« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

هر مشرکی کافر نیست | مقالات 2 اسفند 1393
هر مشرکی کافر نیست

اگر اوصاف مشرک و کافر را که در قرآن آمده است با هم مقایسه کنیم، تفاوت آن ها روشن می شود:

1- کافر به کسی گفته می شود که به آخر خط رسیده، تصمیم قاطعانه ی خودش را گرفته و هیچگاه از کفر دست نخواهد کشید به قول امام زمخشری – رحمه الله تعالی علیه – : «کل من صممّ علی کفره تصمیماً لا یرعوی بعده» در نتیجه: ( … سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ) (بقره/۶) «برایشان یکسان است چه آنان را بیم دهی و چه بیم ندهی ، ایمان نمی‌آورند.» پس: «لا ینفع فیهم الهدی و لا یجدی علیهم اللطف». اما مشرک، احتمال دارد تحت تأثیر دعوت دینی قرار گیرد و به راه هدایت باز گردد. همچنانکه بسیاری از کسانی که به پیامبر خدا – علیه الصلاه و السلام – ایمان آوردند، قبل از اسلام مشرک بوده اند.

2- فرد کافر، بر اثر ترجیح و انتخاب طریقه ی کفر، راه بازگشت و تغییر مسیر از او سلب شده و گوش و چشم و قلب او خاصیت خود را از دست داده اند و از شنیدن و دیدن و قبول حق، ابا دارند: (خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَهٌ) (بقره/۷) « خداوند دلها و گوشهایشان را مهر زده است ، و بر چشمانشان پرده‌ای است.»

اما مشرک اگر به کفر آلوده نشده باشد امکان برگشت برای او وجود دارد و برای شنیدن حق و قبول آن ممکن است آلودگی داشته باشد:

(‏ وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْلَمُونَ ‏) (توبه/ ۶) «‏ ( ای پیغمبر ! ) اگر یکی از مشرکان ( و کافرانی که به شما دستور جنگ با آنان داده شده است ) از تو پناهندگی طلبید ، او را پناه بده تا کلام خدا ( یعنی آیات قرآن ) را بشنود ( و از دین آگاه شود و راجع بدان بیندیشد . اگر آئین اسلام را پذیرفت ، از زمره شما است ، و اگر اسلام را نپذیرفت ) پس از آن او را به محلّ امن ( و مأوی و منزل قوم ) خودش برسان ( تا از خطرات راه برهد و بدون هیچ گونه اذیّت و آزاری به میان اهل و عیال خویشتن رود ) . این ( پناه دادن ) بدان خاطر است که مشرکان مردمان نادان ( و ناآگاه از حقیقت اسلام ) هستند ( و چه بسا در پرتو آشنائی با اسلام ، نور ایمان در دلهایشان روشن گردد ).»

3- کفار، با علم و آگاهی به مقابله با حق برمی خیزند:

(…لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ‏)‌(بقره/ ۱۴۶)

اما مشرکین، بسیاری از آن ها ناآگاهند و شاید علل عمده ی شرک آن ها همین عدم آگاهی باشد:( … ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ یَعْلَمُونَ)‌(توبه/۶)

4- کفار، افراد شرور و تجاوزگری هستند که از هیچ کوششی جهت ضربه زدن به مؤمنین فروگذار نیستند، هیچ عهد و پیمانی ندارند و قول و قراری را رعایت نمی کنند:

(‏ لاَ یَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّهً وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ ‏) (توبه/۱۰)

«‏ آنان ( نه تنها درباره شما ، بلکه ) درباره هیچ فرد باایمانی رعایت خویشاوندی و پیمان را نمی‌کنند و ایشان تجاوزپیشه‌اند ( و عهدشکنی و تعدّی ، بیماری مزمنی برای آنان گشته است ) . ‏»

(‏ وَإِن نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّهَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ ‏) (توبه/۱۲)

«‏ و اگر پیمانهائی را که بسته‌اند و مؤکّد نموده‌اند شکستند ، و آئین شما را مورد طعن و تمسخر قرار دادند ( اینان سردستگان کفر و ضلالند و ) با سردستگان کفر و ضلال بجنگید ، چرا که پیمانهای ایشان کمترین ارزشی ندارد . شاید ( در پرتو بازبودن درگاه توبه خدا و شدّت عمل شما ، پشیمان شوند و ) دست بردارند.»

اما همه ی مشرکین، توطئه گر و متجاوز نیستند حتی بعضی از آن ها اهل پیمان و تعهد هم هستند و مسلمانان مکلف اند پیمان با آنان را رعایت کنند:( ‏ إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئاً وَلَمْ یُظَاهِرُواْ عَلَیْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّواْ إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ ‏) (توبه/۴)

«‏ امّا کسانی که از مشرکان با آنان پیمان بسته‌اید و ایشان چیزی از آن فروگذار نکرده‌اند ( و پیمان را کاملاً رعایت نموده‌اند ) و از کسی بر ضدّ شما پشتیبانی نکرده ( و او را یاری نداده‌اند ) ، پیمان آنان را تا پایان مدّت زمانی که تعیین کرده‌اند محترم شمارید و بدان وفا کنید . بیگمان خداوند پرهیزگاران ( وفاکننده به عهد ) را دوست می‌دارد.»

5- کفار به خاطر عقیده با مسلمانان می جنگند: (‏‏ إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ‏)‌(ممتحنه/۹)

«‏ بلکه خداوند شما را بازمی‌دارد از دوستی ورزیدن با کسانی که به خاطر دین با شما جنگیده‌اند ، و شما را از شهر و دیارتان بیرون رانده‌اند ، و برای اخراج شما پشتیبانی کرده‌اند و یاری داده‌اند . کسانی که ایشان را به دوستی گیرند ، ظالم و ستمگرند.»

اما مشرکین به خاطر عقیده با مسلمانان وارد جنگ نمی شوند: (‏ لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ‏) (ممتحنه/۸)

«‏ خداوند شما را باز نمی‌دارد از این که نیکی و بخشش بکنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیده‌اند و از شهر و دیارتان شما را بیرون نرانده‌اند . خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد.»

6- و آخرین مطلب در این رابطه این که خداوند در سوره ی قمر پس از اشاره به اقوام طغیانگر در طول تاریخ مانند قوم فرعون و امثالهم و برخوردی که با آیات الهی داشته اند و سرنوشت شومی که به آن گرفتار آمده اند، خطاب به مشرکین زمان پیامبر – علیه الصلاه و السلام – می فرماید:

(‏ أَکُفَّارُکُمْ خَیْرٌ مِّنْ أُوْلَئِکُمْ أَمْ لَکُم بَرَاءهٌ فِی الزُّبُرِ ‏) (قمر/۴۳)

«‏ آیا کافران شما بهتر از آنانی هستند که برایتان روایت کردیم ، ( مثل : قوم نوح ، عاد ، ثمود ، لوط ، فرعون‌ ؟ ! ) . یا این که برای شما امان‌نامه‌ای در کتابها ( از سوی خدا ) نازل شده است ( مبنی بر این که کافرانتان را عذاب نمی‌رسانیم‌ ؟ ! ).»

در این آیه خداوند به مشرکین نمی فرماید: (أ أنتم خیر من أولئکم» می فرماید: ( ‏ أَکُفَّارُکُمْ خَیْرٌ مِّنْ أُوْلَئِکُمْ) و این نشان می دهد که خداوند همه ی مشرکین را کافر نمی داند بلکه مشرکینی را کافر می خواند که آیات خدا را تکذیب کنند و با آن به مقابله برخیزند مانند فرعون و دیگر طغیان گران تاریخ.

با این مقایسه روشن شد که هر مشرکی کافر نیست و نباید به محض مشاهده ی اعمالی شرک آمیز در اشخاصی، بلافاصله حکم کفرشان را صادر کنیم و مانند کفار با آن ها رفتار نمائیم، بلکه باید حتی المقدور معذورشان بدانیم، با نظر مثبت به آن ها نگاه کنیم و برخوردمان، برخورد حکیمانه و اصلاح گرانه باشد تا با کمک خدا، شرک از میان مردم رخت بر بندد و جوامع انسانی از این نوع آلودگی ها پاک شود.

---------------------------------------------
منبع: کفر و ایمان از دیدگاه علما و بزرگان
مؤلف: محمد صالح دهقان زاده
بازديد:1386| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت