« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

رد شبهه ی ملحدین در تشبیه اعمال حج به اعمال جاهلی | مدرسه حج روحانیون 6 فروردين 1389
رد شبهه ی ملحدین در تشبیه اعمال حج به اعمال جاهلی

بسم الله والحمدلله والصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله وصحبه ومن والاه

حج آخرین آئین شعائری وعبادی اسلام است که در سال 6 هجری تشریع شده است. حضرت ابراهیم در تاریخ بعنوان دشمن شرک ودرهم شکننده بتها شناخته شده است. ابراهیم بعنوان بنیانگذار کعبه توحیدی از پیش ما را مسلمان نامیده لذا شگفت آور نیست که میان او ومومنان این امت پیوندهای معنوی ناگسستنی وجود داشته باشد. پس دین اسلام دین توحید ویکتاپرستی است که حضرت ابراهیم وهمه پیامبران الهی منادی آن بوده اند.

بعضی از کسانی که قدرت فهم حکمت بزرگ این تشریع را ندارند اسلام را به تأثیرپذیری از بقایای بت پرستی عرب متهم می کنند که این سخن آنها خالی از عقل وخرد و مردود است زیرا مسلمانی که کعبه را طواف می کند یا حجرالأسود را می بوسد بطور قطع معتقد است که مجموعه ی اینها، سنگ های بی اثر وبی ارزشی می باشند که رموز آن به آن ارزش می دهد.

کعبه به منزله پرچمی است که خداوند برای نشان دادن روشن ترین مفاهیم برادری وزیباترین جلوه های وحدت در زمین قرار داده است.

حجر الأسود نیز برای نشان دادن نقطه ی آغاز طواف ومحلی برای بیعت انسانها با خدا بر ایمان وپایداری است. ذاتیت حجر دلیل بر قداست آن نیست بلکه آنچه که موجب قداست می شود معنا و عارضی است که بر آن وارد شده است برای مثال قلعه ای سنگی که ما را حفظ می کند اگر مورد هجوم دشمن قرار بگیرد ما سنگهای قلعه را دوست داریم و ترمیم می کنیم چون ما را از دسترسی دشمن حفظ می کند و ذاتیت سنگ هیچ دخالتی ندارد چرا که اگر ما در موقف مهاجم باشیم از قلعه و سنگ های آن متنفریم و می خواهیم آنرا خراب کنیم.

بتها نیز بخودی خود سنگند و هیچ گناهی ندارند بلکه چنانکه خداوند عزوجل می فرماید: (وإن من شی إلا یسبح بحمده) تبیح گوی خداوندند اما این مردم هستند که آنها را بعنوان معبود گرفته اند پس ما ذات بت را تحقیر نمی کنیم بلکه معنایی که در این سنگ ها رمز شده را تحقیر و نفی می کنیم.

اما سنگی دیگر که بعنوان شعار عبادی در نظر گرفته شده است و خدا از ما می خواهد که آنرا تعظیم و تقدیس کنیم و این بخاطر ذات آن سنگ نیست بلکه بخاطر معنایی است که در آن وجود دارد.

این اعتقاد توحیدی راسخ سیدنا عمر رضی الله عنه است که وقتی که حجر الأسود را می بوسد می گوید: ( أنا أعلم أنک حجر لا تضر و لا تنفع و لولا أنی رأیت رسول الله یقبلک ما قبلتک ) من می دانم که تو سنگی بیش نیستی که نه ضرری می توانی برسانی و نه نفعی و اگر من رسول الله صلی الله علیه و سلم را ندیده بودم که تو را ببوسد هرگز تو را نمی بوسیدم.

بسیاری از اعمال حج در دوران جاهلیت نیز وجود داشت که از آئین ابراهیم به ارث مانده بود اما بت پرستان حق و باطل، درست و نادرست را به هم آمیخته و حج را از مسیر اصلی خود منحرف کرده بودند، کعبه را پر از بتها و مجسمه ها کردند، روشها و آدابی را در حج بوجود آورده بودند که از جمله آن می توان به طواف بصورت برهنه با این خیال که طواف با لباسهای آلوده به گناه سزاوار خانه ی خدا نیست اشاره کرد.

اسلام آمد و حج ابراهیمی را از انحرافات جاهلی و آلودگیهای شرک پاک کرد و آنرا تماما و خالصا در جهت بندگی خدا قرار داد.

وقتی رسول الله صلی الله علیه و سلم در حجة الوداع به حجر الأسود رسید و دو لب خود را بر حجر الأسود گذاشت اشکهایش جاری شد عمر گفت یا رسول الله چه چیز تو را به گریه انداخته است؟ گریه پیامبر به خاطر این بود که پیامبر به یاد آورد روزی را که ابراهیم این خانه را بنا نمود و مردم را به حج خانه خدا دعوت کرد.

پیامبر لحظه ای را به یاد آورد که خداوند به خلیلش گفت: أذّن فی الناس بالحج. ابراهیم گفت: صدای من به آنها نمی رسد. خدا گفت: علیک الآذان و علینا الإبلاغ (رساندن آن با ما) ابراهیم بر کوه أبی قبیس بالا رفت و ندا زد: یا أیها الناس إن ربکم بنی بیتا فحجوه. ارواح در عالمشان گفتند لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک إن الحمد والنعمة لک والملک لا شریک لک.

..............................................................................
نویسنده: شیخ محمد تشیخ (مدرس مدرسه علوم دینی اسماعیلیه)
بازديد:96033| نظر(12712)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت