« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

قواعد تعبیر خواب و رؤيا (4) | مقالات 31 شهريور 1394
قواعد تعبیر خواب و رؤيا (4)

قاعده سی و یکم: هرگاه در خواب مباشر و مسبب و ساکت جمع شدند حکم همة آنها یکی است مخصوصاً در مسأله زخم چشم.

هرگاه دو رمز با یکدیگر جمع شوند و مقصود آنها یکی باشد غالباً یکی در دیگری داخل است، و تعبیر رموز بهتر از اهمال و عدم تعبیرشان است، و رمز تابع همچنانکه از اسم آن پیداست تابع، پیرو است. تا جائیکه رمز بر آن دلالت بکند و امکان حمل آن بر معنی هماهنگ با دیگر رمزها وجود داشته باشد، همچنانکه اصولیون قائل بر این هستند که اشاره می‌تواند جانشین عبارت شود.

مثال:

اگر در خواب دید مردی گودالي می‌کند و مرد دیگری آمد و صاحب خواب را در گودال انداخت و سوّمی نگاه می‌کرد و به صاحب خواب کمک نکرد: حکم همه آنها یکی است و آن، آسیب دیدن بیننده خواب از چشم همه آنها است. قدرت تأثیر چشم آنها متناسب با آزاری که در خواب از آنها دیده متفاوت است.

قاعده سی و دوّم: تمام مثلهای قرآن کریم و سنت نبوی اصول علم تعبیر هستند برای کسی که در نظر و استدلال به آنها مهارت داشته باشد.

امثال قرآن و سنت بیشتر از حدّ شمارشند. و اینک نمونة از انها:

خرما: در خواب دیدن خرما روزی و سرور زندگی است. خداوند در شأن مریم ‘ می‌فرماید: ﴿وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا * فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا﴾. [مريم: 25ـ 26].
«و اين تنه نخل را به طرف خود تكان ده، رطب تازه‏اى بر تو فرو مى‏ريزد! . (از اين غذاى لذيذ) بخور; و (از آن آب گوارا) بنوش; و چشمت را (به اين مولود جديد) روشن دار».

چوب: چوب به نفاق تعبیر می‌شود به خاطر توصیف منافقان به آن، در فرمودة خداوند متعال: ﴿كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ﴾. [المنافقون: 4].
«گوئي چوبهاي خشكي هستند كه به ديوار تكيه داده شده‌اند».

چرت: چرت به امن تعبیر می‌شود. خداوند می‌فرماید: ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ﴾. [الأنفال: 11].
«و (ياد آوريد) هنگامى را كه خواب سبكى كه مايه آرامش از سوى خدا بود، شما را فراگرفت».

خنده: خنده بشارت است. خداوند می‌فرماید: ﴿فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا﴾. [هود: 71]. «خندید و ما به او بشارت دادیم».

طلاق: طلاق به ثروت تعبیر می‌شود. ﴿وَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ﴾. [النساء: 130].
«(اما) اگر (راهى براى اصلاح در ميان خود نيابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر كدام از آنها را با فضل و كرم خود، بى‏نياز مى‏كند».

کشتی: کشتی به نجات تعبیر می‌شود. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ﴾. [العنكبوت: 15].
«او (نوح) و سرنشینان کشتی را نجات دادیم».

آتش: آتش به مناسبت مبارک تعبیر می‌شود. خداوند می‌فرماید: ﴿بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا﴾. [النمل: 8].
«مبارك باد آن كس كه در آتش است و كسى كه در اطراف آن است (فرشتگان و موسى)».

عسل: عسل شفاء است بوسیله دعاء شرعی. خداوند می‌فرماید: ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾. [الإسراء: 82].
«و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى‏كنيم».

دشمنی: دشمنی مودّت است بعد از سوء تفاهم. خداوند می‌فرماید: ﴿عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً﴾. [الممتحنه: 7].
«اميد است خدا ميان شما و كساني از مشركين كه با شما دشمني كردند (از راه اسلام) پيوند محبت برقرار كند».

آهن: آهن به قوّت تعبیر می‌شود. خداوند می‌فرماید: ﴿وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ﴾. [الحديد: 25].
«و آهن را نازل كرديم كه در آن نيروى شديد و منافعى براى مردم است».

سنگ: سنگ به سنگدلی تعبیر می‌شود خداوند می‌فرماید: ﴿ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً﴾. [البقره: 74].
«سپس دلهاى شما بعد از اين واقعه سخت شد; همچون سنگ، يا سخت‏تر».

قاعده سی و سوم: قرنیة خواب تکیه‌گاه تعبیر است:

معنی تأویل بوسیله این قرنیه جستجو می‌شود.

مثال:

پرنده: پرنده اگر بر دوش یا گردن باشد، به عمل انسان تعبیر می‌شود. خداوند می‌فرماید: ﴿وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ﴾. [الإسراء: 13].
«و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آويخته‏ايم».

و اگر پرنده بر سر بود کار مهمی بر عهده می‌گیرد، و در آن رئیس می‌شود. خداوند می‌فرماید: ﴿وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ﴾. [ص: 19].
«پرندگان را نيز دسته جمعى مسخر او كرديم (تا همراه او تسبيح خدا گويند);و همه اينها بازگشت‏كننده به سوى او بودند».

و اگر پرنده از دهنش بیرون آمد، اگر صاحب خواب مریض یا مجاهد باشد به روح«مرگ» تعبیر می‌شود. و اگر سالم باشد تحذير به سخني بدي است كه از او سر می‌زند. و اگر پرندگانی در منزل خود دید به ملائکه و صالحان جن تأویل می‌گردد. و اگر پرنده در جلو او سقوط کرد به بشارت سریع معنی می‌شود.

ماهی: ماهی اگر تر و تازه باشد زن است، و ماهی پخته روزی بدون زحمت است بنا بر داستان «مائده».

و ماهی شور سفر برای طلب علم است در سرزمین دریایی بنا به داستان حضرت موسی ؛ با خضر.

مار: دشمن است اگر هجوم كند، و در غالب در آن خير است چنانكه در حديثي كه درباره «جن اهل مدينه كه مسلمان شدند» آمده است. و به عداوت نزدیکان از نظر نسب و مکان مانند خادم مثلا؛ تعبیر می‌شود. خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ﴾. [التغابن:14].
«بعضي از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشيد».

عقرب: عقرب دشمن فاسق است، بر طبق رنگ به دلیل فرموده پیامبر ص: «قاتل الله العقرب ما تركت نبياً ولا غيره». «خدا عقرب را نابود کند که به پیامبر و غیره رحم نکرد».

سگ: سگ بر حسب رنگ، دشمن فاسق، پرحرف و جیغ‌ و داد کن است، خداوند فرموده: ﴿إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ﴾. [الأعراف: 176].
«اگر به او حمله كنى، دهانش را باز، و زبانش را برون مى‏آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همين كار را مى‏كند».

فرود آمدن: فرود آمدن ذلت است. به دلیل فرمودة خداوند: ﴿اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ﴾. [البقره: 61].
«در شهرى فرود آئيد; زيرا هر چه خواستيد، در آنجا براى شما هست.» و (مهر) ذلت و نياز، بر پيشانى آنها زده شد».

بالا رفتن: رفعت و پناه است به دلیل فرموده خداوند: ﴿سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ﴾. [هود: 43].
«بزودى به كوهى پناه می‌برم تا مرا از آب حفظ كند».

قاعده سی و چهارم: بیننده خواب سزاوارتر است نسبت به خواب خود از کسی که خواب به او دیده می‌‌شود هر چند سهمی در تعبیر داشته باشد:

خواب، مختص به بینندة خواب است هر چند برخی اوقات غیر او نیز می‌تواند استفاده کند. همچنانکه پیامبر ص می‌فرماید: «رؤيا الرجل الصالح يراها أو تُرى له جزءٌ من ستة وأربعين جزءً من النبوة». [البخاري: 8/68].

خوابی که شخص صالحی می‌بیند یا برای او دیده می‌شود، جزئی از چهل و شش جزء نبوت است.

مثال:

از ابن سیرین : سؤال شد در مورد زنی که در خواب دختر مردة خود را دیده و به او گفته: دخترم! چه عملی را از همه نیکوتر یافتی؟ دختر گفت: ای مادر عزیزم! بر توست که گردو را بین مساکین تقسیم کنی!

ابن سیرین گفت: باید این زن، کنزی را که پیش خود دارد بیرون آورد و آن را صدقه دهد. زن گفت: استغفرالله العظیم. حقیقتاً کنزی نزد من است که آن را در زمان طاعون دفن کرده‌ام. [تفسير الواعظ: 396].

پس رؤیا مختص زن است، ولی دختر فوت شده‌اش نیز از صدقه‌ی او بهره‌مند می‌شود.

قاعده سی و پنجم: توافق جمعی بر یک رؤیا غالباً دلیل بر صحت آن است مادامیکه مخالف شریعت نباشد:

امام بخاری : این مسأله را بیان کرده تحت عنوان: «باب التواطوء علی الرؤیا» و در تعیین شب لیله القدر پیامبر ص می‌فرماید: «أرى رؤياكم قد تواطأت على العشر الأواخر». [الفتح: 12/379].
«می‌بينم كه خوابهايتان بر ده روز آخر توافق کرده‌ است.

پس توافق، دلیل صحت رؤیا است به آن شرط مخالف شریعت نباشد.

قاعده سی و ششم: مخالفت رؤیا با شریعت، دلیل واضح بر بطلان آن است:

رؤیا مصدر دریافت و تشریع نیست. چون از اعتقاد به چنین چیزی حجت بودن رؤیا در شرع و تجدید وحی بعد از رسول خدا ص، لازم می‌‌آید. و این، محال بلکه باطل است.

مثال:

مانند؛ وصیت احمدنامی که ادعای خدمت حجرة نبوی دارد و خیال کرده است که پیامبر ص به او دستور داده که به عدد معینی کاغذ بنویسد و آن را پخش کند در غیراین صورت در معرض زیان قرار می‌گیرد. و مانند ادعای مهدویّت در زمانی غیر از زمان آن. و مانند حادثه مشهور حرم در سال 1400 ه‍. و مانند برخی از فرقهای گمراه که خواب را مصدری از مصادر تشریع قلمداد می‌کنند.

قاعده سی و هفتم: دلالات ارقام در احلام حجت است:

چون ارقام یا رموز موقت هستند. مانند؛ داستان خواب دیدن پادشاه مصر، که خداوند می‌فرماید: ﴿ وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ﴾. [يوسف: 43].
«پادشاه گفت: من در خواب ديدم هفت گاو چاق را كه هفت گاو لاغر آنها را مى‏خورند».

گاوهای چاق سالهای حاصلخیز، و گاوهای لاغر سالهای خشک و قحطی است. و مانند خانمی که دید ماه داخل ثریا می‌شد، پس ابن سیرین گفت این زن گويد که من تا هفت روز دیگر از دنیا می‌روم.

اشعث گفت: هفت روز شماردیم و در روز هفتم ابن سیرین را دفن کردیم، چون ثریا هفت ستاره است، و مقصود به ماه عالِم است، که ابن سیرین می‌باشد و داخل شدن در آن، مرگ اوست.

یا ارقام، رموز اشخاصی است. مانند آنچه که از وهب بن منبّه نقل شده است:

یعقوب ؛ قبل از فقدان یوسف ؛ در خواب دید که ده گرگ یوسف ؛ را احاطه کرده‌اند و حضرت یعقوب بالای کوه است و یوسف در دشت و گرگها او را بین خود دست به دست می‌کردند. حضرت یعقوب از بالای کوه نگاه می‌کرد و دلش به او حال سوخت که ناگاه زمین شکاف برداشت و یوسف را در خود فرو برد و گرگها پراکنده شدند. به همین خاطر بود که به پسرانش گفت: ﴿وَأَخَافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ﴾.. [يوسف: 13].
«و از اين مى‏ترسم كه گرگ او را بخورد».

این حدیث مرسل است و قول وهب از قبیل رأی نیست و شاید از اسرائیلیات باشد. عدد ده، برادران پدری یوسف ؛ هستند.

و به این ترتیب می‌توانید ارقام را جدا تعبیر کنید و غالباً ارقام، رموز موقتی هستند. مثلاً اگر مبلغی به اندازة «21050» به کسی داده شود. این اعداد تاریخی مشخص برای صاحب خواب است. پس صفر اعداد برداشته می‌شود و سپس اعداد بر عکس می‌شوند و از آن، تاریخ 5/21 در سالی که بینندة خواب در آن زندگی می‌کند بدست می‌آید و تاریخ خیر و گشایشی برای او خواهد بود و احیاناً اعداد را جمع می‌کنند و از آن، تاریخ حادثه‌ای بدست می‌آید والله اعلم.

قاعده سی و هشتم: هر عصری تعبیر مخصوص به خود دارد و تعبیر بر حسب عصر و زمان صورت می‌گیرد:

مثال:

سفر از جای معلوم به جای نامعلوم در تعبیر گذشتگان مرگ است، اما در عصر ما به دلیل وجود هواپیماها به معنای کثرت سفر است.

و همچنین دیدن خانه ای گلی در خواب نزد گذشتگان به معنای پناهگاه است اما در عصر ما به مسّ شیطانی تعبیر می‌شود. چون به خاطر بی‌نیازی انسانها به خانهای گلی در این زمان، به دیار و مسکن شیاطین تبدیل شده است. و همچنین نماز بر بام کعبه نزد پیشینیان به معنی خروج از دین است، اما در عصر ما بدلیل وجود ساختمانهای بلند در اطراف حرم به معنای أمن و قدر بلند صاحب خواب است، و همچنین دیدن الاغ، نزد پیشینیان به معنی روزی تأویل شده است، اما در عصر ما دلالت بر صفتی از صفات یهود می‌کند و آن حمل علم بدون عمل به آنست. پس باید زمان رؤیا رعایت شود.

قاعده سی و نهم: نکتة قابل توجه در رؤیا، روش شما در تعبیر آنست، نه در بازگو کردن رؤیا:

باید بر مضون رؤیا احاطه شود، که در این صورت رؤیا یکی از حالات زیر می‌باشد:

1- ظاهر و باطن آن پسندیده است: مانند اینکه ببیند در حرم طواف می‌کند که تعبیر آن، أمن و روا شدن نیاز است.
2- ظاهراً پسندیده ولی باطناً نکوهیده: مانند اینکه ببیند که مالی می‌بخشد ولی تعبیر اینست که مالی را می‌گیرد.
3- ظاهراً و باطناً نکوهیده است: مانند اینکه ببیند که ماری او را نیش می‌زند که تعبیرش آسیب چشم از فامیل نزدیک است.
4- ظاهراً نکوهیده باطناً پسندیده: مانند ازدواج با محارم که تعبیرش نیکی و صله رحم است.

قاعده چهلم: تعبیر خواب از باب فتوی است:

شرط معبّر آنست که بر کتاب خدا و سنت رسول او ص آگاهی داشته باشد، به همین دلیل است که پیامبر ص می‌فرماید: «إذا رأى أحدُكم رؤيا فلا يُحدث بها إلاَّ ناصحاً أو عالماً». [صححه الألباني: 1/186].
«اگر یکی از شما خواب دید آن را جز برای ناصح یا عالم بازگو نکند».

شیخ سعدی : می‌فرماید: علم تعبیر از علوم شرعیه است که یاد دهنده و یادگیرنده آن کسب ثواب می‌کند، و تعبیر خواب داخل در فتوی است .

خداوند متعال به نقل از حضرت یوسف ؛ می‌فرماید: ﴿قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ ﴾. [يوسف:41].
«و مطلبى كه درباره آن (از من) نظر خواستيد، قطعى و حتمى است».

..............................................................
برگرفته از کتاب «قواعد ناب در تعبير خواب»
تألیف: عبدالله بن محمد السدحان
مترجم: شیخ إسحاق بن عبدالله العوضي
تهیه و تنظیم: سایت مدرسه دینی اسماعیلیه
بازديد:5188| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت