« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

بی حجابی، علت، علاج | مقالات 20 اسفند 1393
بی حجابی، علت، علاج

ما به هیچ وجه معتقد نیستیم که مردم امروز از گذشته بی تقواترند چه بسا که علاقه و معرفتشان بیش از گذشته باشد منتها عوامل بسیاری پیدا و پنهان دست به دست هم داده تا این همه جامعه امروز را غرق در بی حجابی وبی‌عفتی کنند که مردم گذشته حتی تصور هم نمی‌توانستند بکنند که روزی تا این اندازه قبح این امور بریزد و جامعه ما را تا این اندازه گرفتار پیامدهای ناگوارش بکند و اگر علتهای غالباً پنهان آن کشف نگردد و راه حلهای کارشناسانه پیش پای جامعه گذاشته نشود میوه های تلخ این شجره خبیثه، جامعه را بیمار خواهد کرد

سخن کوچکی هم دارم با خیراندیشان و واعظان جامعه که تا کی می‌خواهیم نپذیریم که اسلحه ای که نافع بوده امکان دارد روزی دیگر کارایی نداشته باشد و روشها که یکی نیست «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ » [النحل/125]

در جامعه‌ی گذشته معصیت کاران هم وجداناً معذب بودند، موعظه ها وجدان آنها را علیه کارهایشان تقویت می‌کرد ولی امروز با این سواد عظیمی که در جامعه موج می‌زند (دیپلم پایین ترین مدرک شده حتی برای زنان خانه دار) با دهها پاسخ وجدانشان را قانع کرده اند، لذا بنده معتقدم که امروز دیگر در هر موضوعی حجم عمده سخنان با حکمت و جدال بالتی هی احسن باشد موعظه هم تعطیل نشود.

چارچوبی که در پائین ارائه می شود فقط طرح بحث است که تفصیل آن نیاز یه فرصت بیشتر و احیاناً مناقشاتی دارد که بنده از همین جا آمادگی خود را برای پذیرش هر نوع پرسش انتقادی و مناظره ای اعلام می‌دارم.

در پایین جهت شفاف شدن هر عنوان فقط یک مثال، گواه می‌آورم ونه بیشتر:

1- مرد چشم چران به خانه اش بر می گردد زن حساس در اولین برخورد سردی او را نسبت به خودش احساس می‌کند، مرد حوصله اش از مقایسه کردن مورد به موردی زنش با زنی که مثلاً در خیابان دیده در حال تمام شدن است که زن نق زدنهایش را مثلاً در مورد یک مسئله‌ی دیگر شروع می‌کند ولی شک نکنید که این یک نوع سرپوش است، منازعات شروع می شود مشاجرات به حدی ممتد می‌شود که حتی اگر به مدرسه بچه شان مراجعه کنی، بچه ها را شاد و خندان و بازیکنان می‌یابی ولی بچه‌ی او عین پیرمردی که نای حرکت ندارد در گوشه ای زانوان را به بغل گرفته، منزوی می‌یابی، منتطر است که شب شود و اگر مشاجره ای در نگرفت بخوابد اما یقین بدانید که او کابوس دیشبش را فراموش نکرده خواهشاً از آینده بچه شان چیزی نپرسید!! ببینید چگونه چشم چرانی بهشتی مبدل به جهنمی آتشین کرد؟

2- نمی‌خواهم توضیحات تیزبینانه‌ی مدرس حدیث را در شرح روایت پیامبر صلی الله علیه وسلم که گفته «إن أول فتنة بنی اسرائیل کانت فی النساء»ذکر کنم ذکر ذهنی خودتان کافی است از ترس تکرار ممل، ولی صحبت یک کارشناس را نقل می‌کنم که به ایجاز مخل می‌گفت:اکثر قتل و خودکشی و جنایات و بیشتر پرونده های دادگاهی مربوط به مسائل ناموسی است.

3- در جامعه‌ای که بی عفتی شایع باشد جوانان تشکیل خانواده را به عنوان آرزو و هدف نخواهند داشت ولی اگر این به عنوان آرزو بماند آن وقت برایرسیدن به آن مردانه برای تشکیل یک زندگی شرافتمندانه شبانه روز به انواع فعالیتهای مترقی اقتصادی خواهند پرداخت چون واقعا بار سنگینی است، اما یک انگیزه ی عالی به راحتی می‌تواند این بار را حمل کند.

4- افت تحصیلی: برای یک شخص مبتدی درس خواندن یک کار خشک و سختی است و لذت کمی دارد اگر او به ابتذال رو آورد دیگر به هیچ وجه تحمل این خشکی را نخواهد داشت و نسبت به درس خواندن کلاً بی انگیزه می‌شود.

علت‌ها

1- عده کثیری دچار مغالطه شده آن را مساوی با پیشرفت می‌دانند و می گویند غرب را ببین که پیشرفته‌تر است و بی حجاب‌تر، شهر از روستا پیشرفته‌تر است و از آنجا بی‌حجاب‌تر، ثرتمندان از فقیران و... غافل از اینکه این به هیچ وجه کافی نیست. دلیل آنها در صورتی کامل است که بتوانند ملازمه‌ای را بین پیشرفت و بی حجابی نشان دهند که ما ادعا می کنیم هیچ ملازمه ای در کار نیست بلکه ما خیلی با عزت، غربیها را هم جهت پیشرفت دو برابر به حجاب دعوت می‌کنیم. پیشرفت آنها وعقب ماندگی ما هیچ کدام ربطی به بی‌حجابی آنها و با حجابی ما ندارد سر پیشرفت غرب در فرمول پیشرفت نهفته است؛ شناخت مشکلات + استفاده از عقل و قبول قانون علیت = پیشرفت (مستنبط از قرآن)

2- سبکی: ببینید بنا به دلایلی که مذکور خواهد شد بشر امروز روحیه زیبایی پسندی‌اش با بشر قدیم تفاوت کرده برای بشر قدیم هرچه مهمتر، پیچیده تره، پوشیده تر، سنگین تر، زیباتر بود، آرایه های ادبی آنها را بنگرید، توصیفات آنها را در اشعارشان ببینید، مدهای لباس و سر و صورت آنها را بیاد بیاورید (مردانه و زنانه) بر عکس آن بشر امروز هرچه سبکتر برایش زیباتر است، از وزن اشعار، لباس، معاشرت، و تا هرجا که می‌خواهید بنگرید لذا بشر جدید زن باشد یا مرد با تقوا یا بی‌تقوا آستین کوتاه را زیباتر می‌بیند، ریش تراشیدن را زیباتر می‌بیند چون سبک‌تر است به همین دلیل و بس و لو اینکه قضیه ابتذال به ذهن هم خطور نکرده باشد و علل زیادی در این تحول روحیه دخیل بوده اند:

الف - رشد بهداشت روحی و جسمی بشر امروز نسبت به قدیم بسیار سالم‌تر است به خاطر رشد سرسام آور شاخه های بی‌شمار علوم پزشکی و انواع روانشناسی (کار، سازمان و... ) و کوچکترین اثر بیماری در جسم و روان را کشف و معالجه می کند، در حالیکه بشر قدیم دهها نوع از این نوع بیماریها را با خودش حمل می‌کرد و ملول تر و افسرده تر و سنگین تر بود.

ب- تغذیه و رفاه و آسایش که تا بحال تاریخ بشر به ذهنش هم خطور نکرده خانه‌داری و مزرعه‌داری و کارگری انسان کش گذشته با کارهای خودکار کامپیوتری امروز مقایسه کنید طبیعتاً این زندگی اگر لگدزنی نیاورد سبکی می‌آورد.

ج- علوم گذشته در درون تولید می‌شد به کار درون هم می‌آمد (کمال آفرینی می‌کرد) اما علوم امروز در بیرون تولید می‌شود وبه کار بیرون هم می‌خورد(علوم تجربی)

د- کمبود متخصص البته اینها همه علل این وضعیت اند نه دلایل آن پس به هیچ وجه مجوز و موجه آن نیستند.

3- گسترش شبکه های رسانه ای: روح بشر، خواسته های ترقی جویانه بشر گواهی می‌دهد که اینها برای اهداف دیگری بوده. اینها درست که تشنگی علمی بشر را فرو نشاند اما این سوء استفاده نشان می‌دهد که همه بشر هنوز به بلوغ فرهنگی نرسیده اند.

4- امروزه باز بنا به عللی سن ازدواج بالا رفته (در قدیم مثلاً17سالگی ولی امروزه 30سالگی) با آن همه تحریکات جنسی و شهوانی که در جامعه موج می‌زند (اختلاط در تحصیل، کار، شغل، خانه و...) حداقل تا سن 30سالگی باید زحمت بکشد.

گذشته از اینکه امروز با یک وضع بسیار خطرناک تری مواجهیم و آن دیدگاه منفی نسبت به اصل خانواده است که یک دیدگاه غربی خطرناک می‌باشد آنها معتقد هستند که خانواده به صرفه نیست، خود را بیهوده محدود کردن است با وجود پذیرش آن همه مسئولیت ها، بچه بزرگ کردن که خود را فدای دیگران کردن است در دنیای اومانیستی امروز بچه ها که مثل دیروز کمک بازوی والدین نیستند هیچ معلوم نیست هر روزی بنا به اقتضائات شغلی در کدام شهر باشند و والدین را هم که به خانه سالمندان می‌فرستند پس از آنکه هرکدام از فرزندانشان را تا سن 30سالگی خدمتکار بودند بر عکس گذشته.

5- زندگی شهری با خانه های آپارتمانی که تمام کارکردهای خانه ای قدیم را در سطح شهر پراکنده است؛ رستوران برای مهمانداری، بیمارستان برای بیمارداری، کودکستان و مدرسه برای بچه داری، پارک جهت تفریح و... که در قدیم تمام این کارها در خانه انجام می‌شد. زن نیاز نداشت از خانه بیرون بیاید با آن همه باغچه و بچه ها و... که امروزه تمام این کارها با هزینه در بیرون انجام می‌گیرد و زن اجباراً همدوش مرد باید در بیرون شاغل باشد.

6- عده ی زیادی از دختران بر این مبنا دست به آرایش و بی‌حجابی می زنند که مبادا سنشان بالا برود و کسی به سراغ آنها نیاید. که این هم یک مبنای اشتباهی است چون آنها می‌خواهند چه کسی مجذوبشان بکنند، کسی که واقعاً آنها نمی‌خواهند آنکه واقعاً می‌خواهد که به خاطر سنخیت روحی است و ظاهر را هرچه که باشد می‌پسندد چون مال اوست نه برعکس. و کسی که واقعاً او را نمی‌خواهد که با هم خوشبخت نخواهند شد در این جا توجه به دو نکته خوب است: 1- معیار نزد انسانهای فرهنگی فقط سن نیست وبه زودی وضع جامعه ما اینگونه خواهد شد (نشاط 20سالگی، احساسات 30سالگی و عقل50سالگی و یا معدلی از این سه) دختران عاقل اگر احساس کنند کسی به آنها علاقه مند است خود را پوشیده تر می‌کنند چون می دانند که عشق یک کار روحی است و اگر ظاهر مخلوطش شود شهوانی می‌شود بر خلاف عشق هیچ اختصاصی به شخص خاصی ندارد.

7- به هم خوردن تعادل جمعیتی

علاج

تمام عللی که دربالا ذکر شد از عوارض توسعه بوده اند اما صحیح نیست که ما به بهانه توسعه با اصیل ترین ارزشهایمان (حجاب و نتیجتاً خانواده) خداحافظی کنیم و اساساً نخواهیم توانست الا موقتاً، چون اینها جزء هویت ما هستند مگر اینکه هویت خود را هم ببازیم که بهای بسیار سنگینی خواهد بود. نقش متفکران دینی بسیار سنگین می باشد، چون وظیفه آنها حفظ ارزشها و در نتیجه تعادل جامعه و تکامل افراد می‌باشد.

اولین علاج محاسبه گری عفتی است به هیچ وجه عاقلانه نیست که به خاطر لذاتی زودگذر خود دچار مشکلات خانوادگی مختلف اقتصادی و بی هدفی در زندگی، افت تحصیلی، نابودی عشق، چون عشقهای اصیل در جاهایی می‌رویند که مقداری پوشیدگی و در نتیجه تخیل و فریبندگی موجود باشد و مثلاً در غرب عشق های اصیل نیست و این را می‌شود در ترانه هایشان کارشناسی کرد در مقایسه با غزلیات مثلاً سعدی و حافظ.

خاتمه

چرا این موضوع را انتخاب کردم؟ نه به خاطر اینکه آن را دست آویزی قرار دهم جهت شوریدن علیه کل جامعه امروزی از طریق مرتبط ساختن آن با چارچوب و مقاصد جامعه امروزی گرچه می‌شود و خیلی ها این کار را می‌کنند، اعتراف می‌کنم که جامعه جدید برتری هایی نسبت به گذشته دارد که جای انکار نیست گرچه دست ساخته بشر هیچ وقت بی عیب نخواهد بود، هدف من نیز این نبوده که منکر قوه ی غزبانی را تحت الشعاع قرار دهم گرچه جامعه امروزی ما دچار این عدم توازن هم هست، غیبت و خشم و دروغ را کمتر حساس می‌داند. هدف من این نیز نبوده که حالا که بی حجابی این همه مضرات دارد آن را به زور قدغن کنیم که مضرات آفرین است و یک نوع دست کم گرفتن دین خداوند حکیم. زور مال کسانی است که در منطق کم می‌آورند پتانسیل عقلانی دین خدا آنقدر کم نیست و کار ما فقط کشف کردن و آزاد کردن این عقلانیت نهفته است.

.........................................
نویسنده: شیخ محمد اسلامی
منبع: سايت مجتمع دینی بندرعباس
بازديد:849| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت