« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

مصدر وظايف و حقوق زن در اسلام | مقالات 18 آبان 1393
مصدر وظايف و حقوق زن در اسلام

وظايفی که اسلام آنهارا مربوط به زنان ميداند مصدرش تنها و تنها عبوديت و بندگی زن برای ذات اقدس الهی است.

عبوديت و بندگی برای خداوند سبحان هم يکی از نخستين حقايق اسلام و روشن ترين واقعيت در نظام آفرينش و نخستين مستلزمات اعتقاد به وجود خداست.پيداست که زن ومرد در همين حقيقت با هم تفاوت ندارند, چرا که عبوديت از مملوک بودن نشأت می گيـرد و بی ترديد هر کدام اززن و مردهم مملوک خدا هستندو راهی برای تشخيص تفاوت عبوديت در آنها وجود ندارد.

وظايفی که خداوند مردان را به آنها مکلف ساخته درست همان وظايفی هستند که زنان را نيز بدان مکلف ساخته است.

غالباً از اين وظايف به« حقوق خداوند» تعبيرمی شودکه از آن جمله حديثی است که مسلم با سند خود از معاذ روايت کرده که رسول خدا (ص) فرمود:«حق خداوند بر بندگانش آن است که وی را بپرستندوبرای او انبازی قرار ندهندوحق بندگان هم بر خداونداين است که در صورت پرستش او و انباز نگرفتن برای او , ايشان را عذاب ندهد».

اين حديث دربردارنده ی همان چيزهايی است که ما ازآنها به«حقوق و واجبات» تعبيرکرده ايم که ازمورداول به«حقوق خداوند» و ازمورد دوم به«حقوق بندگان» تعبير نموده ايم .

با تأمل درفرمايش رسول خدا(ص)درحديث مزبور«حق خداوند بر بندگانش»روشن ميشود که واژه ی «عباد» در اينجا تنها عباديت از مردان نيست بلکه از راه قاعده ی تغليب مرد و زن راهم در بردارد و اين خود مؤکد اين است که نسبت به وظايفی که بندگان خدا بدانها مکلفند , ميان مردان و زنان تفاوت وجود ندارد.

شايد سؤال شود چرا مردان تکليفاتی بر دوش دارند که زنان بدانها مکلف نيستند و درمقابل نيز چرا زنان تکليفاتی دارند که مردان ندارندکه از جمله ی نوع اول تأمين مخارج خانواده و رفتن برای برگزاری نمازجمعه است وازجمله ی نوع دوم کار مادری و سترمظاهرزيبايی بدن در برابر مردان بيگانه می باشد که تنها وظيفه ی زنان است. پاسخ اين است که اين تفاوت ناشی از تفاوتی نيست که ميان« مردبودن» و« زن بودن» وجود دارد. بلکه از عوامل بيرونی سرچشمه می گيرد که مربوط به فلسفه و مصالحی است که اين وظايف به خاطر آنها تشريع گرديده است.

به عنوان مثال هدف از تشريع برگزاری نماز جمعه تقويت وحدت مسلمين در شعار و عقيده است اما ارزش اين فلسفه و هدف زمانی مشخص است که به خاطر آن مصلحتی مهم تر از دست رود. پس چنانچه مصلحتی مهم تر, با آن در تضاد بود , به خاطر ترجيح و انتخاب اين مصلحت مهم تر , حکم وجوب نماز جمعه ( صرف نظر از اينکه نمازگزار زن باشـد يا مرد ) ساقط خواهد شد.مردی که حضور وی در نماز جمعه ايجاب می کند که مريض خود را ترک کند و بدون پرستار بماند,مکلف به شرکت در نماز جمعه نخواهد بود.

و هنگامی که حضور زن در نماز جمعه جای اين گمان را داردکه مصلحت پرورش بچه های خردسالش ناديده گرفته شود پس وجوب شرکت در نماز جمعه از زن ساقط خواهد شد .

روشن ترين دليل هم بر اين نکته , اين است که هر گاه زن در برگزاری نماز جمعه با مردان مشارکت داشت جمعه ی او صحيح و برای نماز ظهرش کفايت می کند. زن در اين خصوص به مردی می ماند که به خاطر همين عذر شرعی نماز جمعه از او ساقط شده ولی در عين حال که محققاً نمازش صحيح است.

اين داخل در همان قاعده ی فقهی است که می گويد« هر که نماز ظهرش قبول باشد, نماز جمعه ی او نيز قبول است».

در واجب شدن جهاد نيز سخن همين است , چرا که از جمعه بارزترين شرايط اين است که خروج در راه جهاد و اقدام به آن موجب نشود تا وظيفه ای ديگر که به لحاظ اهميت از جهاد بزرگ تر يا دست کم همچون آن است ناديده گرفته شود. پس چنانچه خروج درراه جهاد موجب اين امر گرديد اين خود سبب خواهد شد که حکم وجوب جهاد از فرد مجاهد , خواه مرد و خواه زن ساقط شود.

از جمله ی مصاديق به اجرا گذاشتن اين حکم درخصوص مردان اين است که مردی خدمت رسول خدا (ص)آمد واز ايشان اجازه ی خروج در راه جهاد خواست رسول خدا (ص) فرمودند :آيا پدر ومادرت زنده هستند ؟ گفت : بلی , پيامبر(ص) فرمودند : پس در راه خدمت به آنان جهاد کن . (روايت از بخاری و مسلم)

ساقط شدن جهاد از زن نيز از جمله ی اجرا و تطبيق های همين حکم است , زيرا خروج زن در راه جهاد جای اين گمان را دارد که مسئوليتی مهم تر از جهاد يعنی پرورش و مراقبت از بچه های خرد سالش شانه خالی کند واين در حالی است که همه ی ما می دانيم وصف «مردبودن» و يا « زن بودن» در سقوط جهاد تأثير گذار نيستند. دليل اين حرف ما همين است که هرگاه نقطه ای از سرزمين اسلام بر اثر تصرف يا تجاوز به حق مسلمانان توسط دشمن, اهميت جهاد به سطح بسيج عمومی درآمد در اين هنگام جهاد بر آحاد مسلمين(اعم از زن و مرد) واجب خواهد شد , چرا که در چنين شرايطی اهميت آن بر ديگر مصالح که موجب ساقط شدن جهاد دوره ای , يعنی جهاد در بيرون از جامعه ی اسلامی است, برتری دارد .

کوتاه سخن آنکه مقوله ی« زن بودن» و «مرد بودن» به خودی خود در تفاوت احکام وظايف زن و مرد هيچ نقشی ندارد بلکه اگر تفاوتی هست تنها ناشی از عوارض و اوضاع بيرونی است که ما پاره ای از آنها را به عنوان مثال آورديم.

در حديث زير می توان نکته ای را که به تفصيل بيان داشتيم ملاحظه کرد واز آن اطمينان حاصل نمود , آنجا که امام احمد در سند خود و نسائی در سنن خود از حديث ام سلمه روايت کرده اند که وی به رسول خدا (ص) فرمود: مارا چه شده که همچون مردان در قرآن از ما نامی نمی رود؟به همين مناسبت خداوند اين آيه را نازل فرمود : آيه ی 35 سوره ی احزاب : اِنَّ المسلمين و المسلمات و ...

می بينی که خداوند متعال چگونه مردان وزنان را با هم در يک رشته واجبات که خلاصه ی تکاليف شرعی را در بردارد , ترتيب داده , بدون آنکه به خاطر ايجاد تفاوت در ميان احکام برای مقوله ی «مردبودن» و« زن بودن» اعتباری قايل شده باشد. بنابراين منبع وظايفی که خداوند بر دوش زن گذاشته , فقط واقعيت بندگی برای خداست ومنبع حقوقی که خداوند از راه دين و شريعت آنها را به وی ارزانی داده فقط انسان بودن اوست .

همانگونه که مساوات مرد با زن بودن در مقوله ی بندگی برای خدا , مستوجب مساوات آنان در وظايف می باشد چنانکه ديديم مساوات مرد با زن در انسان بودن مستوجب يکسانی آنان در اخذ حقوق است .

بر اين اساس چنانچه که ديده شد در يکی از حقوقی که خداوند بر بندگانش مقرر فرموده ميان زن ومرد تفاوتی نمود کرد , بايد دانست که اين تفاوت ناشی از عامل زن بودن در ذات خود نيست بلکه ناشی از عوارض بيرونی است که گاه با مرد و گاه با زن همراه است و چه بسا اين عوارض , بر اثر اوضاع و عواملی که اوضاع اجتماعی به طور غالب آنهارا تحميــل می کند و متوجه زنان می گردد.

...........................................................................
منبع : زن درميان شفافيت شريعت الهی و تيرگی فرهنگ غرب
مؤلف : دکتر محمد سعيدرمضانی بوطی
مترجم : فريد قادری
بازديد:1046| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت