اخرين مطالب
» گزارش تصویری اردوی تفریحی طلاب حفظ تابستان 1403
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
پیوندهای مرتبط
مطالب پربیننده
برگزاری امتحانات پایانی کلاسهای منهج چهارساله سال تحصیلی ۱۴۰۲.۴۰۳
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
بررسی زندگی و تألیفات امام شافعی رحمة الله علیه (قسمت سوم) | مقالات | 15 آذر 1393 |
تقسیم بندی کتاب های امام شافعی ره چند نوع تقسیم بندی برای تألیفات امام شافعی ره وجود دارد برخی تقسیم بندی ها بر اساس محل نگارش کتابهاست در این تقسیم بندی الرسالة کتابی است که در مکه نوشته شده و در مصر بازنویسی گردیده است. الحجه به همراه بیست و چند کتاب دیگر در بغداد نگارش یافته و مابقی تصنیفات شافعی در مصر انجام گرفته است این تقسیم بندی به علت وجود اختلاف نظر در مکان نگارش برخی کتاب ها مثلا الرساله که در مکه نوشته شده و برخی آن را مربوط به دوره دوم حضور در بغداد می دانند خارج از ایراد نیست.. برخی تقسیم بندی ها نیز بر اساس تقدم و تأخر زمانی نوشتن کتابهاست به عنوان مثال الحجة اولین کتاب بعد از آن الرسالة و بعد کتاب هایی در ابواب فقهی در بغداد که زیرمجموعه الام که در مصر نگارش یالفت گردید و بعد بازنویسی برخی نوشته ها در مصر و نوشتن ابطال استحسان و جماع القرآن و سایر تألیفات شلفعی قرار می گیرند که البته به علت در دسترس نبودن اطلاعات زمانی نکگارش کتاب ها این تقسیم بندی خارج از اشکال نمی تواند باشد. برخی نیز تألیفات شافعی را بر حسب اهمیت آنها تقسیم بندی نموده اند برخی دیگر این کتاب ها را بر حسب تقسیم به مذهب قدیم و جدید ذکر نموده اند. بیهقی و رازی هر دو از ابن وارة رازی (270-190ق)روایت می کنند که گفت: سألت أحمد بن حنبل ما تری فی کتب الشافعی التی عند العراقیین، أحَبَّ إلیک أو التی بمصر؟ قال: علیک بالکتب التی وضعها بمصر فإنه وضع هذه الکتب بالعراق و لم یُحکمها، ثم رجع إلی مصر فأحکم تلک با این حال این تقسیم بندی نیز دارای اشکالات نوع خود است. زیرا فقط تألیفات فقهی شافعی را شامل خواهد شد. برای کتاب های شافعی نوعی تقسیم بندی دیگر نیز می توان قائل شد که کتاب هایی که خود با دست مبارک تصنیف فرموده و بعد از روی آنها نسخه هایی منتشر شده است و کتاب های که ایشان به شاگردانش املاء نموده و شاگردان او بعد آنها را بصورت کتاب ارایه نموده اند و هم چنین کتاب هایی که از روی مطالب تدریسی شافعی توسط شاگردان جمع آوری شده و یا مختصرهایی که شاگردان او از کتاب هایش استخراج نموده اند. که باز این تقسیم بندی نیز دارای اشکال خواهد بود چون در هر صورت تصنیفات متعلق به شافعی است مهم نیست کدام شاگرد آن را روایت نماید. در تقسیم بندی دیگری کتاب های شافعی را بر حسب موضوع آنها تقسیم بندی نموده اند. این بهترین نوع تقسیم بندی تألیفات شافعی است تقسیم بندی موضوعی در این تقسیم بندی نوشته های شافعی ره را به چند دسته ی تالیفات فقهی شافعی در مذهب قدیم و جدید، تألیفات شافعی در اختلاف علما و رد مذاهب، تألیفات شافعی در اصول فقه و تألیفات منسوب به شافعی قابل تقسیم است. الف- تألیفات فقهی 1- الحجة الحجة یا کتاب بغدادی در زمان اجتهاد شافعی در مذهب امام مالک ره نوشته شد و اولین کتاب رسمی امام شافعی بود که منتشر می شد. او به درخواست تعدادی از علمای اهل حدیث آن را در دوره اقامت جبری اش در بغداد نوشت. قبل از نوشتن آن ابتدا به مطالعه تمام کتاب های اهل رای پرداخت. و برای بدست آوردن کتاب های محمد بن حسن جانشین دوم ابوحنیفه در بغداد 60 دینار انفاق نمود ابن حجر در توالی التاسیس در این خصوص از قول امام شافعی ره می آورد: " أنفقت علی کتب محمد بن الحسن ستین دیناراً ثم تدبّرتُها فوضعت إلی جنب کل مسألة حدیثاً. برای بدست آوردن کتاب های محمد بن حسن 60 دینار انفاق نمودم و ضمن مطالعه و تدبّر در آنها در کنار هر مسأله ای یک حدیث قرار دادم." ماجرای تصنیف الحجة در منابع مختلف به این شکل بیان شده است: ابن حجر در توالی التاسیس از قول بویطی شاگرد وجانشین شافعی بعد از وفات می آورد : امام شافعی در خصوص دلیل تصنیف این کتاب چنین فرموده است: اجتمع علیّ أصحاب الحدیث فسألونی أن أضع علی کتاب أبی حنیفه فقلت لا أعرف قولهم حتی أنظر فی کتبهم فأمرت فَکُتِبَ لی کُتُبُ محمد بن الحسن فنظرت فیها سنة حتی حفظتها ثم وضعتُ الکتاب البغدادی" بیهقی نیز در خصوص زمان و مکان تصنیف و موضوع این کتاب از قول امام شافعی ره چنین آورده است: در زمانی که به فرمان هارون الرشید به بغداد جلب شده بودم پیروان مکتب حدیث به دورم جمع شدند و درخواست نمودند که کتابی را علیه مذهب ابوحیفه بنویسم گفتم تا از مذهب آنان اطلاع نداشته باشم قادر به این کار نیستم آنگاه کتاب های محمد بن حسن را در اختیار من قرار دادند در حدود یکسال آنها را مطالعه نمودم آنگاه کتابی بنام کتاب بغدادی علیه مذهب ابوحنیفه نوشتم الحجة کتابی در فقه و فروعات فقهی است و با آنکه فقها باجماع آن را مشتمل بر مذهب قدیم شافعی می دانند برخی نیز آن را مربوط به زمانی که امام شافعی یکی از پیروان امام مالک بود و مجتهد در مذهب او بود می انگارند. این کتاب مجموعه ای از مسایل مذهب امام مالک و دلایل آن و دلایلی علیه مخالفینش می باشد شاید این تفاوت زمانی نشأت گرفته از این باشد که برخی زمان آغاز مذهب مستقل توسط شافعی را در مکه و دوران حلقه تدریس ششساله او روبروی میزاب کعبه می دانند و برخی آن را قبل از این و در دوران اقامت اجباری اش در بغداد تصور می کنند که در جای خود موضوع مستقلی است. با این شرایط، این مطلب بر اساس نظر برخی که مذهب قدیم شافعی را همان مذهب امام مالک دانسته اند می تواند قابل جمع باشد که در توضیحات مربوط به کتاب الام شافعی به آن خواهیم پرداخت. در مورد اینکه این کتاب نزد کدام یک از شاگردان او بوده و یا توسط چه کسانی روایت شده نیز اقوالی وجود دارد : ابن حجر از قول بیهقی می آورد: و کتاب الحجة الذی صنفه ببغداد حمله عنه الزعفرانی. امام نووی نیز در المجموع در این خصوص می گوید : و یرویه عنه اربعة من جلة أصحابه و هم أحمد بن حنبل و أبوثور و الزعفرانی و الکرابیسی. نام الحجة در خصوص نام این کتاب و کتاب های دیگر امام شافعی باید گفت علما بر این موقفند که امام شافعی نامی بر بیشتر کتاب های خود تعیین نفرموده است و شاگردان او نام هایی را بر روی تصنیفات او نهاده اند. برای این کتاب نیز نام های الحجة و کتاب بغدادی به کار رفته است و مورخین باتفاق این دو نام را مربوط به یک کتاب و نام دیگر الحجة را بغدادی دانسته اند. ابن حجر از مورخین گذشته و مصطفی شکعه از مورخین جدید هر دو این دو نام را مرادف هم دانسته و هر دو را نام کتابی که مشتمل بر مذهب قدیم شافعی بوده آورده اند. شافعی ره خود در جایی این کتاب را که در حضور و اقامت دومش در بغداد نوشته، الکتاب البغدادی اطلاق نموده است ثم وضعتُ الکتاب البغدادی" بهمین خاطر به الحجة کتاب بغدادی نیز گفته می شود. نام الحجة را شاگرد امام شافعی، حسن زعفرانی بر این کتاب اطلاق نموده است. وجه تسمیه این نام برای این کتاب، به علت آن است که بیشتر قسمت های آن، حاوی دلیل و حجت در رد مذهب اهل رأی است و همانطور که در مورد علت و چگونگی آن ذکر شد به درخواست علمای اهل حدیث در رد مذهب اهل رای نوشته شده است. 2- الام الام کتابی بسیار بزرگ در فقه است که شافعی آن را در سالهای 200 تا 204 در مصر تصنیف نمود البته جزواتی که در دوره اجتهاد مطلق در مکه و بغداد نوشته شده بود پس از بازنگری برخی از آنها، زیرمجموعه این کتاب بزرگ شد. ابن حجر در مورد کیفیت تصنیف الام به نقل از بحر بن نصر خولانی می آورد: قدم الشافعی من الحجاز فبقی بمصر أربع سنین و وضع هذه الکتب و کان أقدم معه من الحجاز کتب ابن عیینة و خرج إلی یحیی بن حسان فکتب عنه، و أخذ کتباً من أشهب فیها مسائل و کان یضع الکتب بین یدیه و یصنف فإذا ارتفع له کتاب جاءه ابن هرم فکتب و یقرأ علیه البویطی علی حوائج الشافعی فرُبَّما غاب فی حاجةٍ فیعلّم له فإذا رجع قرأ ربیع علیه ما فاته. بیهقی نیز به نقل از ربیع بن سلیمان پس از ارایه تصویری کلی از کمیّت و کیفیّت تألیفات شافعی در مصر در مورد الام می آورد که ربیع گفت: شافعی در اینجا(فسطاط مصر) چهار سال اقامت گزید و یکهزار و پانصد برگ را بر شاگردانش املاء نمود و افزون بر این کتاب امّ را در دو هزار برگ تألیف و بدست خود نوشت و در دسترس دانش پژوهان قرار داد. الامّ شافعی شامل یکصد و هشت کتاب یا سرفصل به این شرح است: مبحث طهارت پنج کتاب، مبحث نماز یازده کتاب، مبحث زکات پنج کتاب، مبحث روزه سه کتاب، مبحث حج سه کتاب مبحث معاملات هفده کتاب، مبحث اجاره ها ده کتاب، مبحث عطایا سه کتاب، مبحث وصیّت ها پنج کتاب، مبحث فرایض و غیره مبحث فرایض و غیره چهار کتاب، مبحث نکاح و طلاق شانزده کتاب و در مبحث جراح یازده کتاب که در مجموع صد و هشت کتاب می شوند. در کتاب های فقه قرنهای اخیر مباحث کلی یک کتاب فقه را نیز کتاب نامیده اند. الام مشتمل بر 1255 مسأله فقهی است که درچهل و سه کتاب به شرح ذیل تصنیف و گردآوری شده دانسته اند :" کتاب الطهارة، کتاب الحیض، کتاب الصلوة، کتاب صلاةالخوف، کتاب الصلوة العیدین، کتاب الصلوة الکسوف، کتاب الاستسقاء، کتاب الجنائز، کتاب الزکاة ، کتاب الصدقات، کتاب الصیام، کتاب الاعتکاف، کتاب الحج، کتاب الضحایا، کتاب الصید و الذبائح، کتاب الأطعمة، کتاب النذور، کتاب البیوع، کتاب الرهن، کتاب الشفعة، کتاب اللقطة، کتاب الفرائض، کتاب الوصایا، کتاب الجزیة، کتاب أهل البغی و أهل الردة، کتاب السبق و النضال، کتاب الحکم فی قتال المشرکین و مسألة مال الحربی، کتاب النکاح، کتاب الصداق، کتاب الشغار، کتاب النفقات، کتاب العدد، کتاب الظهار، کتاب اللعان، کتاب الجراح العمد، کتاب دیات الخطأ، کتاب الحدود، کتاب الأقضیة،کتاب الشهادات، کتاب الأیمان و النذور، کتاب القرعة، کتاب التدبیر، کتاب المکاتب در مورد وجه تسمیه الام که ربیع بن سلیمان مرادی از شاگران برجسته شافعی و نقل کننده آثار ایشان آن را به این نام خوانده، چنین می توان گفت که الام همانند مادری تمامی فروعات فقهی (فرع به معنای بچه) را در این مجلد بزرگ دوهزار صفحه ای در آن روز، گردهم آورده است. پاسخ به شبهه ای در مورد الام در این که الام از تألیفات امام شافعی ره است بین اهل علم اجماع وجود دارد و این اجماع تا یک قرن و نیم بعد از شافعی ثابت بوده است تا اینکه یک قرن و نیم بعد از وفات شافعی شبهه ای در این خصوص وارد شد که الام از تألیفات امام شافعی نیست بلکه از نوشته های بویطی شاگرد و جانشین اوست که آن را به شافعی نسبت داده و شاگرد دیگرش ربیع چیزهایی به اضافه نموده است. این شبهه را ابوطالب مکی صوفی در اواخر قرن چهارم هجری در دو کتاب متصوفه (رساله قشیریه و قوت القلوب) را بدون سند و طی یک عبارت مضطرب وارد نمود و اجماع علما را در این خصوص خرق نمود. بعد از این، محمد غزالی نیز در قرن ششم بعد از ترک نظامیه بغداد و ورود به سلک متصوفه و پوشیدن خرقه و گذراندن ریاضت، این مطلب را از دو کتاب مزبور ابوطالب مکی نقل و در احیاءالعلوم آورده است اما از آن زمان تا قرن اخیر هیچ عالم، مورخ ، فقیه و ادیبی به این مطلب اعتنایی ننموده است. در تاریخ معاصر نیز دکتر زکی مبارک پس از نزدیک به ده قرن بی اعتنایی علما و مورخین به این شبهه، با نوشتن کتابی با انگیزه شهرت طلبی، این شبهه مرده را دوباره مطرح نمود. او با استناد به حرف ابوطالب مکی صوفی است که دانشمندان بزرگی از جمله ابن کثیر مؤلف البدایة و النهایة از روایت های او ناراضی است و ابن جوزی نیز مطالبی در خصوص شطحیات و تنفر مردم از او آورده، در کتاب خود عنوان نمود که امام شافعی مؤلف الام نبوده است و بعد از او افرادی چون بروکلمان آلمانی و اسد حیدر که تشنه مشاهده نقطه ضعف شافعیه بودند از آن استقبال کردند. با این حال شایسته است دلایلی را در رد این شبهه به اختصار بیان نماییم. اول اینکه به مانند اینکه مؤلف موطا امام مالک است و یا شاهنامهاز فردوسی و یا بوستان و گلستان که از سعدی است، اتفاق علما و مردمان اعصار مختلف در این بوده و هست که الام از تألیفات شافعی است. دوم اینکه سخن ابوطالب مکی در این خصوص بدون سند است در صورتی که سندهای موجود موید بر این مطلب فراوان است. از جمله بیهقی با سند معتبر می آورد: در کتاب مرحوم ابوالحسن عاصمی که از زبیر بن عبدالواحد و او از محمد بن سعید و او از بوسعید قربانی و او از ربیع بن سلیمان شنیده است که امام شافعی در اینجا (مصر)چهار سال زنده ماندو یکهزار و پانصد برگ را بر شاگردانش دیکته کرد و کتاب الام را در دوهزار برگ تألیف نمود و در دسترس مردم قرار داد. علاوه بر این روایت ابوطالب مکی در این خصوص با روایات مورخین در تضاد بوده زیرا او گفته بویطی در گمنامی و انزوا این کتاب را نوشته در صورتی که بویطی بعد از شافعی نوزده سال جانشین او بوده و مدیریت مدرسه و مکتب او را برعهده داشته است و هم چنین از نظرعقلی نیز نمی تواند صحیح باشد که بویطی که مختصرش معروف شد و تاکنون به نام او باقی است کتابی بنویسد و به ربیع بدهد و نام خود را در آن نیاورد. 3- السنن سنن شافعی کتاب بزرگی است که به همراه الحجة، المبسوط والام یکی از چهار کتاب فقهی امام شافعی ره است و در آن مسائل، روایات و اخبار زیادی است. این کتاب نزد حرملة بن یحیی مصری یکی از شاگردان شافعی بوده و او و اسماعیل مزنی آن را از شافعی روایت نموده اند. بیهقی و ابن حجر وجود این کتاب را به عنوان یکی از آثار شافعی تایید نموده اند. ابن حجر در این خصوص می آورد: "و حمل عنه حرملة کتاباً کبیراً یسمی کتاب السنن". بیهقی نیز در بخش تصنیفات شافعی در مورد السنن می آورد: "و للشلفعی کتاب یسمی کتاب السنن یشتمل علی هذه الکتب و فیه زیادات کثیرة من الاخبار و الآثار و المسائل ، رواه عنه حرملة بن یحیی المصری، و ابوإبراهیم إسماعیل بن یحیی المزنی". 4- المبسوط از دیگر تألیفات امام شافعی ره در فقه، کتاب المبسوط است. ابن حجر از حاکم روایتی از ربیع شاگرد امام شافعی آورده که گفت:" ألّف الشافعی هذا الکتاب یعنی المبسوط حفظاً لم یکن معه کتب." ابن ندیم در الفهرست هنگام بیان تألیفات امام شافعی ره در مورد المبسوط می آورد: و له من الکتب کتاب المبسوط فی الفقه، رواه عنه الربیع بن سلیمان و الزعفرانی و یحتوی هذا الکتاب علی : کتاب الطهارة ، کتاب الصلاة، کتاب الزکاة، کتاب الصیام، کتاب الحج، کتاب الاعتکاف، ... برخی المبسوط را نام دو کتاب الحجة و الام که زعفرانی از راویان مذهب قدیم آن را روایت نموده دانسته و در همین راستا، آنچه را ربیع روایت نموده، الام و المبسوط انگاشته اند اما المبسوط کتابی مستقل و جداگانه از شافعی و غیر از الحجة و الأم است. به نظر می آید که المبسوط به روایت زعفرانی المبسوطی است که شافعی قبل از بازنویسی در مصر نوشته است زیرا زعفرانی از راویان مذهب قدیم است و المبسوطی که ربیع بن سلیمان که ناقل جمیع تألیفات شافعی است، المبسوطی است که پس از بازنگری در مصر و بر اساس مذهب جدید نوشته شده است. ب- تألیفات شافعی در اصول فقه 1- الرسالة الرسالة یکی از مهم ترین تألیفات شافعی ره است که در اصول فقه نوشته شده و اولین کتاب در این عرصه است. الرساله یا نامه یا به عبارت دیگر پایان نامه مجموعه قواعد، اصول و مبانی فقهی بود که امام شافعی بنیان مذهبی فقهی را که فاقد نقص های نقلی و عقلی مذاهب موجود باشد، بر اساس آن بنا نهاد. او پس از تحصیل در سه مکتب مهم آن روزگار یعنی مکتب اهل قرآن و تفسیر در مکه مکرمه، مکتب اهل حدیث در مدینه منوره و مکتب اهل رای در مرکز خلافت اسلامی بغداد و مطالعه مذاهب دیگری چون اوزاعی و لیث و ... که از لحاظ ساختاری با یکی از این مذاهب مشابه بودند، بخوبی مشکلات و نواقص موجود در عرصه فقه را می شناخت و این اصول و قواعد را که پس از سال ها تحصیل، سفر علمی، مناظره و اجرای عملی در منصب قضاوت، از لابلای متون و منابع مختلف وضع نموده بود، در تدریس، مناظره، استنباط و استخراج احکام فقهی مورد استفاده قرار می داد. وقتی آوازه این اصول و قواعد در شهرهای بزرگ علمی منتشر شد، یکی از علمای عراق به نام عبدالرحمن بن مهدی طی نامه ای از شافعی خواست این اصول و قواعد را در قالب یک کتاب برای او بفرستد بیهقی در روایتی از قول ابوثور و هم چنین ابن کثیر نیز در این خصوص چنین می آورند : کتب عبدالرحمن بن مهدی إلی الشافعی و هو شاب أن یضع له کتاباً فیه معانی القرآن و یجمع قبول الأخبار فیه و حجة الإجماع و بیان الناسخ و المنسوخ من القرآن و السنة، فوضع له کتاب الرسالة قال عبدالرحمن ما أصلی صلاة إلّا و أنا أدعو للشافعی فیها. ابن عبدالبر و بیهقی از موسی بن عبدالرحمن بن مهدی، فرزند این محدث و عالم بزرگ، در توضیحی در این خصوص روایت نموده اند که گفت: أوّل من أظهر رأی مالک بالبصرة أبی، احتجم و مسح الحجامة و دخل المسجد فصلی و لم یتوضأ، فاشتد ذلک علی الناس و ثبت أبی علی أمره و بلغه خبر الشافعی ببغداد فکتب إلیه یشکو ما هو فیه فوضع له کتاب الرسالة و بعث به إلی أبی فسّر به سروراً شدیداً. شافعی ابتدا در خصوص اجابت درخواست عبدالرحمن بن مهدی تردید نمود و بنا بر دلایل کمتعدد از جمله فروتنی و ترس از غرور و ریا و ... با این خواسته موافقت نکرد،اما هنگامی که دوستان محدثی چون علی المدینی یکی از اساتید امام بخاری، از شافعی خواست با درخواست عبدالرحمن مهدی موافقت کند، او درخواست عالم بغدادی را اجابت و موارد خواسته شده را در قالب کتابی برای او ارسال نمود. که به همین سبب نیز بنام الرسالة شهرت یافت. در زبان عربی الرسالة یعنی فرستاده و فرستادن و مترادف آن کامه ارسال است به همین سبب این نام برای این کتاب مصطلح گردید. خود امام شافعی آن را کتابی، الکتاب و کتابنا ذکر نموده است. حامل این کتاب به سوی عبدالرحمن بن مهدی فردی به نام حارث بن سریج بغدادی بود و به سبب نقل این کتاب به عبدالرحمن بن مهدی به نقّال معروف گردید شافعی بعدها در مصر رساله اش در اصول را بازنویسی نمود و چیزهای را از آن حذف و چیزهایی به افزود و لب رساله سابقش باقی ماند. برای همین گاهی به نام الرسالة قدیم و الرسالة جدید بر می خوریم که منظور همین بازنویسی است. مزنی می گوید کتاب الرسالة را پانصد بار خواندم و هر بار مطلب جدیدی از آن آموختم. دوره اجتهاد مطلق شافعی با نوشتن این کتاب به صورت رسمی آغاز و اعلان گردید این کتاب اولین تألیف در علم اصول فقه بود و شافعی به خاطر آن به عنوان مبتکر و واضع علم اصول شناخته شد در این خصوص تمام مورخین و محققین اتفاق نظر دارند و این مطلب مورد تایید علمای سه مذهب دیگر حنفی، مالکی و حنبلی است. رازی در مناقب الامام الشافعی در این خصوص می نویسد: اتفق الناس علی أن أوّل من صنف فی هذا العلم الشافعی و هو الذی رتب أبوابها و میز بعض أقسامها عن بعض و شرح مراتبها فی القوة و الضع. ابن خلدون فیلسوف و مورخ مشهور قرن هشتم در این خصوص می نویسد: و کان أوّل من کتب قیه-أی علم أصول الفقه – الشافعی أَملی فیه رسالته المشهورة، تکلم فیها فی الاوامر و النواهی و البیان و الخبر و النسخ و حکم العلة المنصوصة من القیاس ثم کتب فقهاء الخنفیة قیه و حققوا تلک القواعد و أوسعوا القول فیها و کتب المتکلمونکذلک إلّا أن کتابة الفقهاء أمَسَّ بالفقهو ألیق بالفروع. با اینحال برخی این اجماع را نادیده گرفته اند و ابتکار و وضع علم اصول را به دو شاگرد ابوحنیفه یعنی محمد بن حسن شیبانی و قاضی ابو یوسف نسبت داده اند. دلایلی که برای این شبهات ارایه شده عبارتند از این: ابن الندیم در الفهرست کتاب اصول فقه را جزو کتاب ها و تألیفات محمد بن حسن شیبانی بیان کرده است دیگر اینکه ابن خلکان در شرح حال ابویوسف نوشته است که او اولین کسی بوده که در اصول مذهب حنفی تألیف نموده است شبهه سوم هم را چنین بیان نموده اند که امام شافعی ضمن ملاقات با محمد بن حسن در بغداد از کتاب های ایشان استنساخ نموده است. ملا عبدالله احمدیان در کتاب پژوهشی بر زندگی امام شافعی که به فارسی است به شبهات فوق چنین پاسخ داده است: عبارت ابن الندیم چنین است: کتاب اصول فقه و کتاب اجتهاد الرأی و کتاب الاستحسان و .... از تألیفات شیبانی است. از این عبارت معلوم می شود که لفظ کتاب در اینجا به معنی مبحث است به مانند کتاب النکاح و ... و شایر در چند سطر از کتاب منابع فقه را شرح داده باشد و پاسخ شبهه دوم، ابن حلکان ابویوسف را در اصول مذهب حنفی مؤلف شمرده نه در اصول فقه بطور کلی شبهه سوم نسخه برداری از کتاب های شیبانی باین مطلب مربوط نیست. علاوه بر این مصطفی شکعه نیز در مقام پاسخ به این شبهه ابویوسف را نخستین نویسنده اصول در مذهب ابوحیفه می دهند: إنَّ إبا یوسف أوّلُ من وضع الکتب فی أصول الفقه علی مذهب أبی حنفیة. بدیهی است حرف از مسایل اصول فقه قبل از تصنیف اصول فقه در الرسالة شافعی دایر بوده اما شافعی آن را در قالب قانون و قواعدی شامل ادله، مراتب آن و معارضات و ترجیحات موجود در این زمینه را تصنیف نمود و در این مورد بین مورخین و محققین اتفاق نظر وجود دارد. محل تصنیف الرسالة در مکه و در این دوره، یکی از تألیفات مهم امام شافعی، الرسالة است البته اقوالی در خصوص اینکه شافعی الرسالة را به صورت موجز و ابتدایی در بار دوم حضورش در بغداد نوشته است، نیز وجود دارد. فخررازی در این خصوص گفته است: وأعلم إن الشافعی صنف کتاب الرسالة ببغداد و لما خرج إلی مصر أعاد تصنیف کتاب الرسالة و فی کل واحد منهما علم کثیر. با این حال با توجه به نام این کتاب، الرسالة، که بیانگر این است که در جواب نامه ای نوشته شده باشد، نشان می دهد شافعی آن را در جایی غیر از مسکن و موطن درخواست کننده یعنی عبدالرحمن بن مهدی نوشته باشد. برخی این سئوال با این صورت پاسخ داده اند که درست است شافعی آن را در بغداد نوشته و به بصره محل سکونت عبدالرحمن بن مهدی فرستاده است با تمام این اوصاف نظر راجح این است که امام شافعی الرسالة را در مکه تصنیف فرموده است. 2- کتاب ابطال استحسان استحسان به عنوان یک قاعده فقهی مورد احتجاج اصحاب رأی بود. شافعی کتابی در رد استحسان نوشت و دلایل آنان را مورد مناقشه قرار داد و باطل اعلام نمود. او قبل از این در الرسالة نیز این موضع خویش را اعلام و تقریر نموده بود" بنظر من استحسان جایز نیست." 3- کتاب جماع العلم جماع العلم یکی از چند کتابی است که شافعی در اصول فقه نوشته است. شافعی در دوره چهار ساله حضورش در مصر تألیفات مفیدی داشته است که یکی از آنها کتاب جماع العلم است. در این کتاب در چند موضع به مطالب الرسالة که آن را در مصر بازنویسی نموده ارجاع داده شده است از جمله این موارد رد نظر منکران حجت بودن خبر واحد است. این نشان می دهد تصنیف جماع العلم بعد از بازنویسی الرسالة (الرسالة جدید) صورت گرفته است. 4- اختلاف الحدیث این کتاب که به نام های دیگری از جمله مشکل الحدیث و تأویل الحدیث نیز شناخته می شود از تألیفات شافعی در اصول فقه است. در این کتاب در باره احادیثی که در ظاهر آنها تعارضاتی وجود دارد بحث می شود این شاخه از اصول فقه به بخش جرح و تعدیل در حدیث شناخته می شود. این کتاب را نیز شافعی بعد از بازنویسی الرسالة (الرسالة جدید) تصنیف نموده است. 5- کتاب بیان فرض الله این کتاب به سبب آنکه موضوع آن بیان چهار فرض مهم نماز، زکات، روزه و حج است به بیان فرض الله شهرت یافته است. در این کتاب ضمن بررسی این چهار فرض تشابه ها ، تفاوت ها و روابط مابین آنها ، روشی را برای بیان جایگاه سنت پیامبر اسلام(ص) و حجیت آن به عنوان یکی از منابع استخراج احکام و مسایل بعد از قرآن بیان می شود. و از خود قرآن برای اقامه حجت بودن سنت در ایم مورد مدد جسته می شود : ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا ، و ما ینطق عن الهوی 6- کتاب صفت امر و نهی در این کتاب نیز امام شافعی از سنت و حدیث برای بیان یکی از قواعد مهم علم اصول یعنی نهی از محرمات مدد جسته و در آن احکام تکلیفی و انواع محرمات را بیان داشته است. ج- تألیفات شافعی در مورد اختلاف علما امام شافعی علاوه بر نوشتن کتابهایی در فقه و اصول فقه ، کتاب هایی را نیز در رد مذاهب و اختلاف بین علما با هم نوشته و در آنها قول علمای مدنظر را دو به دو مورد نقد قرار داده و ضمن بیان ادله آنان رأی خود را با دلیل صادر نموده است که می توان به کتاب هایی از جمله کتاب اختلاف علی و عبدالله بن مسعود رضی الله عنهما، اختلاف عراقیین (اختلاف أبی حنیفة و ابن أبی لیلی)، اختلاف مالک و الشافعی، رد علی محمد بن حسن و کتاب سیر الأوزاعی می توان اشاره کرد. 1- کتاب اختلاف علی و عبدالله این کتاب مشتمل بر مسایلی است که در آنها بین فقهای عراق اختلاف نظر بوده است.از آنجاییکه مکتب اهل رأی در عراق بر پایه دانش و خدمات علمی دو شخصیت بزرگ یعنی علی بن ابیطالب و عبدالله بن مسعود رض ( همانند اهل تفسیر در مکه که بر پایه دانش و خدمات علمی ابن عباس و یا اهل حدیث در مدینه که بر پایه دانش و خدمات علمی عایشه، عمر، عثمان، زید بن ثابت و عبدالله بن عمر رض) پایه ریزی شده است این کتاب شافعی بر اساس اختلافات موجود در این عرصه تدوین شده و به کتاب ما خالف العراقییون علیّا و عبدالله نیز شهرت دارد. 2- اختلاف مالک و شافعی این کتاب امام شافعی شامل اشکالات موجود در استدلال امام مالک به احادیث است که امام شافعی نتایج فقهی استخراج شده بر پایه این استدلال ها را مورد نقاش قرار داده است این کتاب را امام شافعی به شاگردش ربیع بن سلیمان مرادی املا نموده است. 3- رد علی محمد بن حسن محمد بن حسن شیبانی جانشین دوم ابوحینفه ره در بغداد بود او از اساتید شافعی است و به وساطت او شافعی از خطر مرگ که به تهمت همکاری با شورشیان علوی در یمن در دربار عباسی محاکمه می شد نجات یافت و به پنج سال اقامت اجباری و عدم خروج از بغداد محکوم شد در این مدت شافعی با نوشته های اهل رأی آشنایی یافت ابتدا الحجة در تایید مذهب مالک که در آن زمان او رتبه اجتهاد در مذهب او را داشت نوشت و برخی منابع آن را در آن کتاب رد نمود. سوای آن کتاب، امام شافعی کتاب دیگری در رد محمد بن حسن و سایر فقهای اهل رأی نگاشت که مربوط به احکام و مسائل قصاص و دیات بود و در آن ادله های آنان را مورد مناقشه قرار د اد و رأی خود را بر اساس دلایل متقنی ارایه نمود. 4- کتاب اختلاف أبی حنیفة و ابن ابی لیلی امام شافعی ره کتابی را که قاضی ابویوسف، جانشین ابوحنیفه در مورد مسایل اختلافی فی مابین امام ابوحنیفه و محمد بن عبدالرحمن بن ابی لیلی نوشته بود را بازنویسی نمود و در آن اجتهاد خود را در انتخاب یکی از دو قول و یا ارایه قول جدید بیان نمود .این کتاب به نام اختلاف العراقیین نیز نامیده شده است. 5- کتاب سیر الأوزاعی اصل این کتاب متعلق به ابوحنیفه بوده و اوزاعی بر آن ردی نوشته سپس قاضی ابویوسف شاگرد و جانشین ابوحنیفه بر رد اوزاعی ردی نوشته، آنگاه کتاب را شافعی دریافت و بر رد ابویوسف بر رد اوزاعی، ردی نوشته که به همین علت به سیر اوزاعی معروف است.این مطلب را ابن حجر از قول حاکم و او از قول عمرو بن خالد چنین آورده است:جاءنی الشافعی فأخذ منی کتاب موسی بن أعین و هو کتاب اختلاف الأوزاعی و أبی حنیفة. بیهقی نیز در این مورد می آورد : هو کتاب فی السیر أصله لأبی حنیفة فردّ علیه فیه الأوزاعی فردّ أبویوسف ردّه علی الأوزاعی و هو الکتاب المعروف بسیر الأوزاعی. د- سایر تألیفات امام شافعی ره شافعی علاوه بر تألیفات فوق کتاب های دیگری از جمله کتاب فضایل قریش و کتاب های متفرقه مانند وصایای کبیر، احیاء موات، کتاب طعام و شراب، کتاب ذبایح بنی اسرائیل و کتاب غسل میت است که بنا به مضایق موجود در تألیف این مقاله فرصت پرداختن به آنها فراهم نگردید. غیر از این کتاب های دیگری نیز برای ایشان ذکر شده است شیخ طوسی در " حسن الحاضرة" از دو کتاب دیگر شافعی بنام های الامالی الکبری و الاملاء الصغیر نام برده است در ريحانه الادب از قول ابن نديم تأليفات امام شافعي، متجاوز از صد کتاب بیان شده است در معجم الادباء، این رقم صد و چهل و اندي ذکر شده است. اشعار شافعی شافعی در شعر صاحب شهرت بوده و صاحب اشعاری است. او پس از پایان درس علما در حلقه مساجد، برای ارتقای سطح آگاهی خویش و فراگرفتن فرهنگ و زبان اصیل عرب به میان قبایل صحرانشین و بویژه قبیله هذیل رفت ایلات و عشایر قبیله هذیل از مکه زیاد دور نبودند دیوان اشعار شاعران و شهرت سخنوران نامی این قبیله که فصیح ترین و بلیغ ترین ترکیب های عربی را بکار می برند در ادبیات عرب مشهور است آنان هفتاد و چند شاعر معروف داشتند و در پایبندی به حفظ اصالتهای قومی و ویژگی های ملی عرب بشهرت داشتند و حضور و دفاع آنان در حمله سپاه فیل به مکه و کعبه در عام الفیل ثبت و ضبط شده است امام شافعی مدت بیست سال با این قبیله ملازمت داشته است او فراگرفتن فصاحت، فرهنگ، شعر و ادبیات عرب (أیام العرب) را پیش نیاز پرداختن به فقه قلمداد نموده، دلیل این مراوده را کمک گرفتن برای فقه عنوان نموده است: ما اردتُ منه إلاّ الاستعانة علی الفقه از آن جز طلب کمک و یاری برای فقه نمی خواستم شافعی در ادبیات عرب و شعر تا پایان عمر خویش فعالیت داشته و در حلقه درس خویش در فسطاط مصر ساعاتی را برای حلقه علاقمندان به آن در نظر گرفته بود. به روایت محمد بن الحکم از سیصد شاعر، شعر حفظ بود و در شعر به درجه ای از توان و دانش رسید که ادیب برجسته و معروفی چون اصعمی (و216ق) قصیده شنفری را نزد او خوانده بود و او را در زبان عربی حجّت می شمرد و به تلمذ و شاگردی او مباهات می کرد. این دانشمند لغت، نحو، ادبیات و فولکلور عرب، اشعار شاعران قیایل هذیل را که بالغ بر هفتاد شاعر معروف می شدند را، نیز نزد شافعی تصحیح نموده بود. خود او در این خصوص گفته است : صحّحت اشعار الهذلیین علی شاب من قریش بمکة یقال له محمد بن ادریس.یعنی شعر شاعران هذلی را در محضر جوانی قریشی در مکه بنام محمد بن ادریس تصیحیح نموده ام از امام شافعی ره اشعار فراوانی برجای مانده است که در کتب متفرقه بیان شده اند. کتاب وصیت امام شافعی ره امام شافعی ره در تاریخ شعبان سال 203 به خط خویش وصیت نامه ای نوشت که شامل بخش اخلاقی، عمومی، و مالی و خانوادگی بود و در آن ثلث دارایی اش را به بیست و چهار سهم تقسیم و سهم افراد را از آن معین و وصی های خود در مصر و مکه را تعیین فرمود. وقف نامه شافعی(ره) شافعی علاوه بر نوشتن کتاب های فوق و وصیت نامه، به سبب مهرپدری که فرزند کوچک و شیرخوارش محمد ابوالحسن داشت وقف نامه ای در ماه صفر 203 هجری قمری نوشت و در آن علاوه بر مقداری دارایی و زیورآلات، دو باب خانه ملکی اش در مکه را با مشخصات معین موقوفه پسرش محمد ابوالحسن ساخت تا بعنوان موقوفه تا روز قیامت غیرقابل خرید و فروش و هبه و غیره باشد و او تا زنده است از فواید آنها بهره مند و بعد از او بر اولاد او و اولاد دیگرش که بعد از این وقف نامه بدنیا خواهند آمد تعلق داشته باشد و چنانچه او بدون عقب از دنیا رفت به خواهرانش زینب و فاطمه و فرزندانشان و در صورت انقراض آنها به خانواده شافع بن سایب و در صورت انقراض اینها نیز بر بنی مطلب و در صورت انقراض اینها نیز به افراد بی بضاعت ، و مسافران دورافتاده و انجام دهندگان حج و عمره وقف باشد کتاب های منسوب به امام شافعی(ره) مسند امام شافعی این کتاب مجموعه ای است از احادیثی و آثاری است که از امام شافعی روایت شده است و شامل ابواب و فصل های فقهی است قول راحج اهل تحقیق بر این است که این کتاب از نوشته های امام شافعی نیست بلکه روایاتی از شافعی است که محدثی بنام ابو عباس الأصم(و346ق) آنها را از روی کتابی به همین نام که ربیع بن سلیمان و اندکی نیز بویطی روایت نموده جمع آوری نموده است. فصل بندی این کتاب بر اساس ابواب و فصول فقهی و حذف احادیث تکراری آن توسط محدثی به نام محمد عابد السندی(و1257ق) صورت گرفته است. کتاب احکام القرآن شافعی کتابی در احکام قرآن نوشته است.بیهقی از قول ربیع مرادی وجود این کتاب را تصریح نموده و از قول ربیع بن سلیمان می آورد: لما أراد الشافعی أن یصنف احکام القرآن قرأ القرآن مائة مرة اما متاسفانه باقی نمانده است بیهقی که در حفظ شأن و جایگاه شافعی کمال اهتمام را داشته بطوریکه در این خصوص مورد تشویق علمای بزرگوار دیگر واقع شده است، نسبت به جمع آوری اقوال امام شافعی ره در احکام قرآن و تفسیر آن اقدام نموده و کتاب احکام قرآنی که اکنون منسوب به شافعی است از مؤلفات بیهقی است و ابن ندیم کتاب احکام قرآنی را که به شافعی منسوب است از نوشته های بیهقی می داند. بیهقی خود در این مورد می گوید: و جمعت أقاویل الشافعی فی أحکام القرآن و تفسیره فی جزئین. مختصرها امام شافعی چه در مکه و چه بغداد و بویژه در مصر شاگردانی تربیت نمود که برخی از آنها به علت جوانی تا سالها بعد از وفات امام شافعی زنده ماندند و آثار او را جمع آوری و حلقه درس او مدرسه او را مدیرت و جانشینی او را برعهده گرفتند.بویطی جانشین او شد پس از 19 سال اداره مدرسه شافعی و تدریس و تألیف مختصر بویطی در بلوای محکمه تفتیش عقاید به همراه بسیاری دیگر از جمله امام احمد شاگرد دیگر شافعی به زندان رفت و در همان جا از دنیا رفت و بعد از او ابو أبراهیم اسماعیل مزنی با معاونت ربیع بن سلیمان مرادی مدیریت مدرسه و کار تدریس، تحقیق، تألیف و گسترش مکتب فقهی شافعی را برعهده گرفت او نیز مختصری دارد . علاوه بر این دو شاگرد دیگر امام شافعی ابی جارود نیز از آنچه را از امام شافعی شنیده اند تصنیف نموده و به مختصر معروف شده اند. مختصر مزنی مزنی از شاگردان برجسته مصری امام شافعی است که بعد از وفات بویطی جانشین اول شافعی جانشین او شد او در کنار مدیریت، تدریس و تحقیق، تألیف نیز می نمود. مزنی کتاب بزرگ الام را مختصر نموده و بصورت کتابی مناسب در اختیار عموم طالبان علم نهاد که مورد استقبال قرار گرفت این کتاب اساس همه کتاب های علمای شافعی گردید و در مدارس، نظامیه ها و دانشگاه ها مورد توجه و تدریس قرار گرفت. در قرن پنجم امام الحرمین شرحی به نام نهایه بر آن نوشت یک قرن بعد محمد غزالی شرح نهایة امام الحرمین را مختصر نموده و بسیط، وسیط و وجیز را تألیف نمود. مزنی در تألیف این کتاب اهتمام ویژه ای مبذول داشته خود در این مورد گفته است: بیست سال تمام از عمر من صرف تألیف این کتاب گردید. مختصر بویطی بویطی جانشین امام شافعی ره به هنگام مدیریت مدرسه امام شافعی پس از وفات ایشان و تدریس در آن که مدت نوزده سال طول کشید اقدام به نگارش مختصری از الام نمود که نام مختصر بویطی شهرت یافت. سخنان ایمه و بزرگان در مورد امام شافعی ره مناقب و فضایل امام شافعی فراوان است اساتید، شاگردان، همعصران و دیگران در مورد او سخن ها گفته اند که ما به گوشه ای از آنها اشاره می کنیم: امام مالک : ما یأتینی قرشیٌ أفهم من هذا الفتی. با فهم تر از شافعی کسی از قریش نزد من نیامده است. امام احمد : الشافعی فیلسوف فی اربعة أشیاء فی اللفة و اختلاف الناس، و المعانی و الفقه. شافعی در چهار چیز فیلسوف بشمار می آید در لغت عرب، در اختلاف مذاهب، در بیان معنی آیه ها و احادیث و در فقه. امام احمد : ما أَحد مس بیده مَحبَرةً و قلماً و إلّا و للشافعی فی عنقه منّةٌ هیچ فردی نیست که قلم و دوات در دست گیرد و از شافعی بر گردنش حقی نداشته باشد. امام احمد : در هر نمازی برای پنج نفر دعای خیر می کنم که یکی از آنها ابوعبدالل امام شافعی است محمد بن حسن : إن تکلم أصحاب الحدیث یوماً فبلسان الشافعی یعنی لما وضع کتبه تا روزی که اصحاب حدیث با زبان شافعی حرف بزنند یعنی نوشته های او از بین نرفته اند. سفیان ثوری:شافعی فاضل ترین اهل عصر و زمان خود می باشد. داود ظاهری: آن اندازه از فضایل، علوم و معارف که در شافعی جمع شده، در دیگری جمع نشده است. ابوثور: عبدالرحمن بن مهدی به شافعی جوان نامه ای نوشت و از او خواست که کتابی در معانی قرآن بنویسد و در آن اخبار و دلیل اجماع، ناسخ و منسوخ را از قرآن و سنت جمع آوری نماید. شافعی الرسالة را برای او نوشت. عبدالرحمن بن مهدی به این خاطر گفت: ما أصلی صلاة إلّا و أنا أدعو للشافعی فیها. ابو ثور: کسی که گمان ببرد که در علم، فصاحت، معرفت، قدرت استدلال و ثبات فکر مانند شافعی است اشتباه کرده و راه خلاف واقع پیموده است. ........................................................................................ نویسنده: شیخ علی ماهی گیر (امامجمعه اهلسنت گهردو سیریک) ......................................................................................... منابع و مآخذ: - ابوعبدالله محمد بن مسلم بن عثمان بن عبدالله بن وارة رازی از رواةالمکثرین، و هو ثقة صدوق، وفات سال 270 قمری- سیرأعلام النبلاء،ج13صص 131-129-128 - رازی، آداب الشافعی، ص60 و بیهقی ، مناقب الشافعی، ج1، ص 263 لفظ از رازی است. - ابن حجر، توالی التاسیس، ص 147 - همانجا - بیهقی، همان، ج1، ص163 - احمدیان، همان، ص 156 - احمدیان، همان، ص 156 و ابوزهره، امام شافعی، ص153 - احمدیان، ص157 - ابن حجر، توالی التاسیس، ص 155 - نووی، المجموع شرح المهذب،ج1،صص56-55 - احمدیان، همان، ص 155 - ابن حجر، توالی التأسیس، ص147 - سمیعی، همان، ص55 - ابن حجر، توالی التأسیس، صص151-150 - بیهقی، مناقب شافعی، ج 2، ص291 - احمدیان،همان، ص170 - القواسمی، المدخل ألی مذهب الإمام الشافعی، ص220 - احمدیان،همانجا -نحراوی، الإمام الشافعی فی مذهبیه القدیم و الجدید، ص 723-7121-715 - احمدیان، همان، ص173 - همانجا - همان، ص174 - بیهقی، همانجا - ابن حجر، همان، ص155 - بیهقی، همان، ج1، ص255 - ابن حجر، همان، ص153 - ابن ندیم ، الفهرست، ص260 - القواسمی، همان، ص213-212 و نحراوی، همان، ص 714 - از تابع تابعین و از شاگردان امام مالک در فقه و حدیث است که با شافعی و امام احمد ارتباط داشته و از بزرگ ترین محدثان بشمار می رود که بخاری و مسلم از او روایت کرده اند در این زمان او امام علم عراق و مسن ترین عالم زمان بوده است(طبقات ابن سعد ج7، ص297 و سیر اعلام نبلا، ج9، صص193-192 - الخطیب، تاریخ بغداد، ج2،صص65-64 به نقل از احمدیان، همان، ص 104 و بیهقی، ج1،صص232-230 - بیهقی، همان، ج1، ص230 و ابن کثیر، مناقب الإمام الشافعی،ص 140 - بیهقی، همان، ج1، ص231 - ابن عبدالبر، الانتفاء، ص73-72 108 -بیهقی، مناقب الشافعی، ج1، ص131 وابن عبدالبر، الانتفاء،ص 72 واحمدمحمدشاکر، مقدمه الرسالة - احمدیان، امام شافعی، 105 - همانجا - ابوزهرة، الشافعی،صص129-128 - توکلی، چهار امام اهل سنت و جماعت، ص90 - رازی، مناقب الامام الشافعی، ص55 - ابن خلدون،مقدمة ابن خلدون، ص28 - نحراوی،الامام الشافعی فی مذهبیه القدیم و الجدید، ص72 به نفل سمیعی 62 - احمدیان، 1375، پاورقی ص106 - شکعه، الامام الاعظم أبوحنیفه النعمان، ص214 - رازی، همان، ص175 - القواسمی، همان، ص97 - شافعی، الرساله، ص505-504 - القواسمی، همان، ص248 به نقل از سمیعی، همان، ص65 - همان، ص252 - همان، ص250 - همان، ص251 - همان، ص235 - همان، ص236 - همانجا به نقل از همان - همانجا به نقل از همان - ابن حجر، همان، ص153 -احمدیان، همان، صص180-163 - سپری، 1386، صص33-34 - جمهرة الانساب العرب ص 198 به نقل از احمدیان، همان، ص 13 - حموی، معجم الادباء، ج 17 ص 284 به نقل از احمدیان، همان، صص 14-13 - ابن کثیر، مناقب شافعی، ص73-72 و حموی، معجم الاباء ، ج 17، ص285-284 و نحراوی، الامام الشافعی فی مذهبیه القدیم و الجحدید، ص 33 به نقل از سمیعی ، همان، ص 35 - همان، ص13و16 -نووی، تهذیب الاسماء و اللغات، ص50 و حموی، معجم الاباء،ج17،ص299 و ابن خلکان،وفیات الاعیان، ج1،ص565 - شافعی،الام، ج4، ص 128 - احمدیان، همان، صص242-238 - امام شافعی ، الام ، ج 6، صص 198-196 - القواسمی، همان، ص264-263 - بیهقی، مناقب الشلفعی، ج1، ص244 - ابن الندیم، الفهرست ، ص260 - بیهقی، مناقب الشافعی، ج2، ص 368 - احمدیان، 1375، ص181 - بیهقی، مناقب الشافعی، ج2، ص349 - شکعه، الائمة الاربعة،امام شافعی ، ص 194 - ابن کثیر، مناقب امام شافعی، ص 139 - بیهقی، مناقب الإمام الشافعی ، ج 2، ص 41 و شرباسی، الشافعی، ص 150 به نقل از احمدیان ، همان، ص 255 - بیهقی، همان، ص255 -بیقی، مناقب شافعی، ج2، ص 307-306 - ابن کثیر، مناقب امام شافعی، ص 148 -شرباسی،الشافعی، ص150 - ابن کثیر، مناقب امام شافعی، ص 140 - ابن خلکان، وفیات الاعیان،ج1،ص566 |
|
|
بخش اصلی
موضوعات سايت
دانشنامه جزیره قشم (48)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
نظرسنجی
نظرشما در مورد سایت؟ |
آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت