« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

حکمت نزول تدريحی قرآن | مقالات 29 ارديبهشت 1394
حکمت نزول تدريحی قرآن

عالمان جهان اسلام بر اين امر توافق دارند که قرآن کريم از آسمان و در زمان هاي مختلف، بر قلب خاتم المرسلين (ص) نازل شده است. دوره اي که بيش از بيست سال به طول انجاميده و در وراي اين نزول تدريجي اهداف و حکمت هايي وجود دارد. علما برخي از آنها را ذکر کرده اند و ما در اينجا تأملي بر پاره اي از اين اهداف و حکمت ها خواهيم داشت:

حکمت اول: براي استوار کردن قلب حضرت محمد (ص) و دلداري دادن به ايشان.

حضرت محمد (ص) در دعوت مردم به اسلام، رنج بسيار و نافرماني و شقاوت زيادي ديد و مردمي که سنگدل بودند و فطرتشان بر دشمني با ايشان سرشته بود در برابرش ايستادند و انواع آزار و لجاجت را به خرج دادند، علي رغم تمايل صادقانه ي ايشان به ابلاغ پيغام خيري که براي آنان داشت. پس وحي اندک اندک بر ايشان نازل مي شد تا قلبش بر حق استوار و محکم گردد.

(كذلك لنثبت به فؤادك ورتلناه ترتيلا) 32 – الفرقان
اين‏گونه [قرآن را به تدريج نازل مى‏كنيم] تا قلب تو را به آن استوار سازيم ، و آن را بر تو با ترتيبى منظم و خاص خوانديم.

حکمت دوم: تحدي و اعجاز

مشرکان بر گمراهي و عصيان خويش پافشاري مي کردند و سوالاتي براي به عجزدر اوردن پيامبر (ص) و تحدي مي پرسيدند تا با آن نبوت پيامبر را بيازمايند. از اين رو يکي از اهداف نزول تدريجي قرآن کريم، پاسخ دادن تدريجي به شبهه هاي مشرکان و رد استدلال هاي ياوه گويان براي اثبات حق و رد باطل بود.

خداوند متعال مي فرمايد: «ولا يأتونك بمثلٍ إلا جئناك بالحق وأحسن تفسيراً» -33 – الفرقان
و براى تو مثلى نياوردند مگر آنكه [ما] حق را با نيكوترين بيان براى تو آورديم.

در اين آيه شرحي از حکمت نزول تدريجي قرآن آمده و آن اين است که هرگاه مشرکان مثال يا شبهه اي مي آوردند، آيه اي در ابطال ادعاي آنان، تکذيب دروغشان و رد شبهه هاي آنان نازل مي شد. پاره اي از روايات به اين حکمت نزول تدريجي قرآن اشاره مي کنند؛ از جمله درحديث ابن عباس درباره ي نزول قرآن آمده است: هرگاه مشرکان مسأله ي جديدي ساخته و پرداخته مي کردند، خداوند پاسخي به آنان مي داد. اين را بيهقي در «شعب الايمان» آورده است.

حکمت سوم: سهولت حفظ و فهم قرآن

خداوند قرآن را بر مردم بي سوادي نازل کرد که خواندن و نوشتن نمي دانستند، دانش نوشتن و تدوين را نداشتند تا آن را نوشته و تدوين کنند و آنگاه حفظ کنند و

بفهند.

(هو الذى بعث فى الأميين رسولا منهم يتلو عليهم آياته ويزكيهم ويعلمهم الكتاب و الحكمة وإن كانوا من قبل لفى ضلال مبين) -2-الجمعة
اوست خدايي که به ميان مردمي بي کتاب پيامبري از خودشان مبعوث داشت تا، آياتش را بر آنها بخواند و کتاب و حکمتشان بياموزد اگر چه پيش ازآن در گمراهي آشکار بودند.

اگر قرآن به يکباره نازل مي شد، امت بي سواد نمي توانستند تمام آن را از بر کنند و از عمر (رض) نقل شده که: (قرآن را پنج آيه پنج آيه بياموزيد. زيرا جبرئيل، قرآن را پنج آيه پنج آيه بر پيامبر (ص) نازل مي کرد. اين را بيهقي در «شهب الايمان» آورده است.

حکمت چهارم: تدريجي بودن قانون گذاري

براي آدمي ساده نيست که آداب و رسومي که به ميراث برده را رها کند و عرب جاهلي رسوم بسياري را به ارث برده بودند که با شريعت اسلام مخالف بودند، مانند زنده به گور کردن دختران، شراب خواري، محروم کردن زنان از ارث و آداب و رسوم ديگري که اسلام آمد و آنها را باطل کرد.

اقتضاي حکمت الهي بر آن بوده است که احکام شرعي اندک اندک نازل شود تا دلها آماده شود و رسومي که به آن عادت کرده است را تدريجا ترک کند.

اين مثال به حکمت ياد شده اشاره دارد که «حرام کردن شراب يکباره نبود» بلکه در سه مرحله شراب حرام شد، همچنانکه آيات قرآن نيز بر اين مطلب دلالت دارد؛ خداوند متعال مي فرمايد: (ونزلناه تنزيلا) اين آيه اشاره به آن دارد که بر اساس منافع بندگان و مقتضيات تربيت روحي و انساني آنان قرآن اندک اندک نازل شد تا امر آنان پايدار باشد و در دو دنيا سعادتمند شوند.

حکمت پنجم: همراهي با حوادث

يکي ديگر از اهداف نزول تدريجي قرآن کريم، همگامي با حوادث و رخدادهاي تازه بوده است، قران همراه با وقايع جديد و براي بيان احکام اين وقايع به صورت تدريجي بر پيامبر (ص) نازل مي شده است.خداوند متعال مي فرمايد: (ونزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شىء وهدى ورحمة وبشرى للمسلمين) -89- النحل
و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است بر تو نازل كرديم. بسياري از آيات قرآني به يک يا چند دليل نازل شده اند مانند قصه آن سه نفر که از جنگ تبوک کناره گيري کردند و يا حادثه ي إفک و آيات ديگري که در شرح حکم يک پيشامد ناگهاني نازل شده اند.

حکمت ششم: دلالت قطعي بر اينکه قرآن کريم از سوي خداي حکيم حميد نازل شده است.

وقتي انسان سوره اي از قرآن را مي خواند که در طول بيست سال و به صورت آيه آيه و يا چند آيه با هم در دوره هايي از زمان بر پيامبر (ص) نازل شده است آن را داري بافتي متين و معاني مرتبط مي يابد که آيات و سوره هيا آن با هم هماهنگ هستند؛ گويا چون گردنبندي بي نظير است که دانه هاي آن به گونه اي منظم چيده شده اند که مانند آن در کلام بشر وجود ندارد.

(كتاب أحكمت آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير-1- هود)
قرآن كتابى است كه آيات آن استحكام يافته سپس از جانب حكيمى آگاه به روشنى بيان شده است.

اگر اين قرآن کلام بشر بود که در مناسبت هاي مختلف و حوادث متوالي گفته شده بود، بي شک در آن گسستگي و شکاف وجود داشت و دشوار مي نمايد که در آن هماهنگي و انسجام وجود داشته باشد.

(ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا -82- النساء )
اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مى‏يافتند.

........................................
نویسنده: شیخ احمد فراريان
بازديد:1078| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت