« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

قواعد تعبیر خواب و رؤيا (2) | مقالات 24 شهريور 1394
قواعد تعبیر خواب و رؤيا (2)

قاعدة یازدهم: تعبیر، قیاس و تشبیه و ظنّ است نه قطع و یقین و برای ایجاد أنس است و تا زمانیکه آشکار نشده قسم بر آن جائز نیست مگر اینکه صدق آن در بیداری ظاهر شود:

دلیل آن، قول خداوند است در مورد یوسف ؛: ﴿ وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ ﴾.. [يوسف: 42].
«و(یوسف) به آن يكى از آن دو نفر، كه مى‏دانست رهايى مى‏يابد، گفت: مرا نزد صاحبت (سلطان مصر) يادآورى كن».

مثال:

در حالیکه ابن سیرین نهار می‌خورد، زنی پیش او آمد و گفت یا ابابکر خواب دیده‌ام. ابن سیرین گفت خوابت را می‌گویی یا اجازه می‌دهی غذایم بخورم؟ زن گفت: اجازه می‌دهم سپس در حالیکه ابن سیرین غذا می‌خورد گفت: حکایت کن. زن گفت: در خواب دیدم که ماه داخل ثریا شد و کسی پشت سرم مرا صدا کرد و گفت: پیش ابن سیرین برو و خوابت را تعریف کن. ابن سیرین دست از غذا کشید و گفت: وای بر تو! چه دیده‌ای؟ زن دوباره خوابش را تعریف کرد. ابن سیرین رنگش پرید و برخاست در حالیکه دست به شکمش گرفته بود. خواهرش گفت: تو را چه شده؟ ابن سیرین گفت: این خانم می‌گويد که من هفت روز دیگر می‌میرم. اشعث گفت: هفت روز شمردیم و در روز هفتم ابن سیرین را دفن کردیم . چون نشانهای صدق این رؤیا در مورد ابن سیرین در بیداری ظاهر شدند، می‌شود به آن یقین پیدا کرد. اما اگر در عالم حقیقی دلیلی بر صدق رؤیا نبود فقط ظن و گمان است و بس.

قاعده دوازدهم:هر اثر دردناکی بعد از رؤیا در بیداری نشانه شروع آسیب از طریق چشم است. پس باید برای برطرف کردن اثر، سریعاً اقدام کرد تا آن چشم بر وی مسلط نشود.

مثال:

کسی در خواب می‌بیند که یکی چاقوی به کمر او می‌زند از خواب بیدار می‌شود در حالیکه هنوز جای ضربه درد می‌کند. شکی نیست که این یکی از علامات زخم چشم است که باید برای برطرف کردن آن اثر از کسی که در خواب دیده است کمک بگیرید.

قاعده سیزدهم: رؤیا رازی است که خداوند بوسیلة فرشته نزد بیننده خواب بودیعه می‌گذارد پس نباید بازگو شود مگر نزد عالمی یا ناصحی.

سبب آن ـ والله اعلم ـ اینست که بوسیله انسان جاهلی یا حاسدی تعبیر نشود و چیزی واقع شود که عاقبتش خیر نباشد. اما اگر در جلسة طالبان علم یا خردمندان بازگو شود اشکالی ندارد، چون صحابه همیشه رؤیاهای خود را در حضور دیگران تعریف می‌کردند.

نمونة آن، داستان یوسف ؛ با برادرانش است، آنگاه که پدرش می‌گوید: ﴿قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا ﴾. [يوسف:5].
«خواب خود را براى برادرانت بازگو مكن، كه براى تو نقشه (خطرناكى) مى‏كشند».

قاعده چهاردهم:هر رؤیا دو معنی دارد: یکی نزدیک و دیگری دور که در خیر و شر مختلفند و جانب خیر بر جانب شر غلبه دارد.

مثال:

عائشه همسر پیامبر ص نقل می‌کند: که زنی از اهل مدینه، همسرش تاجر بود و هر گاه به سفر می‌رفت زن به او خواب می‌دید، و كم پيش می‌آمد كه او را ترك كند و به سفر رود، مگر اينكه زن حامله بود، و هر بار پیش رسول خدا ص می‌آمد. دفعه‌ی پیش پیامبر آمد و گفت شوهرم به تجارت رفته است و من هم حامله هستم، و خواب دیده‌ام که ستون خانه‌ام شکسته و پسر یک چشم به دنیا آوردم. پیامبر فرمود: خیر است إن شاء الله شوهرت به سلامتی برمی‌گردد و پسری سالم و خوب به دنیا می‌آوری. این خواب را دو یا سه بار دید و هر بار پیامبر ص می‌فرمود شوهرت برمی‌گردد و پسری خوب به دنیا می‌آوری. یک روز آمد همچنانکه قبلاً می‌آمد و پیامبر ص تشریف نداشتند. باز هم همان خواب را دیده بود، گفتم: از رسول خدا چه می‌پرسی؟ گفت: چندین بار است خوابی را می‌بینم و هر بار که از پیامبر خدا در مورد آن می‌پرسم، می‌فرماید خیر است إن شاء الله، و هر چه او می‌گوید همان می‌شود. گفتم خوابت چیست؟ برای من هم تعریف کن، گفت: تا پیامبر خدا ص بیاید برای او تعریف می‌کنم، به خدا از او جدا نشدم تا خوابش را برایم بازگو کرد. گفتم: اگر خوابت صادق باشد، همسرت می‌میرد و پسر فاجری به دنیا می‌آوری. زن نشست و شروع به گریه کرد. پیامبر ص آمد و به عائشه گفت: چرا این زن گریه می‌کند، عائشه ماجرا را تعریف کرد. پیامبر ص فرمود: ای عائشه! اگر خواب مسلمانی را تعبیر کردی آن را بر وجه خیر تعبیر کن. چون رؤیا بر وجهی که تعبیر می‌شود روی می‌دهد. قسم به خدا شوهرش مرد و پسر فاجری به دنیا آورد.

پیامبر ص از شکستن ستون خانه معنی بعید را در نظر می‌گرفت که معنای آن وسعت خانه است و وسعت خانه را از وسعت روزی نتیجه می‌گرفت، و پسر یک چشم یعنی؛ پسری که فقط راه حق را می‌بیند و آن اشاره است به فرموده‌ی خداوند: ﴿وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ﴾. [البلد: 10]. «ما انسان را به دو راه «خیر و شر» هدایت کردیم».

اما عائشه ك معنی قریب را در نظر می‌گرفت، ستون خانه را به شوهرش معنی می‌کرد، و شکستن آن را به مرگ او، و پسر یک چشم را نیز به مسیح دجال معنی می‌کرد. [الدارمی: (2086) با سند. ابن حجر: (الفتح)، 12/432 وآنرا حسن دانسته است].

و مثل این است خواب دیدن به آتش که معنی قریب آن، شقاق و جدائی است که معنی بدی می‌باشد ولی معنای بعید آن، خیر و برکت است با اشاره به فرموده‌ی خداوند: ﴿فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا ﴾. [النمل: 8]. «مبارك باد آن كس كه در آتش است و كسى كه در اطراف آن است (فرشتگان و موسى)».

قاعده پانزدهم: رؤیا مؤمن را مسرور می‌کند نه مغرور:

رؤیا نوید است و فقط بر آن تکیه نمی‌شود، بلکه به انجام اعمال صالحه نیز باید اقدام شود. ابن مفلح در كتاب آداب الشرعیه می‌گوید: ابراهیم الحمیدی مردی صالح بود. امام احمد بن حنبل س به دیدار او رفت. ابراهیم الحمیدی به او گفت: مادرم تو را چنین و چنان در خواب دیده است و بهشت را ذكر كرد. امام احمد فرمود: ای برادر! مردم در مورد سهل بن سلامه نیز چنین می‌گفتند. در حالیکه سهل بعداً خون‌ریزی به راه انداخت و سپس امام احمد به او گفت: مؤمن به رؤیا مسرور می‌شود نه مغرور. [الآداب الشرعیه، (2/523)].

امام ذهبی در مورد خواب عبدالرحمن بن عوف س گفت: او از طریق صدقه و بخشش مال، وارد بهشت می‌شود با وجود اینکه او از اهل بهشت و یکی از عشرة مبشره بود. و گفت: او و غیر او خواب می‌بیند و خواب تعبیر دارد و به حقیقت عبدالرحمن بن عوف س از خوابی که دید و از مالی که بدست آورد سود زیادی عائدش شد تا جائیکه ثروت عظیمی را در راه خدا بخشید. و بدین وسیله از وارثین فردوس قرار گرفت. [الذهبي: سير اعلام النبلاء: (1/81)].

قاعده شانزده‌هم: رؤیا بر حسب اختلاف شکل و ظاهر انسانها و قدر منزلت آنها تغییر می‌کند.

باید به حال وضع بینندة خواب و قدر منزلت او نظر شود و سپس بر اساس آن، تعبیری مناسب ارائه گردد.

مثال:

دو نفر که هر دو در خواب أذان گفته بودند برای تعبیر آن، نزد ابن سیرین رفتند به یکی که شکل و ظاهر خوبی نداشت گفت: شما دزدی می‌‌کنی. و به دیگری گفت: شما به حج می‌روی. حاضرین در جلسه گفتند: چرا بین آن دو فرق گذاشتی در حالیکه خوابشان یکی است گفت: در اولي سیمای زیبا دیدم و براساس آن، تعبیر نمودم. ﴿وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ ﴾. [الحج: 27].
«و مردم را دعوت عمومى به حج كن»

شکل و ظاهری مناسب در دومي ندیدم و براساس آن تأویل کردم. ﴿ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ ﴾. [يوسف: 70].
«سپس كسى صدا زد; اى اهل قافله، شما دزد هستيد».

این مسأله ردّی است بر کسی که ظاهر و شأن بییندة خواب را در نظر نمی‌گیرد، و بطور مستقیم اقدام به تعبیر می‌‌کند.

قاعده هفده‌هم: هر خوابی که براساس اصول معتبر تعبیر شده باشد، کامل است و بوسیله تعبیر دیگری نقض نمی‌شود:

باید خواب مطابق اصول معتبر تعبیر شود. ولو اینکه معنای بعید در نظر گرفته شود، به اذن خدا خواب براساس اولین تعبیر به وقوع می‌پیوندد و تعبیر دوم قابل توجه نیست.

مثال:

از ابن عمر م نقل شده: که عثمان بن عفّان س با مردم صحبت می‌کرد وگفت: پیامبر ص را امشب در خواب دیدم‌ و فرمود: ای عثمان بیا پیش ما افطار کن و روز بعد به شهادت رسید. پادشاه مصر خوابش را بر اشراف قومش عرضه کرد و گفتند: ﴿قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِينَ﴾. [يوسف:44].
«گفتند: خوابهاى پريشان و پراكنده‏اى است; و ما از تعبير اين گونه خوابها آگاه نيستيم».

با وجود این، تأویل آنها به اینکه «أضغاث و أحلام» است واقع نشد، چون اصول معتبر در تعبیر خواب رعایت نشده بود. از أنس بن مالک س روایت شده که ابوموسی اشعری س گفت: در خواب دیدم که گویا گلّه‌ای از اسبان خوب دارم آنها را حرکت دادم تا به کوهی رسیدم، ناگاه دیدم رسول خدا ص بالای کوه است و ابوبکر س در کنارش و داشت به عمر س اشاره می‌کرد که فوت کرده بود، گفتم: إنا لِلّه وإنا إليه راجعون. ای رسول خدا! به عمر س خبر نمی‌دهی؟ فرمود: من نسبت به مرگش از او باخبرتر نیستم. و تعبیر به وقوع پیوست. چون آنچه در خواب نسبت به «دارالحق» قیامت، می‌آید حق است و به وسیلة تعبیر دیگر نقض نمی‌گردد.

قاعده هجدهم: کسی که خوابش را تعبیر نمی‌کند از تبعات آن سالم نمی‌ماند. تا اینکه تعبیر کند یا خیر آن را از خداوند مسألت نماید:

اصل در تعبیر خواب، بقاء اوضاع است بر آنچه که قبلا بوده هر چند مدت طولانی شود تا اینکه خواب، مطابق اصول معتبر رؤیا، تعبیر گردد. رؤیا بر صاحبش اصرار می‌کند که آن را تعبیر کند و مفاد این حدیث که ترمذی آن را در عداد احادیث صحیح روایت کرده است به این موضوع اشاره داد، آنجا که رسول خدا می‌فرماید: «الرؤى على رِجل طائرٍ فإذا عُبّرت وقعت» [الترمذی: (2381)].

یعنی؛ رؤیا مانند شیئی آویزان بر پای پرنده است که ثبات و استقرار ندارد، و هرگاه تعبیر شد سریعاً سقوط می‌کند.

مثال:

روایت شده که پیامبر ص بین سلمان فارسی و ابوبکر صدیق م پیمان برادری برقرار کرد و سلمان، ابوبکر را در خواب دید و از او روگردان شد. ابوبکر س گفت: ای برادر چرا از من روگردانی؟ گفت: در خواب دیدم که دستانت را جمع کرده‌ای «بخل می‌ورزی» ابوبکر س گفت: الله اکبر! دستانم تا روز قیامت نسبت به شر جمع هستند. سلمان س چون خوابش را تعبیر نکرده بود از تبعات آن، یعنی؛ ناراحتی و دلخوری در امان نماند، اما همینکه تعبیر شد، تبعات آزار دهنده آن پایان پذیرفت.

قاعده نوزده‌هم: تعبیر خواب دعائی است بیمه شده از جانب فرشته:

اگر دعاء خیر باشد عاقبتش خیر، و اگر دعاء شر باشد عاقبتش نیز شر خواهد بود. و هیچ چیز قضاء را ردّ نمی‌کند جز دعاء.

مثال:

روایت شده که زنی با کودک شیرخوارش به حلقه‌ی درس ابن سیرین در مسجد آمد از او جویا شد یکی از شادگردان که به کم خردی مشهور بود به او گفت: برای چه آمده‌ای؟ زن گفت: به خاطر خوابی که در مورد این کودک دیده‌ام. گفت: چه دیده‌ای؟ زن گفت: در خواب دیدم که دریای نوشید. شاگرد فوری تعبیر کرد و گفت: کیسة صفرایش می‌ترکد و می‌میرد. کودک در حال فریاد زد و آخرین نفسش را کشید و مُرد. در حالیکه مادرش گریه می‌کرد، ابن سیرین آمد و گفت: اگر او را به حال خود رها می‌کردید به یکی از دانشمندان این مملکت تبدیل می‌شد، چون در دریا یاقوت و درّ و مرجان هست.

باید معبّر تا آنجا که ممکن است، خواب را به فال نیک بگیرد، چون فرشته حرف خود را بیمه کرده است.

قاعده بیستم: رؤیا واقعه‌ی متکاملی است که تجزیه کردن، به آن ضرر می‌رساند:

هیچ یک از الفاظ و قرائن از رؤیا مستثنی نمی‌شود بلکه تمام آنها إعمال می‌شوند و باید معبّر تمام معناها و لوازمی را که رموز بر آنها دلالت دارند، رعایت کند. چون اگر کسی نسبت به کتابی حکمی صادر کند، و از آن کتاب فقط فصلی خوانده باشد قطعاً حکمش ناقص خواهد بود.

پس لازم است که معبر، تمام رموز را رعایت کند، و هر یک را در جای مناسب خود قرار دهد.

مثال:

اگر کسی در خواب دید که ماری او را نیش زد و سپس عسل نوشید.

و معبّر بگوید: از طریق چشم به شما آسیب می‌رسد و سپس سکوت کند با این تعبیر ناقص به بینندة خواب ضرر می‌رساند، چون نوشیدن عسل را که به معنای شفا از زخم چشم است تعبیر نکرده است، و مقصود به نوشیدن عسل، رقیّه به قرآن است که باعث شفا از آسیب چشم می‌شود.

..............................................................
برگرفته از کتاب «قواعد ناب در تعبير خواب»
تألیف: عبدالله بن محمد السدحان
مترجم: شیخ إسحاق بن عبدالله العوضي
تهیه و تنظیم: سایت مدرسه دینی اسماعیلیه
بازديد:1784| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت