اخرين مطالب
» گزارش تصویری اردوی تفریحی طلاب حفظ تابستان 1403
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
پیوندهای مرتبط
مطالب پربیننده
برگزاری امتحانات پایانی کلاسهای منهج چهارساله سال تحصیلی ۱۴۰۲.۴۰۳
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
آخرالزمان در دین مسيحيت | آشنایی با ادیان و فرقه ها | 5 شهريور 1394 |
نظرياتي كه درباره آخرالزمان در بخشهاي مختلف كتاب عهد جديد آمده است يكسان و يكنواخت نيست و به دشواري ميتوان تصويري روشن و هماهنگ از آنها در اين باب به دست آورد. علت اين امر آن است كه اولاً هر 4 انجيل و بخشهاي ديگر كتاب عهد جديد نقل اقوال و گزارشهايي دربارة اقوال و اعمال عيسي(ع) است كه از قول شاگردان و نزديكان او روايت شده و طبعاً تصورات و دريافتها و سوابق ذهني ناقلان و نيز زمينههاي فكري و فرهنگي شنوندگان در محيطهاي متفاوت، در اشكال و معاني روايات مؤثر بوده است. در يكي دو قرن پيش از ميلاد مسيح و در طول قرن اول انتظار ظهور منجي يا مسيحايي از نسل داوود، در ميان قوم يهود شدت تمام گرفته بود و به اشكال و صور گوناگون جلوهگر ميشد. در نظر نخستين پيروان عيسي و مسيحيان اوليه، عيسي انساني بود برگزيدة خدا، مسيحاي موعود و منتظر، كه گناهان همة گنهكاران را بر خود گرفت، آزار ديد، مصلوب شد و روز سوم از گور برخاست و به آسمان صعود كرد و به زودي «رجعت» خواهد كرد. اوست كه بايد جهان را از ظلم و فساد پاك كند، بندگان خدا را از غلبة نيروهاي شيطاني رهايي بخشد و راه رستگاري نهايي را بگشايد. با مرگ عيسي كه قربان شدن اوست، ميثاق جديدي ميان انسان و خدا بسته ميشود. پس از آنكه مسيحيت به سرزمينهاي غربي راه يافت و در محيط فكري در فرهنگي يوناني رو به رشد و گسترش نهاد، سخنان منسوب به عيسي كه در اصل به زبان آرامي بود، به زبان يوناني ترجمه شد و پيام او، كه دنبالة نبوتهاي پيشين بود و از افكار منعكس در «مكاشفات» يهود و تعليمات كساني چون يحيي بن زكريا (معمدان) مايه ميگرفت، در قالب تعبيرات و تصورات ديني مردم آن سرزمينها جاي گرفت و با مقولات فكري و فلسفي يوناني آميخته شد (هچ، خصوصاً گفتارهاي 5, 7-9, 10, 11؛ بولتمان 175 به بعد؛ ناك، 106 به بعد). با اينكه نويسندگان انجيلها و نامهها و ساير بخشهاي كتاب عهد جديد همگي عيسي را همان مسيحاي موعود آخرالزمان ميدانستند، ظاهراً در هيچيك از سخناني كه از او نقل كردهاند (جز در انجيل يوحنا كه جديدترين انجيلهاست و از افكار يوناني متأثر است) وي خود را صريحاً «مسيحا» نگفته و هيچ يك از القاب و عناوين خاص آن «آنكه ميآيد»، «پسر انسان»، «پسر خدا»، «انسان») را مستقيماً بر خود اطلاق نكرده است و به نوعي بدانها اشاره ميكند كه گويي مقصود كس ديگري جز خود اوست (بولتمان، 90؛ انسلين، 161-163). او هميشه از اين عناوين به صورت سوم شخص (غايب) سخن ميگويد، ولي در عين حال و در اغلب موارد، فحواي كلام و مضمون عبارات به روشني حاكي از آن است كه مرجع اين گونه اشارات شخصاوست. علاوه بر اين، پارهاي از سخناني كه در انجيلها از عيسي(ع) نقل شده است، نشان ميدهد كه وي خود را آغازگر تحولي بزرگ و آورندة عصري جديد و منجي آخرالزمان ميشناخته است. اينكه عيسي يحيي معمدان را همان الياس پيغمبر ميداند (متي، 17: 11ـ13؛ مرقس، 11:9ـ13) كه ظهورش مقدمة ظهور مسيحاست، نيز ناظر بر همين معني است. در بخشهاي مختلف كتاب عهد جديد دربارة آخرالزمان و هنگام رسيدن آن، چندگونه قول و روايت ديده ميشود: 1. عيسي كه خود يك چند از پيروان يحيي بود و به دست او غسل تعميد يافته بود، در آغاز مانند او پايان جهان را بسيار نزديك ميديد و مردمان را به «توبه» و بازگشت به سوي خدا دعوت ميكرد و ميگفت كه تنها كساني بخشوده و رستگار خواهند بود كه پيش از رسيدن آن روز خود را از گناه شسته و شايستة برخورداري از رحمت الهي باشند (مرقس، 14:1ـ 15؛ متي،2:3، 6). بنابر روايت مرقس و متي، الياس كه بايد پيش از آمدن مسيح بيايد و ظهور وي وقوع داوري بزرگ را اعلام كند، هماكنون آمده است. عيسي در جواب شاگردان خود كه از آمدن الياس سؤال كرده بودند، گفت: «البته الياس ميآيد و تمام چيزها را اصلاح ميكند. ليكن به شما ميگويم كه الحال الياس آمده است؛ و او را نشناختند بلكه آنچه خواستند با وي كردند... آنگاه شاگردان دريافتند كه دربارة يحيي تعميد دهنده بديشان سخن ميگفت» (مرقس، 11:9ـ13؛ متي،11:17ـ13). بدينسان، پايان جهان امري بود قريبالوقوع و هر لحظه انتظار آن ميرفت كه صور به صدا درآيد و قيامت آغاز شود. 2. بعد از مرگ عيسي و رستاخيز صعود او، اين آيندة نزديك طبعاً به آيندة دورتري، يعني به بعد از رجعت ، و به زماني كه هنوز بعضي از شاگران او زنده خواهند بود موكول شد: «هر آينه به شما ميگويم بعضي از ايستادگان در اينجا ميباشند كه تا ملوكت خدا را كه به قوت ميآيد نبينند ذائقة موت را نخواهد چشيد» (مرقس، 1:9؛ متي، 28:16؛ لوقا، 27:9). گاهي نيز از رجعت او در آيندهاي بسيار دور، پس از ظهور مسيحان دروغين و وقوع جنگها و قحطها و حوادث ديگر، سخن ميرود (متي، 3:24ـ24) و در مواردي ديگر به آيندهاي نامعلوم، كه هيچكس جز خداوند (پدر) از آن آگاه نيست اشاره ميشود (مرقس، 32:13؛ متي، 36:24 و 13:25). به گفتة پطرس رسول (9:3) اين تأخير نشانة رحمت الهي است و نبايد موجب شك و ترديد شود؛ زيرا كه خداوند به بندگان خود مهلت داده است تا توبه كنند و از گناه پاك شوند. 3. رجعت عيسي و آغاز روز بزرگ و داوري نهايي، واقعهاي است ناگهاني و هيچ علامتي از وقوع آن خبر نميدهد (مرقس، 35:13؛ متي، 1:25ـ13؛ لوقا، 35:12ـ46): «كمرهاي خود را بسته، چراغهاي خود را افروخته بداريد... مستعد باشيد، زيرا در ساعتي كه گمان نميبريد پسر انسان ميآيد» (لوقا، 35:13ـ40)؛ «ملكوت خدا با مراقبت نميآيد... زيرا چون برق كه از يك جانب زير آسمان لامع شده تا جانب ديگر زير آسمان درخشان ميشود، پسر انسان در يوم خود همچنين خواهد بود» (لوقا، 20:17ـ24)؛ «در لحظهاي، در طرفهالعيني، به مجرد نواختن صور اخير، زيرا كرنا صدا خواهد داد و مردگان بيفساد برخواهند خاست و ما متبدل خواهيم شد» (رسالة اول پولس به قرنتيان، 51:15 ـ52). 4. ولي در موارد ديگر از علائمي كه رجعت عيسي و وقوع آخرالزمان را خبر ميدهد و از حوادثي كه پيش از آن روي خواهد داد، به تفصيل سخن ميرود: بشارت عيسي به سراسر جهان خواهد رسيد. پيغمبران كذّاب و مسيحان دروغين ظاهر خواهند شد، قحطها و وباها و زلزلههاي بزرگ و جنگها و بلاهاي سخت روي خواهد داد، آفتاب و ماه تاريك ميشوند و ستارگان فرو ميريزند، اساس افلاك متزلزل ميشود، برادر برادر را و فرزند پدر را به هلاكت ميسپارد و پدر فرزند را به قتل ميرساند، «اما همةاينها آغاز دردهاي زه است» (مرقس، 13: 4ـ27؛ متي، 3:24ـ31؛ لوقا، 8:21 ـ28). در پايان اين احوال علامت پسر انسان بر آسمان پديدار و مسيح «در جلال خود در ابرها» (متي، 3:24، 64) و يا «با فرشتگان قدرت خود و در آتش مشتعل» (رسالة دوم به تسالونيكيان، 7:1ـ 8؛ رسالة اول به قرنتيان، 13:3). ظهور خواهد كرد، دشمنان خدا و دجال فريبكار را كه معجزههاي دروغين ميآورد و مردم را به گمراني و ارتداد ميكشاند، نابود خواهد كرد (رسالة دوم به تسالونيكيان، 8:1 ـ9، 3:2ـ9)، و دشمن آخرين كه مرگ است نابود خواهد شد (رسالة اول به قرنتيان، 26:15). سپس مردگان با پيكري روحاني زنده خواهند شد (رسالة اول به قرنتيان، 44:15ـ 45) و مسيح داوري بزرگ را برقرار خواهد كرد، بدكاران در آتش خواهند سوخت و مؤمنان و پاكان «چون آفتاب رخشان خواهند شد» (متي، 41:13)، زمين و آسمان نو ميشود و خلق جديد آغاز خواهد شد (متي، 28:19؛ رسالة دوم پطرس، 13:3). شرح وقايع آخرالزمان در كتاب عهد جديد از همه جا مفصلتر و نزديكتر به فرجامشناسي يهود در كتاب مكاشفة يوحنا آمده است. اين كتاب كه در اواخر سدة 1 قم نوشته شده، شامل رؤياها و مكاشفاتي است دربارة پايان جهان، كه غالباً به صورت تمثيلهاي عجيب، از آن گونه كه در كتاب دانيال نبي ديده ميشود بيان شده، و تصويري از شهر آسماني (اورشليم سماوي) كه جايگاه مؤمنان و رستگاران است ارائه ميدهد (9:21، 5:22). پيش از رجعت عيسي، تحولات عظيم كيهاني واقع ميشود (چون باريدن خون و آتش از آسمان، خونين و زهرآگين شدن درياها و رودها، تاريك شدن خورشيد و ماه و ستارگان... كه در پي هم از دميدن 7 فرشته در صورهاي خئد روي ميدهد)، فتنهها و بلاهاي عظيم بروز ميكند، چون بيماري و مرگ، جنگ و كشتار، قحط و خشكسالي (بابهاي 6، 15، 16). سپس مسيح با سپاهي از فرشتگان ا آسمان فرود ميآيد، 2 حيوان عجيبي كه نمودار قدرتهاي شيطاني حاكمند و جهان را به فساد كشيدهاند و نيز دجال و پيروانش مغلوب و نابود ميشوند، دجال در درياي آتش افكنده ميشود و پرندگان از خون و گوشت جباران و بدكاران سير ميشوند (1:13ـ 18، 11:19ـ21). چون قدرتهاي شيطاني نابود شدند، شيطان خود به زنجير كشيده ميشود، و 000،1 سال در قعر هاويه محبوس ميماند (1:20ـ10). در اين 000،1 سال شهيدان زنده ميشوند و مسيح بر جهان حكومت ميكند و صلح و خير و بركت در جهان برقرار ميگردد. رنج و بيماري و مرگ نيست، ماه چون خورشيد تابناك و خورشيد 7 بار از ماه تابناكتر ميگردد. در پايان اين هزاره، شيطان از بند رها ميشود و سپاه يأجوج و مأجوج اورشليم را محاصره ميكند. ولي آتشي از آسمان فرو ميريزد كه نيروهاي شيطاني را نابود ميكند و شيطان در درياي آتش سوخته ميشود. پس از آن رستاخيز همگاني برپا و داوري بزرگ آغاز ميشود، فرشتگان كتاب اعمال را ميگشايند، گنهكاران به درياي آتش انداخته ميشوند و نيكوكاران كه نامشان در «دفتر حيات» ثبت است، در جهاني نو كه ملكوت الهي است به حيات جاويد ميرسند (باب 20). 6. چنانكه گفته شد، در مواردي از كتاب عهد جديد وقوع آخرالزمان و رجعت عيسي امري است ناگهاني و كسي را از آن خبر نيست. ولي در موارد ديگر اين تحول امري است تدريجي و تكاملي، كه هماكنون آغاز شده است، همچون افتادن دانه در خاك و رشد و نمو گياه و به ثمر رسدن آن در پايان اين سير و جريان. عيسي خود اين سير تكاملي را به صورت تمثيلهايي باز گفته است: «ملكوت خدا مانند كسي است كه تخم بر زمين بيفشاند و شب و روز بخوابد و برخيزد و تخم برويد و نمو كند، چگونه او نداند. زيرا كه زمين به ذات خود ثمر ميآورد. اول علف، بعد خوشه، پس از آن دانة كامل در خوشه. و چون ثمر رسيد فوراً داس را به كار ميبرد، زيرا كه وقت حصاد رسيده است. و گفت به چه چيز ملكوت خدا را تشبيه كنيم و براي آن چه مثل بزنيم؟ مثل دانة خردلي است كه وقتي كه آن را در زمين كارند كوچكترين تخمهاي زميني باشد. ليكن چون كاشته شد ميرويد و شاخههاي بزرگ ميآورد، چنانكه مرغان هوا زير سايهاش ميتوانند آشيانه گيرند» (مرقس،26:4ـ32؛ لوقا، 14:13ـ21؛ متي، 31:13). طليعة اين جريان تكاملي طبعاً ظهور عيسي و انتشار بشارت اوست (متي، 28:12؛ لوقا، 20:17ـ21) و سرانجام با او به غايت خواهد رسيد (رسالة اول به قرنتيان، 24:15 به بعد). وقتي كه فريسيان از عيسي ميپرسند كه ملكوت خدا كي ميآيد؟ او در جواب ميگويد كه ملكوت خدا هماكنون «در ميان شماست» (لوقا، 20:17ـ21؛)، و اينكه عيسي يحيي معمدان را در مقام الياس قرار ميدهد (مرقس، 9:9ـ13؛ متي، 9:17ـ13) حاكي از آن است كه وي زمان خود را آغاز اين دوران ميداند. در يكي دو مورد در انجيلها از قول او آمده است كه زمان پيشين زمان شريعت موسي و انبياء گذشته بوده و به يحيي ختم شده است (متي، 13:11؛ لوقا، 16:16) و از آن پس دوران جديد روي نموده است كه «زمان مسيح» به معني فرجامشناسي آن و آغاز تحقق ملكوت الهي است (نك : گوگل، II/277-278). وقتي كه يحيي در زندان بود از كارهاي عيسي با خبر شد و 2 تن از شاگردان خود را به نزد او فرستا و پرسيد كه آيا آنكه بايد بيايد اوست يا اينكه شخص ديگري را بايد منتظر باشند. عيسي در جواب، بيآنكه خود را مسيحاي موعود و منتظر بخواند، پيشگوييهايي را كه در كتاب اشعياء نبي (18:29ـ21 و 5:35 ـ6) دربارة ايام مسيحا آمده است نقل ميكند و از وقوع و تحقق آنها در زمان خود سخن ميگويد (متي، 2:11ـ6). از اين روست كه پولس رسول در نامة خود به كليساي كورينت دروازههاي نجات را گشوده و همهچيز را «نوشده» ميبيند و ميگويد «اينك الآن روز نجات است» (رسالة دوم به قرنتيان، 17:5 و 2:6). 7. در بخشهاي ديگري از كتاب عهد جديد ملكوت الهي امري است باطني و ايماني، كه همهكس بالقوه در آن سهيم است و اين تنها زماني تحقق و فعليت مييابد كه ايمان درست و استوار در دل حاصل شود و حيات روحي و اخلاقي مؤمن را دگرگون گرداند. در بعضي از اقوال و تمثيلاتي كه از عيسي نقل كردهاند، اين نكته به روشني ظاهر ميشود: ملكوت خدا همچون خميرمايهاي است كه در چند ظرف خمير رشد كند و تمامي خميرها را فراگيرد (لوقا، 21:13؛ متي، 23:13)؛ كلمة ملكوت مانند بذري است كه در سنگلاخ و در خاك خوب كاشته شده است ميربايد و كسي كه با ايمان محكم كلام خدا را بشنود بذري كه در دل او كاشته شده است «بارور شده، بعضي 100، بعضي 60 و بعضي 30 ثمر ميآورد» (متي، 19:3 به بعد). سخني كه عيسي در جواب فريسيان گفت و قبلاً نقل شد به نظر برخي از مفسران و صاحبنظران بايد «ملكوت خدا در شماست» ترجمه شود. عبارت يوناني entos hymôn esti است كه به هر دو صورت قابل ترجمه است. بدينسان، كسي كه به مسيح ايمان آورد، در غسل تعميد با او يكي ميشود (رسالة اول به قرنتيان، 12:12)، از گناه ميميرد و به خدا زنده ميگردد. اين «زايش دوباره» و حيات نو در مسيح آغاز نجات غايي و وصول به ملكوت الهي است (يوحنا، 3:3ـ 8). 8. بنابر نظر ديگري كه در بخشهايي از كتاب عهد جديد، خصوصاً در آخرين رسالههاي پولس رسول و در انجيل يوحنا ديده ميشود و در حقيقت مكملنظر پيشين است، مسيح يك شخص معين نيست، بلكه اصلي است الهي و فوق طبيعي، فراتر از تاريخ و زمان، كه پيش از آفرينش جهان بوده و بعد از پايان آن نيز خواهد بود. مسيح علت فاعلي و علت غايي هستي است و آفرينش عالم به واسطة او و براي اوست (رسالة پولس به كولسيان، 15:1ـ 18). همچنان كه همه در آدم مردهاند، همه در مسيح زنده خواهند شد (رسالة اول به قرنتيان، 22:15). مسيح خود «قيامت و حيات» است (يوحنا، 25:11)، «راه و دروازة نجات» است همان، 6:14 و 9:10). او خود آخرالزمان است: رنج كشيدن و مصلوب شدنش رنج و مرگ همگان است، از گور برخاستنش رستاخيز همگاني است و به آسمان رفتنش تحقق ملكوت الهي است، و مؤمنان او كه با او يكي شدهاند، در او ميميرند و در او زنده ميشوند و در او به حيات جاودان ميرسند (رساله به كولسيان، 12:2 و 1:3ـ4؛ رساله به روميان، 3:6ـ11). چنانكه ملاحظه ميشود موضوع آخرالزمان و رسيدن ملكوت الهي به چند صورت ناهمسان و ظاهراً متناقض در بخشهاي مختلف كتاب عهد جديد مطرح شده و اين كيفيت از نخستين ادوار تاريخ مسيحيت موجب اختلافنظر در ميان اصحاب كليسا و ناهماهنگي در تفاسير بوده است. گروهي از آباء اولية كليسا و پيروان آنان رجعت عيسي و وقوع آخرالزمان را، با همة علائمي كه در مكاشفات براي آن آمده است بسيار نزديك ميديدند، گروه ديگر خود را در هزارة آخر (ششم) كه پايان آن آغاز هزارة مسيح و شهدا (هزارة هفتم) خواهد بود ميپنداشتند و گروه سومي كه اكثريت مسيحيان را شامل ميشد، كليساي اوليه، يعني جامعة مؤمنان مسيحيت را كه از آن به پيكر عيسي تعبير شده بود، حضور مسيح و روحالقدس و مقدمة تحقق ملكوت الهي ميدانستند. گرايش اول، با گذشت زمان و بينتيجه ماندن انتظارها، به انتظار رجعت و وقوع احوال آخرالزمان در آيندهاي نامعلوم تبديل شد و از آن هنگام تاكنون هر حادثة بزرگ طبيعي يا غيرطبيعي، جنگهاي شديد، رواج بيديني و همانند اين گونه رويدادها از علائم رجعت و ظهور مسيح تصور ميشده است (نك : بوسه، 154 به بعد، 195 به بعد). گرايش دوم، يعني اميد به آمدن هزاره مسيح گرچه در آغاز طرفداراني داشت و در دورههاي بعد نيز گهگاه ميشد، ليكن هيچگاه به صورت عقيدهاي رايج و شايع درنيامد. اما گرايش سوم اساس فكر مسيحيت در كليساي كاتوليك روم و كليساي ارتودكس شرقي شد. كليسا (جامعة مؤمنان) مظهر ملكوت الهي است، و روحالقدس در آن يعني در جامعة مؤمنان و در روح هر مؤمن حضور دارد و تأسيس كليسا آغاز و طليعة تحقق حكومت خداوند است. جهان بيرون از كليسا قلمرو شيطان و عرصة گناه است و هر كه به جامعة مؤمنان بپيوندد، خود را از سييطرة شيطاني رها كرده و نجات يافته است. كليسا در حال گسترش است و سرانجام به كمال خود خواهد رسيد و تمامي جهان را فراخواهد گرفت. و آنگاه ملكوت الهي بيرون از اين جهان و بيرون از اين تاريخ، در جهاني نو برقرار خواهد شد. اين نظر با رسمي شدن و قدرت يافتن كليسا در امپراطوري روم (از سدة 5 م به بعد) و با آثار و تبليغات كساني چون قديس اگوستين، قوت و سيطرة تمام گرفت و در شوراهاي متعدد تأييد شد و امروز از اصول اعتقادي كليساي كاتوليك روم و كليساي ارتودكس شرقي است و كليساهاي پروتستان نيز غالباً، با تفاوتهايي از برخي جهات، كلاً آن را پذيرفتهاند. در سدة 19م به سبب پيشرفتهاي علمي و صنعتي جديد و غلبة شيوههاي تفكر تعقلي (راسيوناليستي) بسياري از اصول اعتقادي مسيحيت مورد ترديد و حتي انكار قرار گرفت و طبعاً در ميان متفكران مسيحي كوششهايي در جهت سازگار كردن دين با علم و توجيه و تبيين اين گونه مسائل آغاز شد. دانشمندان به تحقيق در متون كتاب مقدس و نقادي آنها از لحاظ موضوعي و تاريخي و زبانشناسي پرداختند و از آن زمان تاكنون در باب مسائل مختلف كلامي و اعتقادي و تاريخي و نيز در توجيه اختلافاتي كه در موضوعات مربوط به فرجامشناسي در بخشهاي مختلف كتاب عهد جديد ديده ميشود، نظريات و آراء خاص عرضه داشتهاند. نقادان و متكلمان به اصطلاح «ليبرال» (چون شلاير ماخر ) معتقد بودند كه تعليمات عيسي كلاً پيام صلح و دوستي است و صرفاً جنبة اخلاقي و روحاني دارد و آنچه در كتاب مقدس از قول او دربارة آخرالزمان و قيامت و همانند اينگونه مطالب آمده است ساختة نويسندگان انجيلهاست و عيسي خود در اين موضوعات سخني نگفته است (گرانت، 175-176). در پايان قرن گذشته كساني چون آلبرت شوايتزر به رد نظريات ليبرالها پرداختند و گفتند كه محور و مركز تعليمات عيسي بشارت نجات و فرجامشناسي اوست و بدون آن مسيحيت هيچگونه معني و اصالتي نخواهد داشت. امروز در اينكه جوهر پيام عيسي نويد و بشارت تحقق ملكوت خداست توافق كلي برقرار است، ليكن در چگونگي تفسير اقوالي كه در اين باب از قول او نقل شده است اختلافنظر موجود است. بعضي معتقدند كه عيسي تنها از آمدن ملكوت و نجات نهايي سخن گفته و آنچه دربارة علائم آخرالزمان (چون تحولات عظيم كيهاني، خروج دجال و غيره) كه در بخشهاي مختلف كتاب عهد جديد ديده ميشود، همه را نويسندگان انجيلها از مكاشفات يهودي گرفته و در نوشتههاي خود وارد كردهاند (چارلز، 383-384، 379). بعضي ديگر گفتهاند كه مخاطبان عيسي يهودياني بودند كه با مكاشفات و فرجامشناسي يهودي آشنايي داشتند و از اين روي عيسي سخنان خود را در قالب تصورات و انتظارات و مقولات فكري آنان بيان ميكرده و الفاظ و تعابيري به كار ميبرده است كه براي آنان قابل فهم و قابل قبول باشد. ولي هنگامي كه با شاگردان خاص خود سخن ميگفته، مقاصد خويش را صريح و خالي از صحنهآراييهاي اسطورهاي و تصورات مكاشفاتي اظهار ميداشته است (داد، 237-238). در نظر بولتمان متكلم و دانشمند معروف و مؤسس مكتب «اسطوره گشايي »، زبان كتاب مقدس زبان اسطوره و زبان تصاوير ذهني است و در زير تعابير و تصاوير اين زبان معاني ديگري نهفته است كه بايد شناخته گردد و به زبان مفهوم امروزي و مقولات فكري جديد منتقل شود. جوهر فرجامشناسي مسيحيت، كه در قالب تعبيرات و تصورات اسطورهآي بيان شده است، دعوت به «انتخاب» و اخذ تصميم غايي و نهايي است. به عقيدة تيّار دوشاردن ، متفكر مسيحي معاصر، عالم هستي در جريان يك سير تحولي و تكاملي كلي و مداوم قرار دارد كه غايت و سرانجام آن تحقق كامل ارادة الهي و يكي شدن با خداست. ولي هنوز در مجامع علمي مسيحيت بحث بر سر اين مسائل ادامه دارد: آيا ملكوت الهي در كليسا آغاز شده و تحقق نهايي آن در كليسا خواهد بود؟ آيا امري است اجتماعي و به صورت يك تحول و انقلاب بزرگ جهاني به وقوع خواهد پيوست، و آيا تحقق آن به تدريج و در طي مراحل تكاملي خواهد بود؟ آيا امري است فردي و شخصي و فرد بايد با پرورش اخلاقي و تكامل روحي شخصاً بدان نايل گردد؟ و آيا چون مسيحيان بنيادگرا بايد آنجه را كه در كتاب مقدس آمده است عيناً با همان الفاظ و به همان معاني ظاهري پذيرفت و منتظر رجعت مسيح و وقوع تمامي علائم آن بود؟ .............................................................................................. منبع: دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی |
|
|
بخش اصلی
موضوعات سايت
دانشنامه جزیره قشم (48)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
نظرسنجی
نظرشما در مورد سایت؟ |
آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت