« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

قواعد تعبیر خواب و رؤيا (3) | مقالات 28 شهريور 1394
قواعد تعبیر خواب و رؤيا (3)

قاعده بیست و یکم: کسی که در بازگو کردن خوابش دروغ گوید. در دنیا به آنچه می‌ترسد دچار گردد و در آخرت مجبور می‌شود که دو عدد جو را بهم گره بزند. که هرگز نمی‌تواند:

خداوند همچنانکه عکاسی ونقاشی را در دنیای واقع حرام کرده، تصویر دروغین را نیز در عالم رؤیا حرام نموده است، چون نوعی جدال با خدا در آفرینش است. ابن حجر : فرموده: «رؤیا یک صورت لطیف و معنوی است که خداوند می‌آفریند و دروغگو صورتی را بر تصاویر خوابش می‌افزاید که حقیقت ندارد و خدا آنرا نیافریده است، پس این نوعی دروغ بر جنس نبوّت است، و در روز قیامت بر او تکلیف می‌شود که دو حبّه جو را با هم گره بزند، و به کسی که در دنیای واقعی صورتی را کشیده تکلیف می‌شود که آنرا زنده کند؛ چون با قدرت خدا در آفرینش ستیز کرده است». [فتح الباری، (12/447)].

مثال:

روایت شده است که مردی نزد ابن سیرین آمد و گفت: در خواب دیدم که یک لیوان شیشه‌ای پر از آب، در دست دارم، لیوان شکست و آب باقی ماند. ابن سیرین گفت: از خدا بترس مرد! چیزی ندیده‌ای مرد عصبانی شد و گفت: سبحان الله! ابن سیرین گفت: اگر دروغ هم بگویی چیزی بر من نیست و خواب را تعبیر کرد و گفت: زنت بچه‌ای به دنیا می‌آورد و خودش می‌میرد و بچه‌اش زنده می‌ماند. هنگامیکه مرد از نزد ابن سیرین بیرون آمد گفت: به خدا هیچی ندیده‌ام. طولی نکشید که این زن بچه‌ای به دنیا آورد و مُرد.

قاعده بیست و دوم: چیزی که عقلا محال است، ممکن است در خواب روی دهد. از دو طریق:

1- وسوسة شیطان:

در حدیث صحیح آمده است که مردی به پیامبر ص عرض کرد که در خواب دیدم سرم از تنم جدا شده است و من به دنبال سرم راه می‌روم. پیامبر ص فرمود: «لا تخبر بتلعّب الشيطان بك في المنام». [سیر اعلام النبلاء ذهبی، (617/4) واسناد آن صحیح است. و نگاه به التقریب شماره (7289)، ص 572].«فریب و وسوسه شیطان را بازگو مکن».

2- دروغ صاحب خواب:

همچون داستان آن مردی که پیش عمر س آمد و گفت: در خواب دیدم که زمین سرسبز و خرّم شد و بعداً خشک و بی‌گیاه، دوباره سبز شد و سپس خشک و بی‌حاصل. عمر س گفت: تو ایمان می‌آوری و بعداً کافر می‌شوی، دوباره ایمان می‌آوری و سپس کافر می‌شوی، و با کفر از دنیا می‌روی. مرد گفت چیزی ندیده‌ام عمر س گفت: ﴿قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ ﴾. [يوسف:41]. «و مطلبى كه درباره آن (از من) نظر خواستيد، قطعى و حتمى است».

همچنانکه برای دوست حضرت یوسف مقدر گردید، و یا همچون داستانی که چند پیش از ابن سیرین نقل کردیم. با وجود اینکه خواب دروغ است، اما تأویل آن به خاطر سزای خدا نسبت به دروغگو حقیقتاً روی می‌دهد. و اما واقع شدن محالاتی که به گمان مردم ممکن است، در خواب زیاد است. مانند؛ اینکه هفت گاو لاغر، هفت گاو چاق را می‌خورند و مانند؛ پرواز در آسمان.

قاعده بیست و سوم: صادق‌ترین مردم در رؤیا صادق‌ترین آنهاست در گفتگو:

هر اندازه انسان صادق باشد، رؤیایش نیز صادق خواهد بود. و هر اندازه دروغگو باشد رؤیایش نیز همچنین. و اگر صاحب خواب در صدق و کذب متوسط باشد؛ باید خوابش بررسی شود تا صحت آن معلوم گردد. مانند؛ خبری که از فاسقی می‌رسد، باید بررسی شود تا از صحت و سقم آن اطمینان حاصل آید و مانعی نیست که خواب او صحیح باشد. امام بخاری : بابی را به این مسأله اختصاص داده تحت عنوان: «باب خواب اهل شرک و فساد و هرزگی».

مثال:

مثال آن، خواب حضرت یوسف ؛ است که به خاطر صادق بودنش به صدّیق نامیده شده است. پس صداقت، دلیل صحت خواب است.

قاعده بیست و چهارم: رؤیا صفتی است غیبی که در آینده آشکار می‌شود نه صفتی که در حال، تأثیرگذار باشد:

پس باید در آن تحقیق و بررسی کرد و تا جای که راه داشته باشد آن را بر احسن احوال حمل نمود چون رؤیا بر اساس خوشبینی است.

مثال:

از شریک بن أبی نمر نقل شده است: گفت در خواب دیدم که تمام دندانهایم افتاده است. در مورد آن از سعید بن مسیب پرسیدم گفت: اگر خوابت صادق باشد تمام هم‌سن و سالهايت فوت كرده‌اند. [سیر اعلام النبلاء، (4/236)].

قاعده بیست و پنجم: واقع شدن تعبیر خواب ضرورتاً بر ثبوت وصف تعبیر یا صحت و توانائی معبّر دلالت نمی‌کند:

چون رؤیا براساس عاقبت به خیری و خوش‌بینی است. بنابراین واقع شدن تعبیر معبّر احمق و حسود، دلیل بر قوّت تعبیر و صحّت آن نیست، و همین مسأله زیادی معبّرین را در زمان حاضر توجیه می‌کند.

مثال:

داستان برادان حضرت یوسف ؛ که به او حسودی ‌بردند. یا ابن سیرین باری که از حلقه درس تأخیر کرده بود یکی از شاگردان احمقش خواب زنی را تعبیر کرد و تعبیرش واقع شد.

قاعده بیست و ششم: اگر خوابی که تعبیر آن واقع شده است تکرار گردید از چهار حالت زیر خالی نیست:

1 ـ یادآوری نعمتی است که به سبب این خواب فراهم شده ولی هنوز شکر آن بجای نیامده است.
2 ـ برحذر داشتن از گناهی است که هنوز از آن توبه نشده است.
3 ـ یادآوری وصیّت، ردّ مظلمه یا دَینی است که بر میّت است و هنوز ادا نشده.
4 ـ دلالت بر آسیب چشم دارد که هنوز برای رفع اثر آن اقدام نشده است. و مثال در این باب از حدّ شمار بیشتر است.

قاعده بیست و هفتم: غالباً رؤیای بد زود واقع می‌شود و رؤیای نیک دیر:

بر این مسأله واقعیت و تجربه شهادت می‌دهد. خواب بد به سرعت واقع می‌شود تا صاحب خواب به توبه و پرهیز از گناه اقدام کند و خود را برای مصیبت آماده نماید. باید از صاحب خواب سؤال شود آیا قبل از خواب بلای بر او وارد آمده یا خیر. اگر قبلاً به مصیبتی دچار شده پس این خواب، تفسیر آن است واگرنه پس به مصیبتی گرفتار آید که باید خود را برای آن آماده سازد، و این از لطف و رحمت خدا به بنده است.

و اما نشان خواب نیک تأخیر است که در آن نوید به خیر و خوشی است تا خوف انسان به أمن تبدیل شود و نفس آمادگی لازم را بدست آورد.

ولی احیانا در برخی از حالات استثنائی تعجیل می‌شود. مانند؛ اینکه به صاحب خواب دستور داده شود که برای شفا از بیماری‌اش صدقه بدهد.

مثال خواب نیک: داستان حضرت یوسف ؛ است که در کودکی خواب دید: ﴿إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ﴾. [يوسف: 4].
«پدرم! من در خواب ديدم كه يازده ستاره، و خورشيد و ماه در برابرم سجده مى‏كنند».

تأویل این خواب بعد از مدت طولانی، گفته شده بعد از مدت چهل سال، آنگاه که حضرت یوسف ؛ ادارة مصر را به عهده گرفته بود، به وقوع پیوست. [شرح السنه: للبغوي 12/231].

مثال خواب بد: مردی به سیعد بن مسیب گفت: در خواب دیدم که بر بام کعبه نماز می‌خوانم. سعید بن مسیب گفت: از خدا بترس و از گناه دوری کن. می‌پندارم که از دین خارج شده‌ای. [تفسير الواعظ:90].

قاعده بیست و هشتم: رؤیای که مانند؛ سپیدة صبح آشکار شود نیاز به تعبیر ندارد:

این نوع خواب کمیاب است. غالباً مخصوص پیامبران، صادقان، شهدا و صلحا است و اساس آن صدق است. هر اندازه آدم با خدا در ایمانش، و یا با بندگان خدا در رفتارش صادق باشد، به همان اندازه خوابش صادق خواهد بود.

مانند خوابی که پیامبر دید و در آن مژده فتح مکه به او داده شد.

خداوند می‌فرماید: ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ﴾. [الفتح: 27].
«خداوند آنچه را به پيامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت; بطور قطع همه شما بخواست و مشيّت خدا وارد مسجد الحرام مى‏شويد».
و مانند خواب ابراهیم ؛ در مورد ذبح پسرش اسماعیل.

قاعده بیست و نهم: رؤیا عامّه است اگر در مورد نشانهای هستی یا نشانهای ویژه و ممتاز باشد: نشانه‌های هستی مانند: خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی، زلزله و باران.

نشانه‌های ویژه مانند: منارة مسجد، کعبه و مکانهای مقدس، يا آپارتمانهاي بلند، یا هر امر خیر یا شری که به امت اسلامی مربوط شود، و همچنین خواب حاکم مملکت یا خواب علماء. تبعات رؤیای عامّه متوجه شخص بینندة خواب می‌شود. یعنی؛ رؤیای عامّه شامل عموم و خصوص است.

مثال:

از أنس س روایت شده: که رؤیا پیامبر را به شگفتی وا می‌داشت و فرمود ص: «هل رأى أحد منكم رؤيا اليوم»: «کسی از شما امروز خواب دیده؟» عائشه رضی الله عنها گفت: در خواب دیدم که سه ماه در حجرة من افتادند. پیامبر ص فرمود: «إن صدقت روياك دفن في بيتك ثلاثة هم أفضل ـ أو خير ـ أهل الأرض»: اگر خواب صادق باشد سه نفر از بهترین اهل زمین در منزل شما دفن خواهند شد. وقتی که پیامبر ص فوت کرد و در حجره‌ی عائشه دفن شد، ابوبکر س گفت: این، یکی از سه ماهت که بهترین آنها است، و بعداً ابوبکر و عمر م نیز در آنجا دفن شدند. [المستدرك: الحاكم: 3/60].

روایت شده که عمر س یک نفر قاضی را به شام فرستاد. قاضی در راه برگشت. عمر س گفت: چرا برگشتی؟ قاضی گفت: در خواب دیدم که خورشید و ماه با هم می‌جنگند، و ستاره‌ها برخی با خورشید هستند و برخی با ماه.

عمر س فرمود: شما با کدام یکی بودی؟ گفت: با ماه، عمر س فرمود: برو بیرون و هرگز برای من کار مکن، و سپس این آیه را تلاوت کرد:
﴿فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً﴾. [الإسراء:12].
«نشان شب را محو کردیم و نشان روز را تابان.
این مرد در جنگ صفین در کنار اهل شام جنگید تا به قتل رسید». [اصابه: ابن حجر 1/656].

قاعده سی‌ام: هر خوابی که تأویل آن به دلیل وجود رمزهای متضاد مشکل گردد، بر رمز واضح آن اعتماد می‌شود:

به رمزهای ضعیف توجه نمی‌شود چون شاید از خواب آشفته یا گفتار نفسانی باشد. هر گاه فهم رمزها دشوار گردید، نادیده گرفته می‌شوند و رمز مجهول بر معنای معلوم حمل می‌گردد.

مثال:

حجاج بن یوسف در خواب دید که دو جاریه از حورالعین از آسمان فرود آمدند. حجاج یکی از آنها را گرفت و دیگری به آسمان برگشت، حجاج به خوابش خوشحال شد و آن را بر ابن سیرین عرضه کرد. ابن سیرین گفت: دو جاریه دو فتنه هستند که یکی از آنها مهار می‌شود، و دیگری مهار نمی‌شود. حجاج فتنه ابن اشعث را مهار کرد، ولی فتنة ابن المهلب را نتوانست مهار کند.

در اینجا دو رمز وجود دارد یکی جاریه و دیگری حورالعین و آنها با هم متضاد هستند چون حورالعین هرگز از خیمه‌‌ها بیرون نمی‌روند، ولی این دو جاریه بر زمین فرو آمدند، پس به رمز واضح یعنی؛ جاریه توجه می‌شود و از آن، جور و ظلم فهم می‌گردد. پیامبر ص می‌فرماید: «ما تركت بعدي فتنة هي أضر على الرجال من النساء»: «هیچ فتنه‌ای بر جای نگذاشته‌ام كه خطرناک‌تر باشد از فتنه‌ی زنان بر مردان. پس حجاج فتنة یکی از دو جاریه را مهار کرد.

از ابن سیرین نقل شده که زنی از او سؤال کرد در مورد خوابی که در آن، مردی را با قید و زنجیر دیده است. ابن سیرین به زن گفت: چنین چیزی ممکن نیست چون قید ثبات در دین و ایمان است و غل کفر و خیانت، پیامبر ص فرموده است: «أحب القيدَ وأكره الغُلَّ والقيد ثبات في الدين» [مسلم].

قید را دوست دارم و از غلّ بیزارم. قید، ثبات در دین است. و امّا غلّ کفر و خیانت است، پس نمی‌شود مؤمن کافر باشد، زن گفت: به خدا قسم من این خواب را با حالت مناسب دیده‌ام و مثل اینست که حالا زنجیر و ساجور را در گردن او می‌بینم. «ساجور چوبی است که به گردن سگ می‌اندازند، قلاده» تا اسم ساجور را شنید ابن سیرین به زن گفت: بلی الآن فهمیدم چون ساجور از چوب است و چوب در خواب نفاق در دین است ﴿كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ﴾. [المنافقون: 4].
«گوئي چوبهاي خشكي هستند كه به ديوار تكيه داده شده‌اند».

پس ساجور و غلّ با هم جمع شده‌اند و هر کدام تأویلش نفاق و کفر و خیانت است و آن دو در تأویل قوی‌تر هستند از قید که تنها است و با او شاهدی دیگر که آن را تقویت کند وجود ندارد پس آن مرد کسی است که خود را به کسی غیر از پدر خود، و به قومی غیر از قوم خود نسبت می‌دهد، و ادّعا می‌کند عرب است و از آنها هم نیست. زن گفت: إنا لِلّه وإنا اِليه راجعون.

..............................................................
برگرفته از کتاب «قواعد ناب در تعبير خواب»
تألیف: عبدالله بن محمد السدحان
مترجم: شیخ إسحاق بن عبدالله العوضي
تهیه و تنظیم: سایت مدرسه دینی اسماعیلیه
بازديد:2083| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت