« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

نحوه ی تعامل پیامبر با اختلافات خانوادگی | مقالات 25 آذر 1394
نحوه ی تعامل پیامبر با اختلافات خانوادگی

پیامبر گرامی اسلام،حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، با نرمی و مهربانی وصف ناپذیری با همسرانش رفتار میکرد.

روزی بین پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و عایشه (رضی الله عنها)اختلافی پیش آمد، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرود:«آیا راضی هستی که عمر (رضی الله عنه)بین من و تو داوری کند؟».

عایشه جواب داد: « هرگز راضی نیستم که عمر داور ما باشد زیرا او مردی خشن و سخت گیر است.» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:«آیا به داوری پدرت راضی هستی؟» عایشه(رضی الله عنها) گفت:«بلی».ابوبکر (رضی الله عنه) فراخوانده شد و زمانی که در خانه ی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)حضور یافت،پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به عایشه فرمود: «تو سخن می گویی و یا من سخن آغا کنم؟» عایشه گفت:«تو سخن بگو،اما چیزی غیر از حقیقت نگو.» ابوبکر (رضی الله عنه) برآشفته شد، دستش را بلند نمود بر صورت دخترش عایشه سیلی زد. عایشه از دست پدر گریخت و پشت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پناه برد تا این که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوبکر(رضی الله عنه) فرمود:« به خدا قسم تو را برای این نخواسته بودیم.» هنگامی که ابوبکر از خانه ی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)خارج شد، عایشه از پشت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)برخاست و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خواست که نزدیک او بیاید اما او نیامد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با تبسم به او فرمود:« چرا نمی آیی در حالی که چند لحظه قبل از ترس زدن پدرت به پشت من چسبیده بودی؟» هنگامی که ابوبکر(رضی الله عنه)برگشت، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)و عایشه(رضی الله عنها)را دید که با هم صحبت می کردند و می خندیدند؛ پس به آنها گفت:« مرا نیز در آرامش و آسایش خود شریک گردانید همان گونه که در ناراحتیتان من را شریک نمودید.

آری، طریقه ی تعامل پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)با اختلافاتی که گاه گاه در خانواده اش بروز می کرد ، بهترین راهنما و الگوی نیک برای زندگی ماست.

روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد منزل همسرش صفیه دختر حیی شد و او را دید که گریه می کرد. از او پرسید چرا گریه می کنی؟ صفیه گفت: حفصه به من می گوید که یهودی زاده ای بیش نیستم. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « به او بگو همسرم محمد، پدرم هارون و عمویم موسی می باشد».

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه اختلافات را با روشی نیک و پسندیده و با کلماتی ساده و بدون مبالغه حل مینمود.

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در رفتار و برخوردش با دیگران نمونه بود. ایشان هرگز با دستانش به زنی یا خدمتکاری و یا هیچ کس دیگری جز در میدان جهادِ در راه خدا ، ضربه ای نزده است.

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که از زنانش خشمگین می گشت روش دوری و ترک همخوابگی را به عنوان روشی برای علاج مشکل بر می گزید. ایشان مدتی از همسرانش دوری گزید، زیرا آنان در طلب نفقه ی بیشتر او را در تنگنا قرار داده بودند.

سوده دختر زمعه بیوه زنی پیر بود و از زیبایی ظاهری بهره ای نداشت. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) او را به عقد خود در آورد اما سوده همواره احساس می کرد که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به علت ترحم و نه بخاطر عشق او را به عقد خود در آورده است و از این رو همواره در رنج بود. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)برای این که او را از این حالت عذاب آور نجات دهد تصمیم گرفت که از او جدا شود و عزم خود را به اطلاع سوده رساند. سوده با این عمل ، از ناراحتی روانی نجات یافت اما تقاضایی در دل داشت که آن را این گونه بیان نمود:« ای پیامبر خدا! من حرصی به زندگی زناشویی ندارم و پیر شده ام اما دوست دارم زمانی که خداوند در روز قیامت من را زنده می کند، همسر تو باشم پس من را طلاق نده و شبی را که نوبت من قرار دادی به عایشه(رضی الله عنها) اختصاص ده». پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از سخنان سوده متأثر شد، او را نگه داشت و با او با مهربانی رفتار کرد و بدین گونه درس دیگری از جوانمردی به ما داد.

موضع پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)در داستان افک،آن داستانی که نه تنها خانه ی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بلکه تمام جامعه ی اسلامی را تکان داد، چراغی روشن فرا راه هر مسلمان می باشد و به ویژه در زمانه ای که اتهام به زنان و یا شوهران با علت و یا بدون علت زیاد گشته است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از شنیدن شایعه ی افک با نرمی و ملایمت مخصوص به خود با عایشه (رضی الله عنها) سخن گفت و به او فرمود:«ای عایشه! خبرهایی این چنین به من رسیده است، اگر بی گناه باشی خداوند برائت تو را اعلام خواهد کرد و اگر دچار گناه گشته ای، از خداوند طلب بخشش نما و به سوی او توبه کن.» و خداوند وحی خود را از بالای هفت آسمان مبنی بر برائت عایشه(رضی الله عنها) نازل فرمود و قلب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، عایشه (رضی الله عنها) و تمام مسلمانان را شاد نمود.

...............................................................
منبع/کتاب:هزار نکته برای خوش بختی زندگی زناشویی
مؤلف: بثنیه سیدالعراقی
مترجم:صلاح الدین توحیدی
بازديد:1998| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت