درحقیقت انسان نیازمند ارتباط مستقیم با هستی بخش خود است و یکی از اساسی ترین راه این ارتباط کلام الله می باشد . اقبال لاهوری می فرماید : اگر می خواهی خدا با تو سخن بگوید قرآن بخوان . قرآن مرجعی است که اطلاعات آن خدشه ناپذیر است و می تواند به عنوان منبع معرفتی کاملا مورد اطمینان راهنمای انسان ها باشد چرا که حفاظت از آن را خود خداوند تبارک و تعالی تضمین کرده است : إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿٩﴾همانا ما قرآن را نازل کرده‌ایم و ما خود نگهبان آنیم‌ .

هر پیامبری معجزه ای داشته است و معجزه ی آخرین پیامبر محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم قرآن کریم است . آنحضرت صلی الله علیه و سلم می فرمایند : ما فی الانبیاء نبی إلا أعطی من الایات ما مثله ، آمن علیه البشر و إنما کان الذی اوتیته وحیا أوحاه الله الی ، فارجو أن أکون أکثرهم تابعا یوم القیامه : هیچ پیامبری نبوده است مگر اینکه نشانه ای منحصر بفرد به او داده شده است که انسان ها بدان ایمان بیاورند و آنچه که به من داده شده است وحی خداوندی است امیدوارم که در روز قیامت بیشترین تابع داشته باشم.

قرآن کتابی است که مانندش وجود ندارد . خداوند تبارک و تعالی می فرمایند : قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَن یَأْتُوا بِمِثْلِ هَـٰذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا ﴿٨٨﴾بگو اگر انس و جن گرد آیند که نظیر این قرآن را بیاورند، ولو بعضی از آنان پشتیبان بعضی دیگر باشند، نمی‌توانند نظیر آن بیاورند.

قرآن کتابی است که تاثیر آن ثابت شده است بیایید از خودمان بپرسیم این نعمت عظمی که در اختیار ما گذاشته شده است تا چه اندازه زندگیمان را متاثر ساخته است؟

در زیر نمونه هایی از این تاثیر را ذکر می کنم :

جبیر بن مطعم بن عدی از بزرگان قریش و از علمای نسب بود می گوید : در مدینه بخاطر اسرای بدر بر پیامبر وارد شدم شنیدم در نماز مغرب سوره ی طور را می خواندند تا اینکه به این آیه رسیدند : أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿٣٥﴾ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۚ بَل لَّا یُوقِنُونَ ﴿٣٦﴾ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَیْطِرُونَ ﴿٣٧﴾یا از هیچ خلق شده‌اند، یا آنکه خودشان خالق [خود]اند؟یا آسمانها و زمین را آفریده‌اند، حق این است که یقین نمی‌ورزندیا گنجینه‌های پروردگارت نزد آنهاست، یا آنان چیرگانند؟

وقتی این آیات را شنیدم نزدیک بود قلبم از جان کنده شود و در روایت دیگر داریم که گفتند : اولین جرقه های ایمان در این زمان وارد قلبم شد. اگرچه ایشان بین صلح حدیبیه و فتح مکه مسلمان شدند .

نمونه ای دیگر : عتبه بن ربیعه

وقتی قریش مشاهده کردند هر روز بر طرفداران رسول الله صلی الله علیه و سلم افزوده می شود تصمیم گرفتند فصیح ترین و سخنورترین شخص را انتخاب نمایند و نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم بفرستند لذا عتبه بن ربیعه را انتخاب کردند ، عتبه نزد حضرت صلی الله علیه و سلم رفتند و سخن گفتند و پیامبر ساکت بود و گوش می داد تا اینکه سخنانش تمام شد حضرت فرمود : أفرغت یا أبا ولید ؟ آیا سخنانت تمام شد ؟ عتبه گفت : آری و حضرت ابتدای سوره ی فصلت را تلاوت فرمود تا اینکه به این آیه رسید : فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ ﴿١٣﴾و اگر رویگردان شدند بگو شما را از صاعقه‌ای مانند صاعقه عاد و ثمود هشدار می‌دهم‌.

عتبه دستش را بر دهان مبارک پیامبر صلی الله علیه و سلم گذاشت و او را به خویشاوندی قسم داد که دیگر به خواندن ادامه ندهد و از نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم برگشت وقتی قریش او را مشاهده کردند با همدیگر گفتند : نقسم لقد جاءکم ابوالولید بغیر الوجه الذی ذهب به سوگند که ابا ولید با چهره ای غیر از چهره ای که رفته بود برگشته است به او گفتند چه شده است یا اباولید ؟ ایشان گفت : گفتاری را شنیدم که قسم به خداوند مانندش را نشنیده بودم آن سحر نیست ، شعر نیست کهانت نیست ، ای گروه قریش از من اطاعت کنید و امر او را به من واگذار نمایید ، و کاری به کار محمد نداشته باشید ...

قریش گفتند : سحرک یا اباولید بلسانه ای اباولید ، محمد با زبانش تو را سحر کرد

عتبه گفت : هذا رایی فاصنعوا ما بدالکم این نظر من است هر کاری که می خواهید بکنید .

این قرآن حتی بر نصارای سنگدل هم تاثیر گذاشته است : خداوند تبارک و تعالی می فرمایند : وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَىٰ أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ ۖ یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ﴿٨٣﴾و [اینان‌] چون آنچه به پیامبر [اسلام‌] نازل شده است، بشنوند، می‌بینی که چشمانشان از اشک لبریز می‌شود از آنکه حق را می‌شناسند، [و] می‌گویند پروردگارا ما ایمان آورده‌ایم، ما را در زمره گواهان بنویس‌.

قرآن کریم حتی بر جنیان هم تاثیر گذاشته است : روزی رسول الله صلی الله علیه وسلم در بطن نخله قرآن می خواندند و گروهی از جنیان صدای حضرت شنیدند و ایمان آوردند :

خداوند تبارک و تعالی می فرمایند : وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْكَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا ۖ فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَىٰ قَوْمِهِم مُّنذِرِینَ ﴿٢٩﴾ قَالُوا یَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَىٰ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ وَإِلَىٰ طَرِیقٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿٣٠﴾ یَا قَوْمَنَا أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّـهِ وَآمِنُوا بِهِ یَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَیُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿٣١﴾ وَمَن لَّا یُجِبْ دَاعِیَ اللَّـهِ فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی الْأَرْضِ وَلَیْسَ لَهُ مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءُ ۚ أُولَـٰئِكَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿٣٢﴾و چنین بود که گروهی از جن را متوجه تو ساختیم که به قرآن گوش سپارند، و چون نزد او حضور یافتند گفتند خاموش باشید [و گوش دهید]، و چون سپری شد، هشدارگر به سوی قومشان بازگشتندگفتند ای هم قومان ما، [آیات‌] کتابی را شنیدیم که پس از موسی فروفرستاده شده، [و] همخوان [کتابهای‌] پیشاپیش خویش است، و به حق و راهی راست رهنمون است‌ای هم قومان ما دعوتگر الهی را بپذیرید و به او ایمان آورید، تا از گناهانتان درگذرد و شما را از عذابی دردناک در امان داردو هر کس دعوتگر الهی را نپذیرد، بداند که در [این سر] زمین گزیر و گریزی ندارد، و در برابر او سرورانی ندارد، اینانند که در گمراهی آشکارند.

حتی فرشتگان هم به قرآن خواندن گوش می دهند :

در حدیثی آمده است که شخصی سوره ی کهف را می خواند و کنارش اسبی با طنابی بلند بسته شده بود ناگهان ابری او را فرا گرفت و در اطراف او می چرخید و نزدیک می شد و اسب بخاطر آن رم کرده بود وقتی صبح شد آن مرد نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد و قضیه را تعریف کرد حضرت صلی الله علیه و سلم فرمودند : تلک السکنیه تنزلت للقرآن آن فرشتگان و آرامشی بوده است که بخاطر قرآن فرود می آمدند.

آری همین قرآنی که نزد ماست دامنه ی تاثیرش تا این اندازه وسیع است و چقدر بدبخت است کسی که این کتاب آسمانی تاثیری در زندگانی او نداشته باشد .
حتی در عصر ما هم نمونه های زیادی داریم یک نمونه را ذکر می کنم :

در سال 1981 جسد فرعون را برای تحقیق از مصر به فرانسه آوردند ، تعدادی از دانشمندان بزرگ به ریاست موریس بوکای کار تحقیق را شروع کردند و بعد از مشاهده ی بقایای نمک بر بدن فرعون پی بردند که این شخص در دریا غرق شده است و آنچه که باعث تعجب آنها شد این بود که چگونه این جسد با وجود اینکه قبل از مومیایی شدن در آب بوده است اما از بقیه ی اجساد سالم تر مانده است و بر تعجبش افزوده شد وقتی شنید که مسلمانها اعتقاد دارند که 1400 سال قبل دینشان از سالم بودن این جسد خبر داده است چرا که این مومیایی تنها 200 سال قبل کشف شده است و تا قبل از آن کسی از وجودش خبر نداشته است و حتی در تورات و انجیل هم بررسی کرد اما خبری از سالم ماندن این جسم نیافت لذا با خود فکر کرد چگونه ممکن است محمد که خبری از مومیایی شدن اجساد توسط مصریان نداشته است 1400 سال قبل خبر از سالم ماندن جسد این شخص بدهد لذا برای پی بردن به جواب این سوالات به کشورهای اسلامی سفر کرد و علما آیه ی 92 سوره ی یونس را برایش تلاوت کردند که خداوند تبارک و تعالی در مورد فرعون بعد از غرق شدن می فرمایند : فَالْیَوْمَ نُنَجِّیكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آیَةً ۚ وَإِنَّ كَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ ﴿٩٢﴾ما امروز پیكرت را [از آب‌] مى‌رهانیم تا عبرت آیندگان شوى، و همانا بسیارى از مردم از آیت‌هاى ما بى‌خبرند.

لذا موریس بوکای با شنیدن این آیه فورا مسلمان می شود و می داند که این قرآن نمی تواند کلام محمد صلی الله علیه و سلم باشد و مطمئنا کلام پروردگار عالم و دانست .

تا زمانی که زنده هستیم قدر قرآن این نعمت عظیم را بدانیم آنرا تلاوت کرده و در آن تدبر نماییم چرا که برنامه ی زندگی ماست و ما بدون آن در بیابان دنیا سرگردان خواهیم ماند . اقبال لاهوری چه جالب می فرمایند :

آن کتاب زنده قرآن حکیم / حکمت او لایزال است و قدیم

نسخه ی اسرار تکوین حیات / بی ثبات از قوتش گیرد ثبات

گر تو می خواهی مسلمان زیستن / نیست ممکن جز به قرآن زیستن

از تلاوت بر تو حق دارد کتاب/ تو ازو کامی که می خواهی بیاب

.................................
شیخ عبدالله دریایی