« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

دینداری مهمترین مسأله زندگی انسان | مقالات 14 خرداد 1394
دینداری مهمترین مسأله زندگی انسان

الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی رسول الأمین و علی آله وأصحابه أجمعین أما بعد

اگر بخواهیم دو راهکار خیلی ساده و عملیاتی برای تقویت مسائل ایمانی و اخلاقی ارائه دهیم که با استفاده از آن خودمان و خانواده و فرزندانمان قطعا می توانیم از شاخص ایمانی بالایی بهره ببریم و ایمان در قلوب ما و فرزندانمان و خانواده ما تقویت بشود، یکی از راه ها خواندن کلام خدا عزوجل «قرآن» است.

قرآن کلام خدا عزوجل است یعنی نوری است که انسان از آن بهره می برد و با خواندن و با تعامل آن نور خداوند را در قلب خودش خواهد داشت (الله نور السموات والأرض) خدا عزوجل نور آسمانها و زمین است و وقتی که انسان قرآن کلام خدا عزوجل را می خواند نور خدا را در قلب خودش قرار می دهد و قلب او قلبی روشن و نورانی است.

و قلبی که در آن نور خدا عزوجل بتابد مجال تاریکی در آن نیست، قلبی که در آن کلام خدا عزوجل باشد دیگر مجال ناپاکی در آن نیست، پاکی وقتی آمد ناپاکی ها را از بین می برد و می زداید و قلبی طاهر و زیبا و روشن به وجود خواهد آمد.

لذا خواندن قرآن، اینکه ما یاد بگیریم و به فرزندانمان هم یاد بدهیم که هر روز روزانه حداقل یک یا دو صفحه، چند دقیقه از وقتمان را در روز صرف خواندن قرآن کلام خدا عزوجل کنیم، تأثیر بسیار زیادی در مسائل ایمانی ما و تقویت آن خواهد داشت که در زندگی ما بسیار حائز اهمیت است.

نکته ی دومی که می تواند به ما و به فرزندان ما کمک کند تا اینکه یک شخصیت ایمانی قوی داشته باشیم، دعا کردن است. رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: (الدعاء هو العبادة) دعا همان عبادت است. دعا مظهری است بسیار زیبا از عبادت که خود نماز هم نوعی از دعا و ارتباط با خدا عزوجل است.

دعا کردن سبب می شود که انسان همیشه نیاز خود را به نسبت خدا عزوجل و عظمت خدا عزوجل به نسبت خودش و فقر همه جهانیان به نسبت خدا عزوجل را در ذهن داشته باشد. کسی وقتی اینگونه با خدا عزوجل تعامل دارد، خود را نیازمند به خدا می داند، خداوند را برتر و چیره بر همه دنیا و موجودات می داند و مدام با این خداوند بزرگ و خداوند منان و رحیم ارتباط برقرار می کند. این شخص از شاخص ایمانی بالایی برخوردار است. پس دقت داشته باشیم خودمان و خصوصا فرزندان و خانواده مان را به این دو نکته مهم و عملی تشویق کنیم. کار بسیار راحت و ساده ای است و خیلی هم سریع انسان اثر آن و زیبایی آن را خواهد دید. خواندن قرآن و دعا کردن. هر خانواده ای باید این دو را در ذهن داشته باشد.

از مهمترین عمل و مهمترین کاری که یک خانواده می تواند انجام دهد این است که یک فرزند توانمند، یک فرزندی که دارای ظرفیت ها و توانمندی های بالایی باشد را به جامعه تحویل بدهد، تربیت کند و به جامعه تحویل بدهد تا فرزند او باری از بارهای جامعه را بردارد و خدمتی بکند به همنوعان و اطرافیان خودش. یعنی فرزندی مؤثر و مفید برای جامعه تربیت کند.

این مهمترین هدف یک خانواده باید باشد و برای اینکه یک خانواده در این مسیر موفقیت داشته باشد و کسب موفقیت بکند سازوکارهای زیادی لازم است که وقت نیست به همه آنها بپردازیم. اما یک نکته که از همه مسائل در موفقیت یک خانواده برای تربیت یک فرزند مؤثر و مفید و خوب مهمتر است، این است که خانواده ها پدران و مادران به اولویت های فرزندشان توجه ویژه داشته باشند. یعنی ما بفهمیم که اولویت فرزندمان چیست؟ چه چیز در زنگی فرزند ما مهمترین نقش را دارد و جزء اولویت های اساسی فرزند ماست؟ تا اینکه آن را به او عطا کنیم و به او بدهیم. یعنی او را در این مسیر قرار دهیم.

به دو تا از اولویت های اساسی هر انسان اشاره می کنیم :

مهمترین اولویت زندگی هر انسان، مهمترین مسأله زندگی هر انسانی دینداری است. دیندار بودن و دین مهمترین مسأله در زندگی هر انسانی است. لذا اگر ما بتوانیم فرزندی دیندار تربیت کنیم، فرزندمان را به گونه ای تربیت کنیم که او یک فرزند متدین و دین دار باشد که رابطه درستی با خدا عزوجل دارد، مهمترین خدمت را به فرزندمان کرده ایم.

حالا چرا این ادعا را می کنیم که دینداری مهمترین مسأله زندگی هر انسان است؟ از جهات مختلفی است؛ اولا که دین هدف خلقت انسان است. ما مسلمانیم و از نگاه یک انسان مسلمان داریم به زندگی نگاه می کنیم، از نگاه یک انسان مسلمان است که می گوییم دین مهمترین اولویت زندگی یک انسان است. به عنوان یک انسان مسلمان ما می دانیم که دین و دینداری و ارتباط با خدا عزوجل و عبادت خدا عزوجل هدف اصلی خلقت است. خدا عزوجل این را به عنوان هدف خلقت به ما معرفی می فرماید: (وما خلقت الجن والإنس إلا لیعبدون) عبادت را خدا عزوجل هدف خلقت قرار داده است. پس از این منظر دینداری مهمترین اولویت زندگی انسان است.

مسأله دوم و دلیل دوم ما بر این ادعا این است: دینداری ضامن حیات اخروی انسان است. حیات اخروی انسان، اینکه در آخرت حیات جاودانه انسان خوب از آب درآید یا بد، انسان در حیاتی که جاودانه است و مرگی در آن نیست سعادتمند شود یا گرفتار، در گرو این دینداری است. و اصلا معامله خوبی نیست که انسان حیات جاودانه را بفروشد به حیات دنیا، این معامله قطعا سودی در آن نیست. خسران مبین است. زندگی انسان در دنیا به هر شیوه و شمایلی بالأخره پایان خواهد پذیرفت. انسان سعادتمند باشد، قدرتمند باشد، ثروتمند باشد، دانشمند باشد یا هم چوپان باشد، در هر حالت این زندگی پایان پذیر خواهد بود، گرچه تفاوت زیاد است. حالا ما بحثمان روی جاودانگی حیات در آخرت است و مقایسه آن با زندگی پایان پذیر دنیا. زندگی در دنیا پایانی دارد. اما زندگی در آخرت پایانی ندارد. لذا سعادت در آن دنیا، اینکه انسان در آن دنیا سعادتمند بشود، خود را از عذاب خدا عزوجل برهاند، در نعمت های خدا عزوجل زندگی کند این بسیار مهم و حائز اهمیت است. و این در گرو دینداری انسان است.

یک مثالی می زنیم: کدام یک از ما می خواهیم جزء کدام دسته باشیم؟

انسان باتقوایی را در نظر بگیرید که دیندار است و رابطه خوبی با خدا عزوجل دارد و این رابطه و تقوای او و تعامل صحیح او با خدا عزوجل ضامن سعادت او در آخرت است و وارد بهشت می شود، خدا عزوجل را ملاقات خواهد کرد، از نعمت های خدا استفاده خواهد کرد و ضامن سعادت او در آخرت است. این انسان متقی را در نظر بگیرید، فرض کنید این انسان نه از مال زیادی برخوردار است، نه از قدرت و شوکتی در دنیا، یک انسانی است که شاید جامعه به او توجهی هم نمی کند. به خاطر فقرش، به خاطر هر مسأله ای که وجود دارد، نه سلطه ای، نه قدرتی، نه توان مالی ای، نه پستی، نه مقامی. اما انسانی است که ارتباط درستی با خدا دارد و این ارتباط درستش ضامن سعادت او در آخرت که حیات جاودانه اوست می باشد.

و حالا یک انسان دیگر را در نظر بگیرید: یک انسان صاحب قدرتی، توانمندی، اصلا تصور کنید همه قدرت جهان و ثروت دنیا در دست اوست. مشهورترین انسان دنیاست. همه جلو او خم می شوند، جلو او بلند می شوند، هر کاری که بخواهد در دنیا انجام می دهد. صاحب سلطه و قدرت و ثروت فراوان است. اما با خدا عزوجل ارتباط درستی ندارد و این عدم ارتباط درستش با خدا عزوجل و معصیت کار بودنش به نسبت خدا عزوجل سبب هلاکت او در دنیای جاوید خواهد بود. ما دوست داریم جزء کدام یک از اینها باشیم؟ از این جهت است که می گوییم دینداری مهمترین اولویت زندگی انسان است، بدون تردید. از نگاه یک انسانی که معتقد به آخرت، به خدا، به معاد، به حشر و نشر، به بهشت، به جهنم باشد. از منظر این شخص داریم بیان می کنیم.

و دلیل سوم؛ در پرتو دینداری و کلام خدا عزوجل، زندگی دنیای انسان هم از ثمر بیشتری برخوردار خواهد بود. انسانی که در مسیر دینداری خدا عزوجل باشد، دین خدا را خوب درک کند و خوب از آن استفاده کند و از کلام خدا عزوجل اطاعت کند، این شخص دنیای آبادتری خواهد داشت. حتما اینگونه است. چون پیام خدا عزوجل، پیام رسول الله صلی الله علیه وسلم حیات بخش است، زندگی بخش است. خدا عزوجل می فرماید: (یا أیها الذین آمنوا استجیبوا لله وللرسول إذا دعاکم لما یحییکم) استجابت کنید از فرمان خدا و رسولش وقتی شما را دعوت می کند به چیزی که حیات شما در آن است. کلام خدا عزوجل، کلام رسول الله صلی الله علیه وسلم، پیام دین، حیات بخش است برای انسان و زندگی دنیایی انسان را هم پربهره خواهد کرد. بهره فراوان خواهد برد. چون وقت برای مثال زدن نیست شما در مطالعات خودتان جامعه مدینه قبل از پیامبر را مقایسه بکنید با جامعه مدینه بعد از پیامبر که مورد خطاب کلام خدا و کلام رسول الله قرار می گیرد. این دو جامعه هیچ شباهتی به هم ندارند. مدینه قبل از پیامبر و مدینه بعد از پیامبر که مورد خطاب کلام خدا و کلام رسول الله قرار می گیرد. لذا دینداری زندگی ما را آباد خواهد کرد اگر ما دینداری صحیح و برداشت درست از دین داشته باشیم و دین را به نحو احسن در جامعه پیاده کنیم.

همه خانواده ها، پدرها، مادرها، دغدغه اصلی آنها فرزندانشان هستند. تهدیدهایی که هر کدام از آنها فرزندان ما را به صورت جدی تهدید می کند، گرفتاری هایی که در زندگی ما در جوامع ما، در دنیای ما وجود دارد، انحرافاتی که وجود دارد، فسادهایی که وجود دارد، اعتیاد و سایر چیزهایی که وجود دارد، منکراتی که وجود دارد چه به نسبت فرزند پسر و چه به نسبت دختر. ضامن ایمن ماندن هر انسانی در این هیاهو، در این وضعیت از دنیا، دینداری است.

اگر ما بتوانیم فرزندمان را دیندار تربیت بکنیم، فرزندمان را با خداوند مرتبط کنیم، او را ارتباط دهیم با خدا عزوجل که او همیشه خود را در انظار خدا عزوجل بداند و ببیند، فرزند ما در برابر هر حادثه و هر ناپاکی که ما از آن هراس داریم بیمه خواهد بود.

ما هیچ وقت توان این را نداریم که همیشه فرزندمان را چک بکنیم. هر روز مواظب او باشیم، موبایلش، وسایل او، اینترنت او، کامپیوتر او، تلویزیون او و ... را چک کنیم. ممکن نیست که انسان مدام بر آنها سلطه داشته باشد و نظارت کند. اما می شود خدا را در هر حال و در هر لحظه ناظر بر فرزند و بر خودمان کرد. چون خداوند کسی است که در هر لحظه و در هر زمان ناظر بر حال و احوال ماست و آگاه به قلب ما و گفتار ما و کردار ماست و همه اینها را می بیند و ناظر است.

اگر فرزندی که ما تربیت می کنیم، اینگونه خدا را بشناسد و با او ارتباط برقرار کند، در برابر همه این منکراتی که ما از همه آنها بیزار هستیم ایمن خواهد بود. لذا مسیر پیشرفت فرزند ما در مسیر دینداری است.

ما اگر بتوانیم فرزندمان را دیندار تربیت کنیم، ثمرات آ را در دنیایش نیز خواهیم دید و او زندگی آبادتری خواهد داشت. دینداری سبب می شود که دروغ در جامعه نباشد، دینداری سبب می شود که خیانت نباشد، مردم به همدیگر احترام بگذارند، احترام وجود داشته باشد، هر کسی شخصیت خودش را در جامعه محترم بداند، افراد به حقوق همدیگر احترام بگذارند، حق کسی ضایع نشود، مظلومی در جامعه نباشد، ظلمی در جامعه رخ ندهد، فسادی در جامعه نباشد، کسی به کسی تعرض نکند، امنیت در جامعه وجود داشته باشد، امنیتی که منشأ همه رشدها و پیشرفت هاست. امنیت اخلاقی، امنیت جانی، امنیت ناموسی، امنیت شخصیتی، همه اینها در گرو دینداری است.

و دومین اولویتی که باید برای فرزندانمان در ذهن داشته باشیم، علم و علم آموزی است. کسب دانش است. دینداری سبب می شود که فرزند ما در مسیر علم هم موفقیت بیشتری کسب کند. کسی که دیندار است برایش پیام خدا مهم است، هرجا که ببیند پیام خدا به امری تشویق می کند، با تمام وجود آن را کسب خواهد کرد و به دنبال آن خواهد رفت.

در حدیثی رسول الله صلی الله علیه وسلم طلب علم را واجب می داند برای انسان مسلمان. و در آیات بسیار زیاد و بیشمار بحث علم و اهمیت علم را در قرآن می بینیم.

همه پیشرفت های علمی ایران سرزمین ما که این همه پر است از دانشمندان، از علما، در همه زمینه ها دانشمندانی دارد، بعد از ورود اسلام به ایران است. شما می توانید یک دانشمند قبل از اسلام در ایران نام ببرید؟ در ذهن شما وجود دارد؟ یک ادیب، یک شاعر، کسی هست از قبل از اسلام که اسمش در ذهن ها باشد؟ تمام این موفقیت ها بعد از ورود اسلام و پیام قرآن و پیام رسول الله صلی الله علیه وسلم به جامعه ایران است.

چون پیام تشویق می کند به تورویج علم، به فرهنگ سازی، به رشد، به ترقی، و کسی که کلام خدا برای او مهم است تبعیت می کند و پیروی می کند و کسب می کند آن چیزی که فکر می کند خدا عزوجل برای آن اهمیت قائل شده است.

وقتی که ما فرزندمان را دیندار تربیت می کنیم، او دنبال مسائل بیهوده نخواهد رفت. چون رسول الله صلی الله علیه وسلم به او یاد داده است (من حسن اسلام المرء ترکه ما لا یعنیه) از زیبایی اسلام شخص، مسلمان بودن شخص، تدین شخص، این است که دنباله رو چیزی که برای او منفعتی ندارد نیست، دوری می کند از هر چیزی که وقت او را تلف می کند، او را به بطالت و بیهودگی می کشاند. فرزند ما اگر دیندار شد، از وقت و انرژی خودش به بهترین شکل ممکن استفاده می کند، لذا در علم آموزی او هم تأثیر می گذارد.

پس اولویت اول برای فرزندان ما دینداری و دوم علم است. باید فرزندمان را متخصص تربیت کنیم تا بتواند در محیط پیرامون و اطرافش مؤثر باشد و خدمتی بکند به جامعه.

علم از مهمترین ابزار قدرت در هر جامعه ای است. جوامعی که علم بالایی دارند، علوم قوی و زیادی در آنجا وجود دارد، این جامعه سلطه پیدا می کند بر جوامع دیگر، و جوامعی که از نظر علمی عقب می افتند، تخصصی ندارند، این جامعه دیگران بر آن تسلط پیدا می کنند و دیگران برایش تصمیم می گیرند و این در شأن و منزلت و مقام آدمی نیست.

امیدوارم که ما بتوانیم فرزندانی دیندار، عالم و متخصص تربیت کنیم و پرورش بدهیم و از این طریق گام بسیار بلندی در حل معضلات جامعه خودمان برداریم.

و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین

................................................
شيخ محمدنجیب عبدالواحدی
منبع: سایت مجتمع دینی بستک
بازديد:995| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت