اخرين مطالب
» گزارش تصویری اردوی تفریحی طلاب حفظ تابستان 1403
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
پیوندهای مرتبط
مطالب پربیننده
برگزاری امتحانات پایانی کلاسهای منهج چهارساله سال تحصیلی ۱۴۰۲.۴۰۳
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
اُمّ المؤمنین عایشه همسر، همراه و همراز پیامبر | اهل بیت رسول | 17 مهر 1389 |
امالمؤمنین عایشه (رض) درست چهار سال پس از بعثت پیامبر(ص) در مکه به دنیا آمد. او هیچ روزی از زندگیاش را غیرمسلمان به سر نبردهاست. وی در خانهی نزدیکترین انسان به قلب پیامبر(ص)، ابوبکر صدیق، رشد و نمود و استعدادها و مواهبش برای زندگی شکوفا شد: یعنی درست در زمانی که شرک و جهل بر عقلها و اندیشههای سران و رهبران قریش خیمه زده بود و نخستین گروه مسلمانان با تلخترین شکنجهها و سختیها از طرف رهبران قدرتمند و پایههای کفر و دشمنان اسلام، دست و پنجه نرم میکردند. ام المؤمنین عایشه(رض) در عرصهی دعوت و فعالیت دینی ام المؤمنین عایشهی صدیقه(رض)، پیامبر(ص) را بینهایت دوست داشت. دعوت مردم به سوی دین خدا که به وسیلهی پیامبر خدا انجام میگرفت، برای او بسی دوست داشتی بود. از این رو آن را اساس زندگی خود قرار داد و در راه ابلاغ و رساندن آن به مردم، تمام کوشش خود را صرف نمود. دعوت به زندگانی ام المؤمنین عایشه صدیقه(رض) به دو مرحله تقسیم میشود: مرحلهی یکم: در حیات پیامبر(ص) مرحلهی دوم: پس از درگذشت او. هر یک از این دو مرحله از شاخصها و خصوصیات ویژهای برخوردار است. مرحلهی نخست: در حیات پیامبر(ص) این مرحله با کسب علم از پیامبر(ص) نسبت به مرحلهی بعد متمایز میشود. علم و دانش نه تنها توشه، بلکه عنصر اصلی دعوت را تشکیل میدهد. بدین جهت ام المؤمنین عایشهی صدیقه از چندین کانال به کسب علم میپرداخت: 1- حفظ نمودن او یک دانشآموز زیرک و زرنگ بودى هر چه پیامبر(ص) میگفت، انجام میداد، حفظ میکرد و به خاطر خود میسپرد. تا جایی که هرگاه مسألهای پیش میآمد، بیدرنگ سخن یا عمل پیامبر را به یاد میآورد. او بعدها چیزهای زیادی را حفظ روایت می نمود. از پیامبر(ص) 2210 حدیث روایت کرده است. در مورد قرآن گفته است: «چون یک آیه در زمان پیامبر خدا(ص) نازل میشد، حلال و حرام و امر و نهی آن را حفظ میکردیم و خود آن آیه را حفظ نمیکردیم.» [أعلام النساء،ج3،ص106] از این سخن او روشن میشود که الفاظ و کلمات همهی آیات را حفظ نمیکرده، بلکه مفاهیم اساسی آیات و اهداف مورد نظر آنها و نیز احکام و دستوراتی را که از آنها به دست میآمده، حفظ مینموده است. 2- پرسش و ژرفنگری در کسب علم امالمؤمنین عایشه در مورد مطلبی که برایش پوشیده مانده بود، مرتب میپرسید. بنابراین هرگاه چیزی را نمیدانست از جستن و پرسیدن کوتاهی نمیکرد. عشق به علم و دانش او را شیفتهی خود نموده بود. مدام در پی کسب میزان بیشتری از علم بود. روایت میکند: رسول خدا(ص) فرمود: کسی که در روز قیامت محاسبه شود، هلاک میگردد. عایشهی صدیقه میگوید: من گفتم: - «ای رسول خدا! مگر نه این است که خداوند میفرماید: انسان به زودی به آسانی محاسبه خواهد شد.» پیامبر(ص) فرمود: عایشه! این عرضه(ی اعمال و گناهان) است، اما کسی که در حساب مورد مناقشه قرار گیرد، بیتردید هلاک میشود.[مسند امام احمد بن حنبل، ج6، صص206-108] او میدانست که جستن و پرسیدن چیزهایی که انسان نمیداند، از جمله خصلتهای زیبا و نیکوی انسان مسؤول است. جهالت و نادانی نیز یک عیب زشت محسوب میشود که انسان میتواند با جستن و فراگیری آن را از خود بزداید و پاک کند. او همچنین میدانست که زشتترین عیب، این است که انسان از جستن و پرسیدن، خجالت بکشد و بدین جهت در برابر جهالت و نادانی خود درِ بزرگ غرور و تکبّر را ببندد و همچنان جاهل و نادان بماند، تا این که روزی جهالت او برای مردم برملا شود. در اثر نیز آمده: آدم خجول و متکبّر نمی تواند علم حاصل کند. به خاطر همین زنان انصار را میستود و میگفت: خدا رحمت کند زنان انصار را. حیا و شرم، آنان را تفقه در دین باز نمیداشت. عایشهی صدیقه(رض) در زمان نوجوانی به خانهی پیامبر(ص) داخل شد. او در این زمان، هم از نظر سنی کوچک بود و هم از نظر علمی در سطح پایینی قرار داشت. نُه سال با پیامبر به سر برد. با این که در این نُه سال از نظر سنی کوچک بود، باز هم چیزهای زیادی به خاطر سپرد و حفظ نمود و از آن مهمتر، به فهم و درک آنها کوشید. پس از آن به لطف هوشیاری و آگاهی سرسختانهی خود و جستنها و جست و جوگریهای پیگیر و مداومش نسبت به مطالبی که نمیدانست همهی آن چه را که پیامبر(ص) گفته بود یا جلوی او انجام داده بود، به دیگران منتقل نمود. میگوید: زنی سالخورده به نام حسانهی مزنی نزد پیامبر(ص) آمد، پیامبر به او گفت: تو که هستی؟ گفت: من جثامه مزنیام. پیامبر گفت: نه، تو حسانهای. چطوری؟ پس از ما چطور بودید؟ زن گفت: خوبیم. پدر و مادرم فدایت! ای رسول خدا! چون زن خارج شد به پیامبر(ص) گفتم: چرا به یک عجوزه این همه توجه میکنی؟ پیامبر گفت: زمان خدیجه او نزد من میآمد. دوستی با آشنایان قدیمی جزو ایمان است.[منتخب کنزالمعال، ج5، ص116؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج4، ص279] همچنین روایت میکند که: مردی اجازهی ورود خواست، پیامبر(ص) گفت: اجازه دهید بیاید. آدم بسیار بدی است. شخص چون وارد شد پیامبر به نرمی با او صحبت کرد. چون رفت، من به پیامبر(ص) گفتم: ای رسول خدا! ابتدا آن حرفها را در مورد او زدی و پس از آن با این نرمی با او صحبت کردی! پیامبر فرمود: عایشه! کسی که مردم او را از ترس بدزبانیاش رها کرده باشند، نزد خداوند بدترین جایگاه را دارد.[مسند امام احمد بن حنبل، ج6،ص159] او در مورد تفسیر قرآن نیز از پیامبر خدا سؤال میکرد. روزی گفت: ای رسول خدا! در این آیه: «وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ»،«آنانی که میدهند، آن چه را میدهند، در حالی که دلهایشان لرزان و هراسان است از این که به سوی پروردگارشان باز میگردند....» [مؤمنون/60] ای رسول خدا! آیا منظور همان شخصی است که دزدی میکند، زنا میکند، شراب میخورد، در حالی که از خدا میترسد؟ فرمود: «نه، دختر ابوبکر صدیق! او همان شخصی است که نماز میخواند، روزه میگیرد و باز هم از خداوند ـ عزوجل ـ میترسد.»[مسند امام احمد بن حنبل، ج6، ص159] 3- حضور در مجالس علمی پیامبر همراه با سایر زنان امالمؤمنین عایشه همراه با سایر زنان به مجالس علمی پیامبر(ص) حاضر میشد. از پرسشهایشان استفاده میکرد و با پاسخهای پیامبر خدا(ص) به فهم خود، عمق بیشتری میبخشید. میگوید: پیامبر خدا(ص) زنان مؤمنی را که به سوی او مهاجرت میکردند، با این آیه مورد آزمایش قرار میداد: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَن لَّا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»، «ای پیامبر! هرگاه زنان مؤمن نزد تو آمدند تا با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خدا نسازند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و به دروغ فرزندی را به خود و شوهر خود نسبت ندهند و در کار نیکی از تو نافرمانی نکنند، پس با آنان بیعت کن و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خدا آمرزندهی مهربان است...» [ممتحنه/12] عایشهی صدیقه میگوید: هر یک از زنان مؤمن که به این شرایط اعتراب میکرد، پیامبر خدا(ص) به او میفرمود: با تو بیعت کردم. این عمل صرفاً به وسیلهی سخن صورت میگرفت، اما به خدا سوگند که، هیچ وقت در هنگام بیعت گرفتن دست پیامبر با دست زنی برخورد نکرده است. پیامبر(ص) تنها با این سخن خود با آنان بیعت مینمود: «بر این چیز با تو بیعت کردم.»[تفسیر القرآن العظیم، ج4، ص353 از ابن کثیر؛ صحیح بخاری، ج3، ص220؛ سیرهی ابن کثیر، ج3، ص604] امالمؤمنین همچنین روایت میکند که: هند دختر عتبه زن ابوسفیان نزد پیامبر خدا(ص) آمد و گفت: «ای رسول خدا! ابوسفیان آدم بخیلی است. آن قدر خرجی به من نمیدهد که من و فرزندانم را کفایت کند. اگر بدون اطلاع او مقداری از پول او را بردارم، آیا گناه کار میشوم؟ پیامبر خدا فرمود: آن قدر که تو و فرزندانت را کافی باشد، از مال او بردار.[سیرهی ابن کثیر، ج، ص604، البخاری، ج2، ص316] سیده عایشه به حکم زن بودن خود، در خصوص شناخت احکام مخصوص زنان که به ندرت ممکن است جلوی مردان از پیامبر(ص) در مورد آنها سوال شود، به نسبت سایر صحابه از موقعیت برتر و نزدیکتری برخوردار بود. زنان به خانهی عایشه(رض) میآمدند و در مورد احکام حیض و نفاس از پیامبر میپرسیدند. عایشه به هنگام پرسیدن حضور داشت. بنابراین پاسخ را به خاطر میسپرد. روایت میکند که: روزی فاطمه بنت أبی حبیش از پیامبر خدا(ص) پرسید: - من زنی هستم که استحاضه میشوم و بنابراین پاک نمیشوم. آیا نماز خواندن را رها کنم؟ پیامبر فرمود: این خون ریزی (در اثر پارگی یک رگ) به وجود میآید. بنابراین چیزی جدای از خود حیض است. هرگاه زمان عادت ماهانه فرا رسید، نماز مخوان و چون به مقدار آن، مدت زمان سپری گردید، خونها را شستشو بده و نماز بخوان.[صحیح بخاری، ج1، ص65] گاه شرم به پیامبر(ص) اجازه نمیداد با زنان به جزئیات این قبیل مسائل بپردازد. این جا بود که سیده عایشه به صحنه میآمد، مهار سخن را به دست میگرفت و مطلبی را که خودش با هوش و استعداد زیرکانهی خود از سخنان پیامبر(ص) دریافته بود، به صورت مفصل برای زن توضیح میداد. زنی نزد پیامبر(ص) آمد و در مورد قاعدگی از او پرسید: چگونه بعد از قاعدگی غسل کند؟ پیامبر(ص) گفت: یک قطعه پشم یا پنبهی بازدارنده بگیر و با آن وضو بگیر. زن گفت: ای رسول خدا، چگونه با آن وضو بگیرم؟ فرمود: با آن وضو بگیر. زن دوباره گفت: ای رسول خدا، چگونه با آن وضو بگیرم؟ پیامبر(ص) فرمود: با آن وضو بگیر. عایشهی صدیقه میگوید: من به مقصود پیامبر پی بردم، بنابراین آن زن را به سوی خود کشیدم به او یاد دادم.[صحیح بخاری، 64، ص270] خانهی امالمؤمنین عایشه (رض) هیچ گاه از زنانی که میآمدند و از پیامبر(ص) سوال میکردند، خالی نبود. بیتردید، این قضیه به جایگاه خاص عایشه نزد زنان دلالت دارد؛ چون به جای سایر همسران پیامبر(ص) اغلب به خانهی او میآمدند. عایشه نیز از زنان استقبال مینمود. حتی گاه سرگرم آلت ریسندگی یا کار دیگری بود. با این وجود، مشغولیت او را از پی بردن به سوال یا حفظ پاسخ پیامبر(ص) به آن شخص باز نمیداشت. روایت میکند که خوله دختر ثعلبه زن اوس بن صامت به خانهی پیامبر(ص) آمد. عایشه مشغول شستن یک قسمت سرِ پیامبر(ص) بود. زن با فرزندان خود آمد و گفت: ای رسول خدا، شوهر من نابینا و فقیر است. چیزی ندارد. پس از آن به شکوه و گلایه از شوهرش پرداخت و این که با او ظهار نموده است.[ظهار، این است که شخص به زن خود میگوید: تو بر من مانند پشت مادرم حرام هستی. بنابراین با تو مقاربت نمیکنم.] در این لحظه عایشه چرخید و به شستن قسمت دیگر سر پیامبر مشغول شد. خوله نیز چرخشی زد و داستان خود را دوباره از سر گرفت. پیامبر خدا(ص) سر خود را بلند کرد و گفت: من تنها این را میدانم که بر او حرام شدهای. زن گفت: از فاجعهای که به من و فرزندانم رخ داده است به خداوند شکایت میکنم. در این زمان عایشه مشاهده نمودکه چهرهی پیامبر دگرگون شد و به زن گفت: برو عقب، برو عقب. زن دور شد. پیامبر مدتی در بیحالی و بیهوشی به سر برد. چون وحی به پیام رسید، گفت: عایشه، زن کجاست؟ عایشه زن را صدا زد. پیامبر این آیهی را بر او خواند:«قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِی تُجَادِلُکَ فِی زَوْجِهَا وَتَشْتَکِی إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ یَسْمَعُ تَحَاوُرَکُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ»[مجادله/1]،«محققاً خداوند سخن آن زن را شنید که با تو دربارهی شوهرش مجادله میکند و به خدا شکایت مینماید و خداوند گفتگوی شما را میشنود. خداوند شنوا و بیناست.»[الاصابة، ج4، ص290؛ تفسیر القرآن العظیم، ج4، ص318، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج4، ص290] سیده عایشه در مجالس پیامبر به زنان تأکید میکرد و آنان را تذکر میداد که مطالبی را که از پیامبر(ص) میشنوند، حفظ کنند و بفهمند. حبیبه دختر ابوسفیان[این ابوسفیان غیر از ابوسفیان بنحرب است. دخترش حبیبه نیز غیر از ام المؤمین امحبیبه است. این حبیبه خدمتکار سیده عایشه بوده است.] روایت میکند: نزد عایشه بودم؛ پیامبر(ص) آمد و فرمود: هر زن و مرد مسلمانی که سه کودک از آنان بمیرد، به کودکان گفته میشود: به بهشت وارد شوید. میگویند: باید پدر و مادرمان داخل شوند. در مرتبهی سوم یا چهارم گفته میشود: شما و پدرانتان داخل شوید. عایشهی صدیقه به من گفت: شنیدی؟ گفت: بله. گفت: پس آن را حفظ کن.[الاصابة، ج4، ص270] 4- حضور در مناسبهای عمومی خانه ام المؤمنین عایشه در مدینه، مجاور مسجد و چسبیده به آن بود. از منبر پیامبر فاصلهی چندانی نداشت. این پدیده سبب شده بود که از بیشتر رویدادها و حوادث جاری به آسانی آگاهی و شناخت کسب کند؛ چون مسجد پیامبر(ص) در آن روزگار، صحنهی کلیهی رویدادها به شمار میرفت؛ قانونگذاری و صدور حکم در آنجا صورت میگرفت. قرآن در آن جا نازل میشد. هیأتها و نمایندگان قبایل به آن جا میآمدند. همهی این مسائل در برابر دیدگان عایشه قرار داشتند. نزدیکی خانهاش با مسجد، استقرار خود او در خانه به حکم حجاب، فرود آمدن جبرئیل غالباً در خانهی او ـ به گونهای که خانهاش مهبطِ وحی نامیده میشد ـ همه و همهی این ها به او کمک کرد، تا بیشترین مقدار از علم و دانش را از پیامبر خدا(ص) دریافت کند. حتی که بعدها نسبت به همهی صحابه از پیامبر(ص) مقدار بیشتری از علم دریافت نموده بود، چون برخی از صحابه به گونهای بودند که از بقیه علم کسب میکردند، و روایت مینمودند. اما عایشه به ندرت دست به چنین کاری میزد. در خصوص رویدادهایی که خارج از مدینه اتفاق میافتادند. باید گفت که عایشه در بسیاری از سفرها و جنگها اگر قرعه به نام او بلند میشد، با پیامبر(ص) همراه میشد. به همین جهت او شاهد فتح مکه، حجة الوداع و سایر حوادث بزرگ بوده است. بنابراین میبینیم که ام المؤمنین عایشهی صدیقه پا به پای کلیهی رویدادهای دعوت، حرکت میکرده است. او، یا عملاً در حوادث نقش آفرینی میکرد، همچون غزوهی احد و حجة الوداع، یا این که از دور ناظر بر امور بود، همچون غزوهی خندق[تفسیر ابن کثیر، ج3، ص480] و یا این که حداقل گزارشهای حوادثی که از آنها فاصله داشت، به او میرسید، همچون غزوات برد، مؤته و خیبر. 5- امر به معروف و نهی از منکر عایشهی صدیقه(رض) در زمان حیات پیامبر(ص) به مقولهی امر به معروف و نهی از منکر دست مییازید. او کلیهی لوازم از قبیل احکام حلال و حرام و نیکی و بدی را میدانست و میشناخت. به همین جهت با خود عهد نموده بود، که آنها را به مردم برساند. او اگر منکری میدید، هیچگاه آرام نمیگرفت و ساکت نمینشست. بلکه شتابان و سریع به آن فرد تذکر میداد و او را از کارش باز میداشت. روایت است که: یک بار همراه با امّ مِسطح بیرون رفت. امّ مِسطح لغزید و گفت: مرگ بر مِسطح! عایشهی صدیقه(رض) گفت: حرف بدی زدی. مردی را که در جنگ بدر حاضر بوده، دشنام میدهی![الاصابة، ج4،ص496] روزی خنساء، شاعرهی معروف با موهایی که از جلو، سر زده و ظاهر شده بودند، نزد عایشه (رض) آمد. عایشه به او گفت: ای خنساء، رسول خدا از این چیز نهی نموده است.[الاصابة، ج4،ص289؛ البته داستان از این قرار است که: چون ام المؤمنین عایشه به او این سخن را گفت، پاسخ داد که نمیدانستم. اما این عمل سرگذشتی دارد. پدرم مرا به عقد مردی درآورد که هر چه داشت تلف میکرد و بر باد میداد. داراییاش تمام شد. نزد برادرم صخر آمدم. او پولهایش را به دو قسمت تقسیم نمود و قسمت بهتر را به من داد. باری دیگر شوهرم پولها را به همان سرنوشت همیشگی دچار نمود. دوباره برادرم پولهایش را با من قسمت نمود و قسمت بهتر را به من داد. زنش به او گفت: این بس نیست که نصف پولش را به او بدهی که قسمت بهتری را میدهی؟ صخر گفت: والله لا امنحهها شرارها وهی التی ادحض عنی عارها ولو هلکتُ خرقت خمارها واتخذت من شعرٍ صدارها به خدا قسمت بدتر را به او نمیدهم، در حالی که او لکهی ننگ مال از من شسته است. اگر تباه شوم او خمار خویش را پاره میکند و قسمتی از موهایش را جلو نگه میدارد (به علامت عزا) بنابراین او به خاطر عزای برادرش، موهای سر خود را از جلو ظاهر نموده بود. (مترجم)] همچنان که پیش از این گذشت، به حبیبه دستور میداد که احادیث پیامبر(ص) را حفظ نماید. راستی، چه معروفی سودمندتر از حفظ احادیث پیامبر(ص) و عمل به آنها است؟ 6- اجتهاد گاه امالمؤمنین در حضور پیامبر خدا(ص) با استناد به مطلبی که از او فرا گرفته بود، به اجتهاد میپرداخت. او میدانست که وظیفهی زن در قبال شوهر، آرایش خویشتن است. بنابراین، اگر زنی شوهر ندارد، میتواند تزیین و آرایش خود را ترک دهد. روایت میکند: روزی خُوَیله بنت حکیم به خانه آمد. پیامبر خدا فرمود: شکل و قیافهی خویله چه قدر نامرتب و ژولیده است؟ گفتم: زنی است بی شوهر. روزها روزه میگیرد و شبها به نماز میپردازد. بنابراین او همچون پارچهای کهنه و مندرس است.[الاصابة، ج4،ص291] امام بخاری از ام المؤمنین عایشه(رض) نقل میکند: رسول خدا به خانه آمد، دیگی روی آتش بود. مقداری نان و خورشت به او تقدیم شد (یعنی غیر از گوشتی که در دیگ میجوشید). فرمود: مگر در دیگ گوشت نبود؟ سیده عایشه گفت: مقداری گوشت، کسی به بریره صدقه داده و سپس او آنها را به ما هدیه داده است. تو هم که صدقه نمیخوری. فرمود: برای او صدقه و برای ما هدیه است.[صحیح بخاری، ج3، ص243؛ مسلم، 10-9،صص402-401 با شرح نووی] ام المؤمنین میدانست که گوشت به بریره صدقه شده است، پیامبر هم صدقه نمیخورد. بنابراین گوشت را تقدیم پیامبر(ص) ننمود؛ چون گمان میکرد، گوشت کاملاً و برای همه صدقه است. زنان، نزد امالمؤمنین عایشه صدیقه میآمدند و مشکلات خود را با او در میان میگذاشتند. متقابلاً او اگر خودش به موضوع آگاهی داشت، مشکل آنان را حل و فصل مینمود و گر نه منتظر پیامبر خدا میشد. روزی حولاء به خانه آمد و گفت: ای امالمؤمنین! من هر شب از خوش بویی استفاده میکنم و همچون عروسی که به خانهی شوهر فرستاده میشود، خودم را آرایش میکنم. میآیم و داخل بستر شوهرم میشوم. با این کار، خواهان خشنودی پروردگارم هستم. اما او چهرهاش را از من میگرداند. من به جلوی او میروم و او از من روی میگرداند. فکر میکنم او از من نفرت و کینه دارد.» عایشهی صدیقه پاسخ داد: سرجایت بمان تا پیامبر خدا بیاید. پیامبر(ص) به محض آمدن فرمود: من بوی حولاء را حس میکنم. این جا آمده است؟ از او چیزی خریدهاید؟ [حولاء، زنی مشک فروش (عطار) بود.] عایشهی صدیقه گفت: نه، ولی او آمده، تا از شوهرش شکایت کند. پیامبر(ص) به او گفت: چه شده حولاء؟ مطالبی را که با عایشهی صدیقه در میان گذاشته بود، برای پیامبر(ص) تکرار کرد. پیامبر(ص) فرمود: برو زن، به حرف شوهرت گوش کن و از او اطاعت نما. حولاء گفت: آیا پاداشی به من تعلق میگیرد؟ پیامبر(ص) مطالبی دربارهی حقوق شوهر بر زن و حقوق زن بر شوهر و پاداشی که به خاطر بارداری، زایمان و گرفتن کودک از شیر، به او تعلق میگیرد، بیان نمود.[الاصابة، ج4،ص278] بدین سان عایشهی صدیقه با توسل به همهی راهها، میکوشید فرا بگیرد و آن چه را از آموزگار نخستین خود، محمد حبیب خدا، فرا گرفته بود، به دیگران بیاموزد. مرحلهی دوم: پس از پیامبر(ص) عایشهی صدیقه(رض) در این مرحله از زندگی خود، نقش خویش را در عرصهی دعوت، نشان داد. او کعبهی آمال و میعادگاه جویندگانی بود که برای کسب علم از هر گوشهای سرازیر میشدند. اما او خود، هیچگاه علم را کتمان نمینمود. حافظهی قوی و نیرومندش، در امر یادآوری مطالبی که او از تصمیمگیریهای مناسب پیامبر به خاطر سپرده بود او را یاری میداد. راستی، او از پیامبر خدا چه مطالبی را روایت میکرد؟ طبعاً نمیتوانیم کلیهی احادیثی را که او روایت نموده، یا به مردم آموخته، در این جا ذکر کنیم. البته این قدر میتوانیم از درخت تنومند مجموعه روایات او، خوشههایی برچینیم: خوشههایی که فرزانگی، آگاهی و خلوص او را در راه گسترش دعوت اسلامی، آن چنان که از پیامبر خدا آموخته بود، متبلور میسازد. 1- تشریح اصول عبادات او با بیان چگونگی عمل پیامبر(ص) روش عبادات را به مردم میآموخت. در مورد نماز، احادیث بیشماری روایت نموده، از جمله: «پیامبر خدا(ص) نماز را با الله اکبر گفتن و خواندن الحمدالله رب العالمین... آغاز مینمود. هرگاه به رکوع میرفت، سرش را نه زیاد بالا میبرد و نه زیاد پایین، بلکه معتدل بود. چون سرش را از رکوع بلند مینمود، تا هنگامی که راست نایستاده بود (به طور کامل قیام نمینمود) به سجده نمیرفت. بعد از هر دو رکعت، تشهد میخواند. دوست نداشت بازوان خود را همچون درندگان بگستراند. پای چپ خود را میگستراند و پای راستش را نصب مینمود. از نشستن روی پاشنهی پا (به گونهای که در تشهد روی انگشتان پا بنشیند و در حدیث به عقب شیطان تعبیر شده است)، منع مینمود. نماز را با سلام گفتن به پایان میرساند.»[مسند امام احمد، ج3،ص194] در خصوص روزه، عایشهی صدیقه(رض) ثابت نموده که برای روزهی نفلی (مستحب)، نیت کردن در شب لزومی ندارد و فردی که روزهی نفلی (مستحب) دارد، هر وقت که بخواهد میتواند آن را بخورد. روزی پیامبر خدا(ص) به خانهام آمد و فرمود: آیا نزد شما چیزی (خوردنی) هست؟ گفتیم: نه. فرمود: در این صورت من روزهام. روزی دیگر نزد ما آمد، گفتیم: ای رسول خدا، مقداری خرمای روغنی به ما هدیه شده، مقداری از آن را برای تو نگهداشتهایم. فرمود: آن را نزدیک کن( برای خوردن) صبح نیت روزه کرده بودم. بنابراین از آن خورد.[مسند امام احمد بن حنبل، ج6،ص207] در زمینهی حج با روایت عملکرد رسول خدا و حضور خود وی در صحنه به مردم مناسک را میآموخت. میگفت: در حالی که احرام بسته بودیم، با پیامبر خدا خارج شدیم.[مسند امام احمد بن حنبل، ج6،ص207] احادیث بیشمار دیگری در این زمینه و زمینههای دیگر روایت نموده است. هر کسی نزد او میآمد، اعم از تابعین یا صحابه و زن و مرد، برایشان حدیث روایت میکرد. ........................... نویسنده: رُفَیدة الحبش برگردان : داود نارویی |
|
|
بخش اصلی
موضوعات سايت
دانشنامه جزیره قشم (48)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
نظرسنجی
نظرشما در مورد سایت؟ |
آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت