اخرين مطالب
» گزارش تصویری اردوی تفریحی طلاب حفظ تابستان 1403
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
پیوندهای مرتبط
مطالب پربیننده
برگزاری امتحانات پایانی کلاسهای منهج چهارساله سال تحصیلی ۱۴۰۲.۴۰۳
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
دین و آزادی | مقالات | 28 تير 1389 |
سؤال: موضع اسلام در برابر آزادی چیست؟ بعضی از جوانان معتقدند که دین ضد آزادی است. آزادی مورد نظر اسلام کدام است؟ مرز و حدود آن را مشخص فرمایید. جواب: با آمدن اسلام، اصل آزادی تثبیت و مورد توجه قرار گرفت. امیرالمؤمنین عمر بن خطاب کلام مشهوری در این باره دارد که میفرماید: «مَتَی اِسْتَعبَدتُمُ النّاسَ وَ قَدْ وَلَدَتْهُمْ اُمَّهَاتُهُمْ اَحْراراً» «از کی مردمان را به بردگی گرفتهاید. در حالی که آزادانه از مادر زادهاند.» و علی بن ابیطالب در یکی از سفارشهایش میگوید: «لا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ و قد خَلَقَکَ اللهُ حُرّاً» «بنده غیر خود مباش در حالی که خداوند تو را آزاد آفریده است» به حکم آفرینش پررودگار و بر حسب طبیعت ولادت، انسانها، کاملاً آزادند و از حق آزادی برخوردار میباشند و نباید بنده و برده کسی باشند. اسلام هنگامی آزادی را برای بشریت قرار داد که مردمان در آن زمان از لحاظ فکری، سیاسی، اجتماعی، دینی و اقتصادی به بندگی کشیده میشدند. اسلام اصل آزادی اعم از آزادی اعتقادی، آزادی اندیشه، آزادی گفتار، آزادی انتقاد و مهمترین آزادیهایی را که بشریت بدان نیازمند است برای امّت، قرار داد. اسلام به عنوان یک دین، آزادی دینی و اعتقادی را سرلوحه کار خود قرار داد و نمیپذیرفت که مردم به اجبار به اسلام و یا یکی دیگر از ادیان دیگر، تن در دهند. نمونه بارز آن قول خداوند متعال است که میفرماید: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لامَنَ مَنْ فِی الاَرْضِ کُلُّهُمْ جَمیعًا اَفَاَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤمِنیِنَ»[1] «و اگر پروردگار تو میخواست قطعاً هر که در زمین است همه انها یکسر ایمان میآوردند. آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که ایمان بیاورند.» این آیه مربوط به دوران مکی بود و در عصر مدنی در سوره بقره آیه اینگونه نازل گردید. «لاَ اِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»[2] «اجباری در دین نیست، هدایت از گمراهی مشخص شده است.» سبب نزول آیه بر ما مشخص میکند که اسلام در مقدس شمردن آزادی، در بزرگداشت این مفهوم و تحکیم این اصل، تا چه اندازه پیشرفته است. در عصر جاهلیت، در طایفه اوس و خرزج هر گاه زنی بارور نمیشد، برخود نذر میکرد که اگر بچهای به دنیا آورد او را به دین یهود درآورد تا اینکه در میان این دو طایفه بزرگ عرب (اوس و خزرج) بعضی از فرزندن متدین به کیش یهودی پرورش یافتند. هنگامی که اسلام نازل شد و خداوند آنها را به وسیله این دین عزیز و گرامی داشت و نعمتش را بر آنان تمام نمود، بعضی از پدران خواستند که دین فرزندانشان را به دین اسلام بازگردانند و آنان را از دین یهود خارج سازند. علیرغم شرایطی که یهود داشت و علیرغم جنگهایی که میان مسلمانان و یهود وجود داشت، اسلام مجبور نمودن هیچ شخصی را بر ترک دین خود و داخل شدن در دین دیگر اگر چه اسلام باشد، روا نمیداشت و گفت: «لا اِکْراهَ فِی الدِّینِ» «در دین اجباری نیست.» در حالی که دولت بیزانس درآن هنگام میگفت: یا نصرانیت یا مرگ و مصلحان دینی در ایران به زشتترین تهمت، متهم میشدند و... اصل آزادی، در نتیجه پیشرفت جامعه، یا انقلابی که خواهان آن باشد و یا در اثر بلوغ سیاسی و فرهنگی مردم، به وجود نیامد، بلکه آزادی به عنوان یک اصل برتر در جامعه آن روز قرار گرفت و این اصل از آسمان نازل شد تا به وسیله آن زمینیان به آسمان برسند. اسلام آمد تا بشریت را با بیان این اصل، یعنی اصل آزادی عقیده و آزادی دین، بالا ببرد، ولی این اصل که اسلام آن را برای مسلمانان قرار داده باز مشروط و میقد است که دین بازیچه دست مردمان نشود. همانگونه که دین یهود میگفت: «آمِنُوا بِالَّذی اُنْزِلَ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُم یَرْجِعُونَ» «در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شد ایمان بیاورید و در پایان روز انکار کنید شاید آنان از اسلام برگردند.» میگفتند: صبح بدان ایمان آورید و غروب کافر شوید، ما دین محمد را چنین و چنان یافتیم... آن را رها کردیم. یا امروز بدان ایمان آورید و فردا از آن پشت کنید.... یا پس از یک هفته از آن رو برتابید. خلاصه این دین جدید را زشت گردانید... خداوند متعال نخواسته که این دین اسلام بازیچه دست کسانی باشد. سپس هر کس بعد از قانع شدن و بعد از آگاهی و بینش صحیح بدور از جبر و آگاهی و اکراه دین اسلام را پذیرفت و باید بدان پایبند باشد در غیر اینصورت مشمول مجازات ارتداد خواهد شد. نخستین آزادی، آزادی پذیرش دین و عقیده است. آزادی دوم، آزادی تفکر و اندیشه است. اسلام مردم را به تفکر در هستی و اندیشه دعوت نمود. «اَنَّما اَعِظُکُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا للهِ مَثْنَى و فُرادَی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا»[3] «من فقط به شما یک اندرز میدهم که: دو دو و به تنهایی برای خدا بپا خیزید سپس بیاندیشید» «قُلِ انْظُرُوا مَْاذَا فِی السَّمواتِ وَ الاَرْضِ»[4] «بگو بنگرید که در آسمانها و زمین چیست؟» «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ»[5] «آیا در زمین گردش نکردهاند تا دلهایی داشته باشند که با آن بیاندیشند یا گوشهایی که با آن بشنوند؟ در حقیقت چشمها کور نیست بلکه دلهایی که در سینههاست کور است.» اسلام به کسانی که دنبالهرو اوهام و گمانها هستند به شدت حمله میکنند و میگوید: «اِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الحَقِّ شَیْئًا»[6] «گمان در وصل به حق هیچ سودی را نمیرساند.» همچنین اسلام بر کسانی که دنبالهرو هوا و هوس هستند و بر کسانی که مقلد نیاکان خود و یا مقلد بزرگان و روسای خود هستند حمله میکند. همچنین به کسانی حمله میکند که روز قیامت میگویند: «وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا»[12] «ما رؤسا و بزرگان خویش را اطاعت کردیم و ما را از راه بدور کردند.» و کسانی را نکوهش میکند که میگویند: «بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ »[7] «ما پدران خود را بر آیینی یافتیم و ما هم با پیگیری از آنان راه یافتگانیم» اسلام آنان را از نظر راه و مقصد مانند چهارپایان بلکه گمراهتر از آنان قرارداده است. اسلام به تقلید کنندگان و متحجران حملهور شده و امت را به آزادی فکر و اندیشه و به کارگیری عقل و نظر، دعوت نموده و در میان مردم فریاد میکشد. «هاتُوا بُرْهانَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ صَْادِقینَ»[8] «بگو: اگر راست میگویید دلیل خود را بیاورید.» اسلام در اثبات عقیده اسلامی بر ادله عقلی تکیه نموده است به همین خاطر دانشمندان اسلامی گفتهاند: «اِنَّ العَقْلَ الصَّحیحَ اَسَاسُ النَّقْلِ الصَّحیحِ» «عقل صحیح پایه نقل صحیح میباشد.» یعنی عقل پایه نقل است. بنابراین قضیه وجود خداوند به وسیلهی عقل به اثبات رسیده است و قضیه نبوت حضرت محمد (ص) نخست با عقل ثابت میگردد. عقل است که میگوید: این پیامبر خداست. به دلیل اینکه بر صدق او، بر صحت نبوتش معجزه اقامه گریده است و عقل است که میگوید: این دروغگو و این دجال است به دلیل اینکه بیّنه و معجزهای همراه ندارد. اسلام اینگونه به عقل و اندیشه احترام قائل است. و در نتیجه آزادی اندیشه در اسلام، آزادی عملی را به دنبال خواهد اشت آنجا که مییابیم دانشمندان با هم اختلاف دارند. گروهی، گروه دیگر را در خطا میداند و گروهی، گروه دیگر را رد میکنند بدون اینکه هیچ کدام مرتکب گناهی شوند و میبینیم که در یک کتاب دو گروه معتزلی و سنّی از آن بهرهمند میشوند مانند کتاب «الکشاف» که مؤلف آن زمخشری است و معتقد به نظرات معتزلی است و از آن طرف پیروان اهل سنت هم از آن استفاده میکنند بدون اینکه احساس گناهی کنند. تا آنجا که یک عالم اهل سنت مانند «ابن المنیر» حاشیهای به نام «الانتصاف من الکشاف» بر آن مینویسد و یا امام و پیشوایی همچون حافظ ابن حجر عسقلانی کتابی را به نام «الکافی الشافی فی تخریج احادیث الکشاف» تألیف مینمایند و به همین صورت میبینیم که عالمان اسلامی از کتب و نظرات همدیگر استفاده مینمودند. با نگاهی به اختلاف فقیهان و سعه صدر آنان کاملاً مشاهده میکنیم که تمام آنگونه موارد دال بر آزادی اندیشه و آزادی علمی در میان امت اسلامی میباشد. همچنین اسلام به آزادی بیان و نقد معتقد است و آن را سرلوحه راهکار خود قرار داده است، بلکه اسلام بیشتر از آن پا را فراتر نهاده، که هر گاه گفتار و نقد، مصالح اخلاقی و آداب عمومی امتی را در برداشته باشد، آن بیان و انتقاد به عنوان امر واجبی درخواهد آمد... اینکه حق را بگویی و به امر به معروف و نهی از منکر اقدام نمایی و مردم را به سوی خیر دعوت نمایی و در این راه از نکوهش و طعن سرزنشکنندگان نهراسی... به نیکوکار بگویی خوب کردی و به بدکار بگویی بدکردی. در این صورت وقتی کسی نباشد که در این موارد اقدام نماید و یا سکوت شما مستوجب ضرر و زیان امت گردد و یا فساد عمومی را به بار آورد، در این هنگام بیان حق بر شما واجب میگردد و نباید از پیامد آن بیم داشته باشی. قرآن میفرماید: «وَ اْمُرْ بِالمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ المُنْکَرِ وَ الصْبِرْ عَلَى ما اَصَابَکَ اِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الاُمُورِ» «به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند بازدا و بر آسیبی که بر تو وارد آید شکیبا باش این حاکی از عزم و اراده تو در کارهاست». این همان چیزی است که اسلام بدان رسیده است. اسلام نفسهای مردم را نمیبندید و زبانها را در بند نمیکشد و دهانها را افسار نمیکند که جز با اجازه کسی نه سخن بگویند و نه ایمان بیاورند همانگونه که فرعون به ساحرانش میگفت: «آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أنْ آذَنَ لَکُمْ؟»[9] «آیا پیش از آنکه به شما رخصت دهم به او ایمان آوردید؟» مظور اینا ست که مردم جز با اجازه نباید ایمان بیاورند و جز با اذن از طرف سلطان عالی نباید به سخن آید. اسلام تفکر و اندیشیدن را برای مردم مباح نمود و حتی اجازه داد که مردم به آنچه که خود آن را حق میدانند باور داشته باشند و بر صاحب عقیده واجب گردانیده که از عقیده خود اگر چه با نیروی سلاح باشد محافظت کند و به مسلمانان دستور داده که از آزادی عقیده و باور دفاع کنند تا اینکه فتنه به وجود نیاید و دین همه از آن خداوند متعال عقیده و باور دفاع کنند تا اینکه فتنه به وجود نیاید و دین همه از آن خداوند متعال است. با شمشیر تیز وسلاح برنده از آزادی حمایت میشود تا هر کس در دین و عقیده خود آزاد باشد و مورد فتنه قرار نگیرد. خداوند متعال در نخستین آیهای که در مشروعیت قتال و جهاد در اسلام واردشده میفرماید: «اُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتِلُونَ بِانَّهُمْ ظُلِمُوا»[10] «به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده رخصت جهاد داده شده است». و باز میفرماید: « وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا»[11] «و اگر خدا بعضی از مردم را با بعضی دیگر دفع نمیکرد صومعهها، کنیسهها و مساجدی که نام خدا در آنها بسیار برده میشد، سخت ویران میگردید. و اگر خداوند مقدر نمیکرد که کسانی همچون مؤمنان و مسلمانان با شمشیرهایشان از آزادیهای عمومی دفاع کنند کسی جرأت نمیداشت که در روی زمین خداوند را پرستش کند و هیچ کلیسا و هیچ مسجد و عبادتگاهی یافت نمیشد که ذکر خدا فراوان در آن برده شود». بنابراین اسلام است که ای آزادیها را به ما ارزانی داشته است. اسلام آزادی را به ارمغان آورد. کدام آزادی؟ آزادی حقوق نه آزادی کفر و فسق و فجور نه همان آزادی که امروزه میپندارند و بدان آزادی شخصی نام نهادهاند به این معنا به نام آزادی زناکنی و شرابخوری و مرتکب گناه کبیره و سیّئات عظیم گردی!!. و در رابطه با امور مصلحتی (نه آزادی) نباید انتقاد کنی و نباید نسبت به آنچه که باور داری سخن بگویی. به نیکوکار نگویی، خوب کردی و به منحرف نگویی که تو از راه به در شدهای، نه، تو آزادی شخصی داری، آزادی فاسدکردن خود، اخلاق، درون، عبادت و خانوادهات، اگر این آزادی باشد اسلام آن را قطعاً تأیید نمیکند، زیرا چنین آزادیی، آزادی فسق و فجور است و فساد عمومی را به دنبال دارد و نمیتوان بدان فساد حقوقی گفت. اسلام به آزادی، اعتراف میکند مدافع آن است اما کدام آزادی؟ آزادی اندیشه، آزادی نظر، آزادی بیان، آزادی انتقاد، آزادی عقیده و آزادی دیانت. اینها آزادیهایی هستند که قوام زندگی بشریت بر آنهاست و آزادی عقد و قرارداد، داد و ستد و هم زیستی و تصرف در ملک بدانها بستگی دارد. یعنی آزادی تصرف: در صورتی که موجب اذیت و آزار کسی قرار نگیری، آزادی تملک و چیزی را به ملکیت خود درآوردن با شروط و قیود شرعی خود بدون زیان رساندن به خود و دیگران که این یک قاعده کلی در اسلام است (لا ضرر و لا ضرار): «زیان رساندن در اسلام وجود ندارد». بنابراین هر گونه آزادیی که موجب ضرر خود یا موجب ضرر دیگران گردد باید جلوی آن را گرفت. لذا باید آزادی مقید شود به اینکه باعث سلب آزادی دیگران نگردد. معنی ندارد که با نام آزادی مردم را لگدکوب و له کنی هیچ کس قائل به چنین آزادی نیست. تو در رفت و آمد راهها آزاد هستی به شرط اینه قوانین راهنمایی و رانندگی را مراعات کنی، با ماشینها تصادف نکنی و عابران پیاده را زیر نگیری و قوانین راهنمایی و رانندگی را بر هم نزنی. این است تقیّد در آزادی یعنی آزادی تو مقید و مشروط است به این معنی هنگام چراغ قرمز باید توقف کنی، و از سمت راست حرکت کنی و ... و ... اینگونه قید و بندها در آزادی به نفع و مصالح عمومی میباشد و هر دین و نظامی ناگزیر نمونههایی از این قید و بندها را دارد. این است برنامه حیاتی اسلام و قوانین و فرامین آن بهترین چیزی است که تا کنون اندیشه بشریت بدان رسیده است. ............................................ نویسنده: علامه دکتر یوسف القرضاوی مترجم: دکتر احمد نعمتی |
|
|
بخش اصلی
موضوعات سايت
دانشنامه جزیره قشم (48)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
نظرسنجی
نظرشما در مورد سایت؟ |
آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت