما لا يحكم بصحته ولم يكن كثير من الصحابة يفعل ذلك فلهذا قال الإمام أحمد وغيره من العلماء : أن هذا التلقين لا بأس به فرخصوا فيه ولم يأمروا به واستحبه طائفة من أصحاب الشافعي وأحمد وكره طائفة من العلماء من أصحاب مالك وغيرهم

و در جواب کسی که سوال می کند آیا تلقین میت بعد از مرگ واجب است؟ می گوید:
تلقينه بعد موته ليس واجبا بالإجماع ولا كان من عمل المسلمين المشهور بينهم على عهد النبي صلى الله عليه و سلم وخلفائه بل ذلك مأثور عن طائفة من الصحابة كأبي أمامة وواثلة بن الأسقع فمن الأئمة من رخص فيه كالإمام أحمد وقد استحبه طائفة من أصحابه وأصحاب الشافعي ومن العلماء من يكرهه لاعتقاده أنه بدعة فالأقوال فيه ثلاثة : الاستحباب والكراهة والإباحة وهذا أعدل الأقوال.

امام احمد و بعضی از اصحاب شافعی در مورد تلقین چنین گفته اند: لا بأس به (یعنی انجام آن اشکالی ندارد) و به آن رخصت داده اند اما بعضی از اصحاب مالک و دیگر علماء آنرا مکروه دانسته اند.

نتیجه گیری:

از آنجا که اکثر صحابه تلقین را انجام نداده اند و با توجه به ضعیف بودن حدیث و همچنین با در نظر گرفتن قاعده ی فقهاء در عمل به حدیث ضعیف در باب ترغیب و ترهیب قول ترجیحی قول شیخ الإسلام ابن تیمیه مبنی بر مباح بودن تلقین است اما اگر بعنوان سنت معرفی شد بنا بر قول آلبانی بدعت بوده و عمل به آن درست نیست.

..............................................................................................
نویسنده: شیخ محمد تشیخ (مدرس مدرسه دینی اسماعیلیه)
مآخذ:
روضة الطالبین ـ المجموع ـ الفتاوی الکبری ـ أحکام الجنائز ـ مغنی المحتاج ـ الأم
بازديد:11302| نظر(189)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت