« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

دفاع از پیامبر (ص) از لوازم ایمان است | مقالات 9 دي 1394
دفاع از پیامبر (ص) از لوازم ایمان است

حقیقتا ایمان به رسالت محمد صلی الله علیه و سلم یکی از وظائف ایمانی هر مسلمانی است . حتی از پیامبران دیگر هم بر این مساله پیمان گرفته شده است . پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم می فرمایند : (( هیچ پیامبری نبوده است مگر اینکه از او پیمان گرفته شده است که اگر روزی زنده بودند و محمد صلی الله علیه و سلم مبعوث شد به او ایمان آورده و یاریش دهند )) .

این مساله آنقدر مهم است که در کنار ایمان به وحدانیت خداوند ، ایمان به رسالت آن حضرت صلی الله علیه و سلم هم ذکر شده است ، و حتی در آخرت هم آن حضرت سرور مخلوقات هستند ، در این زمینه پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرمایند : (( أنا سید ولد آدم یوم القیامة و اول من ینشق عنه القبر و اول شافع و اول مشفع : من سرور فرزندان آدم در روز قیامت و اولین کسی هستم که قبرش شکافته می شود و اولین شفاعت کننده و اولین کسی که شفاعتش مورد قبول واقع می شود ، هستم )) .

حالا ما به عنوان یک مسلمان در مقابل نبی اکرم صلی الله علیه و سلم چه وظائفی را عهده دار هستیم ؟ و چگونه بایستی احترام آن حضرت را نگه داریم و اجازه ندهیم به مقام شامخ ایشان سوء ادبی شود ؟ پروردگار عالم در قرآن کریم می فرمایند : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّـهِ وَرَسُولِهِ ۖ وَاتَّقُوا اللَّـهَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿١﴾اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، در برابر خدا و پیامبرش [در هیچ كارى‌] پیشى مجویید و از خدا پروا بدارید كه خدا شنواى داناست. حجرات 1

و درجایی دیگر می فرمایند : (( لَّا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُم بَعْضًا خطاب كردن پیامبر را در میان خود، مانند خطاب كردن بعضى از خودتان به بعضى [دیگر] قرار مدهید. ( النور )) .

بنابراین ما حتی در صحبت کردن و ندا زدن هم بایستی مواظب باشیم کوچکترین اسائه ی ادبی به حضرت صلی الله علیه و سلم نشود و این یک دستور قرآنی است . و یاران آن حضرت صلی الله علیه و سلم به درستی این دستورات را فهم کرده بودند که ما به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم :

زید بن دخته یکی از یاران بزرگوار آن حضرت صلی الله علیه و سلم بود . به اسارت کفار در می آیند و ابوسفیان که در آن زمان مسلمان نشده بود می خواهد او را اعدام کند ، اما قبل از اعدام به او می گوید : آیا دوست می داشتی که محمد بجای تو بود و تو در سلامتی و صحت کنار خانواده ات بودی ؟ ( حالا جواب زید را بشنویم ) زید می گوید : و الله لا احب ان محمدا صلی الله علیه و سلم الان فی مکانه الذی هو فیه تصیبه شوکة توذیه و انا جالس فی اهلی : قسم به خداوند دوست ندارم محمد صلی الله علیه و سلم الان در جایی که حضور دارد ، خاری به پایش فرو رود و من در میان خانواده ام باشم )) . سبحان الله ، این محبت واقعی به نسبت رسول الله صلی الله علیه و سلم بوده است .

از علی بن ابیطالب رضی الله عنه در مورد محبت رسول الله صلی الله علیه و سلم می پرسند : ایشان جواب می دهد : و الله کان احب الینا من اموالنا و اولادنا و امهاتنا و الماء البارد علی الظمأ : قسم به خداوند ، ایشان نزد ما دوستی داشتنی تر از اموال و اولاد و مادرانمان و حتی دوست داشتنی تر از آب گوارا به نسبت شخص تشنه بودند .

تبلور محبت نبی اکرم صلی الله علیه و سلم در میان اصحاب ، بگونه ای بوده است که حتی دشمنان اسلام هم به این قضیه شهادت داده اند : عروه بن مسعود ثقفی وقتی از صلح حدیبیه بازگشت در مورد آن حضرت صلی الله علیه و سلم اینگونه گفت : ای قوم من ، قسم به خداوند من بر پادشاهان زیادی وارد شده ام ، نزد پادشاه ایران و روم و نجاشی رفته ام ، قسم به خداوند ، هیچ پادشاهی را ندیده ام که یارانش او را به اندازه ای که یاران محمد ، محمد را گرامی می دارند ، دوست بدارند .. قسم به خداوند ، هر گاه به آنها دستوری می دهد فورا انجام می دهند ، و هر گاه وضو می گیرد ، نزدیک است بخاطر آب وضویش با یکدیگر بجنگند ، و هرگاه سخن می گویند ، صداهایشان را پایین می آورند و بخاطر تعظیم و بزرگداشت او ، به او خیره نمی شوند .

آری ، یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم ، پیامبر را بسیار دوست می داشتند و هیچگونه بی احترامی به او را تحمل نمی کردند ، در این زمینه نمونه ای را ذکر می کنم :

وقتی آیه ی زیر در مورد عبدالله بن ابی بن سلول نازل شد : ((یَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ۚ وَلِلَّـهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَـٰكِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ ﴿٨﴾مى‌گویند: «اگر به مدینه برگردیم، قطعاً آنكه عزتمندتر است آن زبون‌تر را از آنجا بیرون خواهد كرد.» و[لى‌] عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است؛ لیكن این دورویان نمى‌دانند.)) قضیه این بود که عبدالله بن ابی بن سلول از منافقین بود و اینگونه ابراز داشت که هر گاه وارد مدینه شدم عزیزتر ، زبون تر را بیرون خواهد کرد ، و منظورش هم از عزیزتر خودش و نعوذ بالله از ذلیل تر ، پیامبر صلی الله علیه و سلم بود . وقتی این آیه نازل شد پیامبر صلی الله علیه و سلم کسی را دنبال پسر عبدالله بن ابی فرستاد ، پسر این شخص از مسلمانان خوب زمان پیامبر بود ، وقتی عبدالله بن عبدالله بن ابی بن سلول آمد ،حضرت صلی الله علیه و سلم فرمودند : آیا می دانی ، پدرت چه می گوید ؟ عبدالله گفت : چه می گوید ؟ و حضرت قضیه را برای او تعریف نمود ، باشنیدن این آیه عبدالله بن عبدالله بن ابی بن سلول منقلب شد و گفت : ای رسول خدا ، قسم به خداوند او راست می گوید ، حقیقتا تو قسم به الله عزیزتر و او ذلیل تر است ، قسم به الله ، آیا خداوند و پیامبرش راضی می شوند که سر این شخص را بیاورم ؟ .حضرت صلی الله علیه و سلم فرمودند : خیر اینکار را نکن . اما عبدالله بخاطر این بی احترامی به حضرت آرام و قرار نداشت ، با شمشیر برهنه در ورودی شهر ایستاد و انتظار پدرش را می کشید تا اینکه پدرش می خواست وارد شهر شود ، عبدالله به او گفت : قسم به خداوند اجازه ی ورود به خانه ات را نمی دهم مگر اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم به تو اجازه ورود بدهد ، عبدالله بن ابی داد و بیداد راه انداخته بود که : ای ال خزرج پسرم مرا از ورود به خانه ام باز می دارد ، ای آل خزرج پسرم مرا از ورود به خانه ام باز می دارد . و در روایت دیگر داریم که به پدرش می گوید : قسم به خداوند به تو اجازه ی ورود را نمی دهم مگر اینکه اعتراف کنی که تو ذلیل تر و پیامبر صلی الله علیه و سلم عزیزتر است .

به هر حال بعد از اجازه ی پیامبر صلی الله علیه و سلم ، عبدالله به پدرش اجازه ی ورود به مدینه را داد .

این است نمونه ی دفاع از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و سلم .

و اینرا هم بدانیم که آزار رساندن به پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم عواقب نافرجامی دارد چرا که خداوند تبارک و تعالی دفاع از ایشان را عهده دار شده است در قرآن کریم می خوانیم : (( وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّـهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿٦١﴾و كسانى كه پیامبر خدا را آزار مى‌رسانند، عذابى پر درد [در پیش‌] خواهند داشت.

حتی کوچکترین تعبیر و کلمه ای که احتمال سوء ادب به نسبت پیامبر صلی الله علیه و سلم در آن وجود داشته باشد هم ممنوع شده است در قرآن کریم می خوانیم : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ۗ وَلِلْكَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿١٠٤﴾ای کسانی که ایمان آورده‌اید! (هنگامی که از پیغمبر تقاضای مراعات و توجّه بیشتر خود، برای حفظ و دریافت آیات قرآن می‌کنید) مگوئید: «رَاعِنَا»: (رعایتمان کن و ما را بپای! بلکه واژه‌های هم‌معنی دیگری را به کار برید تا یهودیان و مشرکان نتوانند از آن سوءاستفاده کنند و در مفهوم زشت و دشنام‌آمیز به کارش ببرند) و بگوئید: «أُنظُرْنَا» (بر ما نظر انداز، در ما نگر، رعایتمان کن. و خوب بدانچه پیغمبر بر شما فرو می‌خواند و می‌گوید) گوش فرا دهید و بشنوید و برای مشرکان (ریشخند کننده‌ای چون ایشان) عذاب دردناکی است.

و اینگونه است که خداوند تبارک و تعالی دفاع از پیامبرش را عهده دار شده است اما باید بدانیم که این چیزی از وظیفه ی ما به نسبت دفاع از آن حضرت کم نمی کند و ما هم وظائفی داریم که در حد توان باید بدان پایبند باشیم و محبتمان به نسبت حضرت صلی الله علیه و سلم را مصداقیت ببخشیم .

در ادامه نمونه ای از دفاع خداوند از حضرت صلی الله علیه و سلم بیان می کنم :

بخاری و مسلم از انس بن مالک – رضی الله عنه – روایت می کند که گفت : مردی از بنی نجار در میان ما بود ، سوره ی البقره و آل عمران را خوانده و برای نوشتن در خدمت رسول الله صلی الله علیه و سلم بود ، تا اینکه به سوی اهل کتاب فرار کرد ، ( راوی )می گوید : اهل کتاب او را گرامی داشتند و گفتند : این کسی است که کاتب محمد بوده است و او را والا پنداشتند ، مدتی نگذشت که خداوند گردنش را شکاند ، گودالی را حفر کرده و او را در خاک مدفون ساختند ، اما زمین او را بیرون انداخت ، برای بار دوم او را در خاک دفن کردند اما بازهم زمین او را به بیرون پرت کرد ، و برای بار سوم هم او را در خاک قرار دادند اما بازهم زمین او را تحویل نگرفت ، بنابراین همان جا او را رها ساختند . در روایت بخاری آمده است : این شخص می گفت : محمد جز آن چیزی که من برایش می نوشتم نمی دانست ، پس خداوند او را میراند و او را دفن کردند ، اما زمین او را بیرون انداخت ، گفتند : این کار محمد و یارانش است بخاطر اینکه از نزدشان فرار کرده ، آنها قبر را نبش نموده و او را بیرون انداخته اند ، لذا قبر عمیقتری را برایش حفر می کنند اما مجددا که می آیند می بینند که از قبر بیرون انداخته شده است ، بازهم می گویند این کار محمد و یارانش است بخاطر اینکه از نزدشان فرار کرده ، آنها قبر را نبش کرده و بیرونش انداخته اند مجددا تا جایی که می توانند گودالی بسیار عمیق حفر نموده و او را دفن می کنند ، اما بازهم او را می یابند در حالی که زمین او را بیرون انداخته است بنابراین پی می برند که این کار آدمی نیست .

آری خداوند تبارک و تعالی از پیامبرش دفاع می کند اما ما امت میلیاردی چکار می کنیم ؟ آیا واقعا از پیامبرمان دفاع می نماییم ؟ یا اینکه تنها به ارسال چند پیام اکتفا می نماییم ؟ وقتی پیامبرمان را مسخره کردند و کاریکاتور آن حضرت را کشیدند ما چکار کردیم ؟ این مساله تبلیغی یا سیاسی نیست ، مساله ی ایمان و عقیده و توحید است ، از خود بپرسیم آیا در روز قیامت ذمه مان بری خواهد بود ؟ آیا جلو رسول الله صلی الله علیه و سلم در روزقیامت می توانیم سرمان را بالا بگیریم ؟ آیا واقعا آنچه که از دستمان بر می آمد انجام دادیم ؟ آیا در جهت شناساندن سیرت ان حضرت به فرزندان و دیگر مردم گامی برداشتیم ؟ آیا قلم و قدمان در جهت نصرت دین پیامبر صلی الله علیه وسلم بود ؟ همه ی اینها سوالاتی است که باید از خود بپرسیم و برایش جواب مهیا کنیم . و بخاطر دفاع از پیامبر صلی الله علیه و سلم اولا محبت واقعی ان حضرت را در دلمان زنده کنیم و عملا و نه شعارا مدافع آن حضرت باشیم و اعلام بداریم که پیامبر ما صلی الله علیه و سلم از این سربریدن هایی که تحت پرچم محمد رسول الله صلی الله علیه و سلم صورت می گیرد بری است و چهره ای زیبا از آن حضرت در جهان به نمایش بگذاریم . و در اخر سخنان سعد بن ربیع که در آخرین لحظات عمرش به قومش سفارش می کند را یاد آور می شوم : ایشان می گویند : به قومم خبر دهید ، اگر زیانی به پیامبر صلی الله علیه و سلم برسد در حالی که یک نفر از شما زنده است ، در شما هیچ خیری نخواهد بود . ))

.........................
شیخ عبدالله دریایی
بازديد:1507| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت