« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

الفبای تادیب تدبر در دنیای نخبگان | مقالات 20 دي 1394
الفبای تادیب تدبر در دنیای نخبگان

دکترین دیرینه ای در دنیای خلاق بشری به حول تعلیم در گردش است که هر آن نظریه حیرت آوری بعد از تجربه و تفکر فردی به رشته تحریر در می آید تا افق و جایگاه علمی برای متد تعلیم و ایجاد خلاقیت در این عرصه زمانی و ایجاد فکری خلاق عرضه گردد و در واقع میتوان گفت بشر برای نجات جانش به جستجوی نخبه ونخبه پروری مایل گشته تا بگونه ای در میدانهای تاخت وتاز رقابتی قد علم کند و درجبهه ی علمی و فضای دانشگاهی بجنگد و با استعداد شکوفای خویش طب نوینی را برای بهبود حال انسانیت ، به ارمغان آورد، با این مقدمه عرایضم را اینگونه تقدیم میکنم:

آنچه که طالب بر نیمکت چوبین منتظر است ، صدای قدمهای پای آموزگار اول باید آموزنده باشد نخست آموزگار فضای احترام برای تعلیم را مهیا کند و شوق استعداد چنان مضاعف گرداند و پلکها را آن قدر منتظر بگذارد تا سکوتی عالمانه در تعلیمش ایجاد شود.

شاید لازم باشد گاهی چشم سکوت معلم اولین الفبای تعلیم باشد ، اینگونه معلم به علمش بها داده و تفکر شاگردان را به جستجو سوق داده ، بدیهی است که تفکر به فضای سکوت نیازمندست اما باید سکوت را معنادار کنیم برای یاد دادن هر علمی مقدمه ای لازم است تا فضای یادگیری را مهیا کنیم ،

معلم خلاق استعدادها را به رقابت باید بگونه ای بخواند که گاهی حتی خود معلم ناگزیر باشد برای پاسخ بیندیشد و اینگونه معلم روش اندیشیدن را بین شاگردان به نمایش بگذارد ، البته معلم باید عوامل مخل یادگیری را شناسانی کند تا توان تمرکز استعدادها را داشته باشد، نیازی نیست عوامل مخل ازشاگردان دور بکنیم بلکه باید شاگرد را با عوامل مخل سازگار کنیم تا برای شاگرد بی اهمیت گشته و آسان از کنار آن بگذرد هرگز با عوامل مخل نمیجنگیم چون استعداد جستجوگر است ،

خشونت برای استعداد ویرانگر است نیازی نیست برای تادیب حتما طرف را عاجزکنیم تا تعلیم ببیند ، چون معلم می تواند از قوت شاگرد برای تادیب استفاده کند ، اقتدار و مصمم بودن یک معلم لازم است اما یک معلم باید به انتقاد شاگردان گوش داده و احترام متقابل را اساس نماید ، چون حس عاطفی شاگردان بسیار ظریف است و نباید آزرده گردد،

هرگز برای کشف مجهولات نباید عجله کرد، هرگز نباید کیفیت تعلیم را فدای کمیت نمود ، البته که استعدادهای شاگردان مختلف است اما متغیر هم هست، کافی است معلم استعدادهای شاگردان را درهم ادغام کند تا از این ترکیب عجیب معجون خلاقی بسازد ،

برای نخبه پروری، استعدادها منتظرند اما خلق یه نخبه برای معلم الفبای خودش را می طلبد، زمان می طلبد و عجله نمی تواند حلال این معمای پیچیده گردد، اینکه برای کشف مجهولات از کل به جز باشد یا بر عکس میگویم برای قوت تفکر هر دو ضروریست ، برای شکوفایی استعدادهای نهفته شاگردان نیازست تمرین متناسب با توان بالقوه شاگردان باشد، تمرین باید شوق و علاقه بیافریند نه گریز و تنفر،

اخلاق دانشمندانه همراه با تبسم برای مربی نیاز است ، یادمان باشد متربی در قدم اول با نگاهش افکار معلم را دنبال میکند چون هیچ شاگردی به آسانی به هیچ مربی ای اعتماد نمیکند این را میگویم چون این اعتماد را از دامان مادر به ارث برده است و این را از بدو تولد آموخته چون بارها با استعداد خشونت طبیعت روبرو شده و تا آموخته آتش گرم است، انگشت وی بارها سوخته ، و ذات اعتماد را از دنیای ما درآغوش مادر آموخته است.

بیایید استعدادها را دنبال کنیم ، اولین مربی مادرست ، لحن و شیوه گویش یک مادر به گونه ای استعداد فرزندان را پرورش داده که معلم حق ندارد که به خود اجازه دهد به خشونت آنرا با بیانی خشن از دانش آموزان بگیرد چون آن ایده اشتباه است البته اشتباهات در دایره تفکر دانش آموزان فراوان است اما هرگز نباید با آن بجنگیم چون اعتماد اشتباه یک فرزند به مادر یک نوع اعتقاد درونیست به عنوان مثال فرزند یک مادر ترسو ، ترسو بار می آید و برای اصلاح حرکات شاگردان توجیه و تعلیم و مثال لازم است و کاری بکنیم که خود شاگرد به نتیجه برسد ،

بیشتر اخلاق دانش آموزان جنبه اعتقادی دارد مثلا در آغوش مادر آموخته پرخاش را باید با خشونت پاسخ داد و این حقوق را برای خود محفوظ داشته و معلم حق ندارد این مخل اخلاقی را به زور از شاگرد بگیرد و اینجاست خلاقیت معلم می طلبد ، معلم باید به تعلیم مادران احترام بگذارد تا در فضای اعتماد شاگردان قرار بگیرد معلم باید از بازوان و هنر اخلاقیات اسلامی بهرمند باشد خلق حسنه و مراتب علمی و به روز را پیشه ی خویش سازد.

برای نخبه پروری بحث بسیار باقیست منتها حوصله دوستان مجال سخن به ما نمیدهد و این را به همین مقدار بسنده نمودیم امید است رضای خدا و شما حاصل گردد.

..................................
نویسنده: یوسف نورایی
بازديد:1179| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت