اخرين مطالب
» گزارش تصویری اردوی تفریحی طلاب حفظ تابستان 1403
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
پیوندهای مرتبط
مطالب پربیننده
برگزاری امتحانات پایانی کلاسهای منهج چهارساله سال تحصیلی ۱۴۰۲.۴۰۳
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
شفاعت عظمی | مقالات | 12 فروردين 1390 |
آن جايگاه ويژه اي است که همه مخلوقات حتي ابراهيم خليل و موسي کليم نيز آن را آرزو ميکنند. در روز قيامت مردم از حضرت آدم و پيامبران بعد از او تقاضاي کمک ميکنند تا از آن همه سختي رهايي يابند. هيچ کدام از پيامبران خدا خود را لايق آن نميدانند، تا اينکه نوبت سرور آدميان در دنيا و آخرت ميرسد و او نزد خداوند رفته و شفاعت ميکند تا مردم را از آن حالت بيرون آورده و مؤمنان را از کفار جدا سازد و هر کسي را به جزاي عملش برساند. بخاري نقل ميکند که عبدالله بن عمر فرموده است:"وقتي مردم در قيامت به علت طولاني بودن موقف خسته شده و قدرت تحمل خود را از دست ميدهند، هر ملتي به دنبال پيامبرش به راه افتاد و از او تقاضاي شفاعت ميکنند تا اينکه شفاعت به پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - ميرسد و اين همان منزلت قابل ستايشي است که خداوند برايش در نظر گرفته است". امام احمد در ذکر حديث شفاعت به روايت قتاده بن دعامه دوسي از ايشان نقل ميکند که بعد از اکمال حديث اين آيه را تلاوت نمود: { عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا } ... (الأسراء / 79) "باشد که خداوند تو را به مقام ستودهاي برساند". و فرمود: "اين همان منزلت قابل ستايشي است که خداوند به پيامبرش وعده داده است". اين همان شفاعتي است که مختص پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - بوده و هيچ کس به جز ايشان در آن لحظات ياراي سخن با الله را ندارد، هر چند همه پيامبران آرزو ميکنند که چنين منزلتي به آنها عطا شود، ولي خداوند - عز وجل - اين منزلت والا را مختص پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - نموده است و او اولين شفاعت را از خدا ميکند و خداوند نيز شفاعتش را ميپذيرد، هر چند ديگر انواع شفاعت از جمله شفاعت گناهکاران و غيره همانطوري که براي ثابت پيامبر است، براي ديگر پيامبران و فرشتگان و حتي بعضي از مؤمنين نيز به ثبت رسيده است. امام احمد از انسبن مالک روايت ميکند که رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - فرمودند:"روز قيامت بر مردم طولاني شده و خسته ميشوند، به همديگر ميگويند: به نزد آدم پدر بشريت برويم تا برايمان شفاعت کند که خداوند قضاوت را شروع نمايد. به نزدش رفته و ميگويند: اي آدم، تو کسي هستي که خداوند تو را با دستانش خلق نموده و در بهشت برين جاي داده است، نزد خداوند شفاعت کن تا ميان ما داوري کند. جواب ميدهد: اين کار از عهده من خارج است وليکن نزد نوح پدر برگزيدگان برويد. به نزدش رفته و ميگويند: اي نوح، نزد خداوند برايمان شفاعت کن تا بينمان داوري کند. در جواب ميگويد: اين کار از عهده من برنميآيد وليکن نزد ابراهيم خليل برويد. نزد او رفته و ميگويند: اي ابراهيم، نزد خداوند برايمان شفاعت کن تا بينمان داوري کند. جواب ميدهد: از عهده من خارج است وليکن نزد موسي برويد که خداوند او را با رسالت خود و تکلم وي برگزيده است. نزد او آمده و گويند: اي موسي، نزد خدا برايمان شفاعت کن تا بينمان داوري کند. جواب ميدهد: از عهده من خارج است وليکن نزد عيسي روح الله و نشانه خدا در زمين برويد. نزد او رفته و ميگويند: اي عيسي، نزد خدا برايمان شفاعت کن تا بينمان داوري کند. عيسي گويد: از عهده من خارج است وليکن نزد محمد برويد که او آخرين پيامبران است و او در حالي اينجا حاضر است که خداوند تمامي گناهان گذشته و آيندهاش را بخشيده است و عيسي به آنها ميگويد: اگر کالايي را در ظرفي قرار دهيد و آن را ختم (مُهر) کنيد، آيا بدون برداشتن ختم ميتوان به داخل ظرف راه يافت؟ ميگويند: خير. عيسي گويد: پس محمد خاتم پيامبران است. پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - ميفرمايند: سپس به نزد من آمده و ميگويند: اي محمد، نزد خداوند شفاعت کن تا بينمان داوري کند. ميگويم: آري! و به در بهشت نزديک شده حلقه در را گرفته و آن را ميکوبم، از پشت در سؤال ميشود: کيستي؟ ميگويم: من محمد هستم، در برايم باز ميشود و بلافاصله خود را به سجده مياندازم و خداوند را با جملاتي ستايش ميکنم که هرگز کسي قبل و بعد از من آن جملات را به کار نبرده است. خداوند ندا ميدهد: سرت را بلند کن، بگو شنيده خواهي شد، درخواست کن پذيرفته خواهد و شفاعت کن که قبول خواهد گشت. ميگويم: پروردگارا! امتم! امتم! گفته ميشود: هر کس به اندازه يک جو از ايمان را در قلب دارد از جهنم بيرون آور. من آنها را بيرون ميآورم. سپس دوباره به سجده ميافتم و همه آن افعال را انجام ميدهم. گفته ميشود: هر کس به اندازه يک دانه گندم ايمان در قلبش وجود دارد را از آتش بيرون بياور و من آنها را بيرون ميآورم. سپس ديگر بار به سجده ميافتم و همه آن مراحل را طي ميکنم و گفته ميشود: هر کس که ذرهاي ايمان در قلبش وجود دارد را از آتش جهنم خارج ساز و من آنها را بيرون ميآورم". امام احمد از ابوهريره - رضي الله عنه - نقل ميکند که فرمود: گوشتي را به خدمت رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - آوردند. چون به دستان گوسفند علاقه داشتند، به ايشان تقديم گرديد و ايشان قسمتي از آن را خورده و فرمودند:"من در روز قيامت سرور مردم هستم. آيا ميدانيد چرا؟ خداوند - عز وجل - گذشتگان و آيندگان را در دشتي بسيار وسيع جمع نموده و صدايش به همه ميرسد و همه را زير نظر دارد، خورشيد نزديک شده و آنقدر مردم در مشقت و سختي قرار ميگيرند که طاقت و تحملشان تمام ميشود؟ به همديگر ميگويند: آيا حال خود را نميبينيد؟ آيا نميبينيد که به چه روزي افتادهايد؟ آيا کسي يافت نميشود که نزد خدا برايمان شفاعت کند؟ گروهي از آنها گويند: پدرتان حضرت آدم، نزد آدم آمده و ميگويند: اي آدم، تو پدر بشريتي، خداوند تو را با دستانش خلق نموده و از روحش در تو دميده و فرشتگان را امر کرده تا برايت سجده کنند، نزد خدا برايمان شفاعت کن! آيا حال ما را نميبيني که به چه روزي افتادهايم؟ آدم جواب ميدهد: خداوند امروز آنقدر خشمگين شده است که هرگز قبل از اين اينگونه خشمگين نشده و بعد از اين نيز هرگز اينگونه خشمگين نخواهد شد. او مرا از آن درخت نهي نمود، ولي من سرپيچي کردم. گرفتار خودم هستم، خودم، خودم، خودم! به کس ديگري مراجعه کنيد. از نوح کمک بخواهيد. آنها نزد نوح رفته و ميگويند: تو اولين رسولان خدا بر زمين هستي و خداوند تو را بندهاي شکرگزار معرفي کرده است. نزد خداوند برايمان شفاعت کن. آيا حال ما را نميبيني؟ آيا نميبيني که به چه روزي افتادهايم؟ نوح جواب ميدهد: خداوند امروز آنقدر خشمگين شده است که هرگز قبل از اين اينگونه خشمگين نشده و بعد از اين نيز هرگز اينگونه خشمگين نخواهد شد. من قوم خود را نفرين کردهام و امروز گرفتارم؛ خودم، خودم، خودم، به کس ديگري مراجعه کنيد. نزد ابراهيم نزد او ميروند و ميگويند: اي ابراهيم، تو برگزيده خدا و دوست خصوصي وي در ميان انسانها هستي. نزد خدا برايمان شفاعت کن! آيا حال را نميبيني؟ آيا نميبيني به چه روزي افتادهايم؟ ميگويد: خداوند امروز آنقدر خشمگين شده است که هرگز قبل از اين اينگونه خشمگين نشده و بعد از اين نيز هرگز اينگونه خشمگين نخواهد شد و دروغهايش را يادآور ميشود و ميگويد: خودم گرفتارم، خودم، خودم، خودم، به سوي موسي برويد. نزد موسي رفته و ميگويند: اي موسي، تو فرستاده خدايي، خداوند تو را با رسالاتش و تکلمش برگزيده است. نزد خدا برايمان شفاعت نما، آيا حال ما را نميبيني؟ آيا نميبيني که ما به چه روزي افتادهايم؟ موسي به آنها ميگويد: خداوند امروز آنقدر خشمگين شده است که هرگز قبل از اين اينگونه خشمگين نشده بود و بعد از اين نيز هرگز اينگونه خشمگين نخواهد شد. من انساني را بدون امر خدا کشتهام و امروز خودم گرفتارم، خودم، خودم، خودم، به کسي ديگر مراجعه کنيد. نزد عيسي برويد، به نزد عيسي آمده و ميگويند: اي عيسي، تو رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - و کلمه او هستي که آن را به مريم رسانده و داراي روحي از طرف خدا هستي، خداوند امروز آنقدر خشمگين شده است که هرگز قبل از اين اينگونه خشمگين نشده و بعد از اين نيز هرگز اينگونه خشمگين نخواهد شد، و او گناهي را ذکر نميکند. به کسي ديگر مراجعه کنيد، به سوي محمد برويد. آنها به سوي من آمده و ميگويند: اي محمد! تو پيامبر خدا و آخرين برگزيدگان هستي، خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بخشيده است. پس نزد خداوند برايمان شفاعت نما. آيا حال ما را نميبيني؟ ببين به چه روزي افتادهايم؟ من به پا خاسته و به زير عرش ميآيم و براي خداوند به سجده ميافتم. خداوند ذهن مرا بازکرده و اذکار و نيايشي را به من الهام ميکند که تا به حال به کس ديگري ياد نداده است. سپس ميفرمايد: اي محمد، سرت را بلند کن و درخواست کن که پذيرفته ميشود و شفاعت کن که قبول خواهد شد. ميگويم: پروردگارا! امتم، امتم. پروردگارا! امتم، امتم. پروردگارا! امتم، امتم. گفته ميشود: اي محمد، کساني از امتت که هيچ حساب و کتابي ندارند را از در سمت راست وارد بهشت بگردان و آنها در ديگر ابواب بهشت با ديگران مشترکند. سپس گفت: قسم به کسي که جان من در دست اوست، فاصله بين دو ستون از ستونهاي در بهشت همچون فاصله بين مکه و هجر يا فاصله بين مکه و بُصري ميباشد". شفاعت پيامبر اکرم - صلى الله عليه وسلم - براي همه مؤمنان مسلم از ابوهريره - رضي الله عنه - روايت ميکند که رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - فرمودند:"هر پيامبري دعايي مستجاب دارد که خداوند طبق دعايش به او عطا ميکند و من دعايم را جهت شفاعت امتم در قيامت نگه داشتهام". امام احمد از ابوهريره - رضي الله عنه - روايت ميکند که رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - فرمودند:"هر پيامبري دعايي دارد و من انشاءالله تصميم گرفتهام دعايم را جهت شفاعت امتم در روز قيامت ذخيره ميسازم". امام بخاري در کتاب توحيد در صحيحش از معبدبن هلال عنزي روايت ميکند که فرمود:با گروهي از مردم بصره به دور هم جمع شده و خدمت انسبن مالک رسيديم و ثابت بناني را با خود برده تا در مورد حديث شفاعت از ايشان سؤال نمايد. او در قصرش نماز ضحي ميگزارد. بعد از استئذان وارد شديم. او بر بسترش نشسته بود. به ثابت گفتيم: قبل از حديث شفاعت، هيچ سؤالي از او نکن. گفت: اي ابوحمزه! اين برادران بصري از حديث شفاعت ميپرسند. فرمود: محمد - صلى الله عليه وسلم - به من خبر داده است که: "روز قيامت مردم در يکديگر موج ميزنند، نزد آدم آمده و ميگويند: برايمان نزد خدا شفاعت کن پاسخ ميدهد، اين کار من نيست. نزد ابراهيم برويد که او خليل الرحمن است. نزد ابراهيم آمده و او پاسخ ميدهد: اين کار من نيست نزد موسي برويد که او کليم الله است. نزد موسي آمده و او پاسخ ميدهد: اين کار من نيست، نزد عيسي برويد که او روح الله و کلمه الله است. نزد عيسي آمده و او ميگويد: اين کار من نيست نزد محمد برويد. آنها نزد من آمده و من ميگويم: اين کار من است. از خداوند اجازه ميخواهم و او اجازه ميفرمايد و اذکاري را به من الهام ميکند تا او را ستايش نمايم، که اکنون در خاطرم نيست، با آن الفاظ او را ستايش ميکنم. سپس در مقابلش به سجده ميافتم، گفته ميشود: اي محمد، سرت را بلند کن. بگو شنيده خواهي شد و درخواست کن پذيرفته ميشود و شفاعت کن که قبول ميگردد. ميگويم: پروردگارا! امتم، امتم، گفته ميشود: برو و هر کس که به اندازه يک دانه جو ايمان در قلب دارد را از آتش خارج نما و همين کار را را ميکنم. سپس برگشته و با همان اذکار او را ستايش ميکنم و به سجده ميافتم و ميگويد: اي محمد، سرت را بلند کن، بگو شنيده خواهي شد، درخواست کن پذيرفته ميشود، شفاعت کن قبول ميگردد. ميگويم:پروردگارا! امتم، امتم. گفته ميشود: برو و هر کس که در قلبش به اندازه ذرهاي يا خردلي از ايمان وجود دارد را از آن خارج نما. همين کار را ميکنم، سپس برگشته و با همان اذکار او را ستايش ميکنم و به سجده ميافتم، ميگويد: اي محمد، سرت را بلند کن، بگو شنيده خواهي شد، درخواست کن پذيرفته ميشود، شفاعت کن قبول ميگردد. ميگويم: خداوندا! امتم، امتم، گفته ميشود: برو و هرکس که کمترين و کمترين اندازة خردلي از ايمان در دل دارد را از آتش بيرون بياور و همين کار را ميکنم. معبد، راوي حديث، ميگويد: وقتي از منزل انس خارج شديم، به بعضي از دوستان گفتم: چه خوب است سري به حسن بصري، که در منزل ابوخليفه پنهان شده است ، بزنيم و حديث انس را برايش بازگو نماييم. به نزد او رفته و سلام نموديم و او اجازه ورود داد. به او گفت: اي ابوسعيد، از نزد برادرت انسبن مالک آمده ايم. او حديثي را برايمان گفته که قبلاً نشنيدهايم. گفت: خوب بگو و ما نيز حديث را تا آخر برايش بازگو نموديم. گفت: خوب ادامه بده. گفتيم: همين؛ چيز ديگري نگفته است. گفت: بيست سال پيش زماني که هنوز جوان بود، اين حديث را برايم روايت کرده است و حال نميدانم فراموش کرده يا ترسيده که بيش از حد شما را اميدوار سازد. گفتيم: اي ابوسعيد! برايمان بگو، خنديد و گفت: آدمي واقعاً عجول است، هدف من از گفتن اين مطلب جز تکميل حديث چيز ديگري نميتواند باشد. او گفت که رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - فرمود: "سپس براي بار چهارم برميگرديم و با همان اذکار او را ستايش ميکنم و به سجده ميافتم، گفته ميشود: اي محمد! سرت را بلند کن، بگو شنيده خواهي شد، درخواست کن پذيرفته ميشود، شفاعت کن، قبول ميگردد. ميگويم: خداوندا در تمامي کساني که کلمه "لااله الاالله" را گفتهاند به من رخصت بفرما، خداوند ميگويد سوگند به عزت و جلال و کبريا و عظمتم هر کس کلمه "لااله الاالله" را گفته باشد، از آن بيرون ميآورم. امام احمد از ابونضره روايت ميکند که گفت: ابن عباس بر منبر بصره برايمان خطبه خواند و گفت: رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - فرمودند:هر پيامبري از پيامبران گذشته مستحق دعايي بوده که آن را در دنيا به کار بسته است و من دعايم را جهت شفاعت امتم در قيامت ذخيره نموده ام. من در قيامت سرور بني آدم هستم و هيچ افتخاري نيست، و اولين کسي هستم که زمين از رويش برداشته ميشود و هيچ افتخاري نيست، آدم و همه انسانهاي بعد از او همگي زير پرچم من قرار ميگيرند و هيچ افتخاري نيست و پرچم حمد و ستايش در دستان من است و هيچ افتخاري نيست. خداوند قيامت را طولاني ميگرداند. مردم به همديگر ميگويند: بياييد نزد آدم رفته و از او بخواهيم نزد خدا برايمان شفاعت کند تا او قضاوت را شروع نمايد. نزد آدم آمده و به او ميگويند: اي آدم! تو کسي هستي که خداوند تو را با دستانش خلق نموده و در بهشت جاي داده و فرشتگان را به سجدهات درآورده است. نزد خداوند برايمان شفاعت کن تا قضاوت را شروع نمايد. او در جواب ميگويد: اين کار من نيست، من به خاطر اشتباهم از بهشت رانده شدهام و امروز فقط به خودم مشغول هستم. نزد نوح اولين رسولان برويد و حديث را ادامه داده تا جايي که فرمود: نزد من آمده و ميگويند: اي محمد! نزد خداوند برايمان شفاعت کن تا بينمان داوري کند. جواب ميدهم: اين کار من است، ولي بايد صبر نمود تا اينکه به هر کس که بخواهد و راضي باشد اجازه دهد، پس از آن هر گاه خداوند اراده کند بين بندگانش به قضاوت بنشيند، منادي ندا ميدهد: احمد و امتش کجايند؟ ما آخرين و اولين هستم، ما آخرين ملتها در دنيا و اولين ملتي هستيم که محاسبه خواهيم شد، ملتهاي ديگر راه را برايمان باز ميکنند و ما با اعضايي نوراني بر اثر وضو از کنارشان ميگذريم. آنها ميگويند: عجيب است انگار همه آحاد اين ملت پيامبرند. پس از آن من در بهشت ميروم و حديث را همچون دو حديث گذشته ادامه داد. احاديث کثيري در اين باب روايت شده که ظاهراً خوارج و معتزله از آن بياطلاع ماندهاند و اين باعث شده که آنها اين نوع شفاعت را قبول نداشته باشند و دانسته يا ندانسته در مقابل احاديث صحيح نبوي قد علم کنند. امام احمد از انسبن مالک - رضي الله عنه - روايت ميکند که رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - فرمودند: "شفاعتم براي اهل کبائر از امتم". بيهقي از جابربن عبدالله روايت ميکند که رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - اين آيه را تلاوت نمود: { يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ } "و آنان هرگز براي کسي شفاعت نميکنند مگر براي آن کسي که بدانند خدا از او خشنود است و هميشه از خوف خدا ترسان و هراسانند". سپس فرمود:"و اين همان شفاعت من براي اهل کبائر از امتم است". بيهقي گويد:ظاهر اين حديث مستلزم اين است که شفاعت در اهل کبائر از خصوصيات رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - است و فرشتگان در گناهان صغيره و بالا بردن درجات بهشتيان شفاعت ميکنند و شايد هدف از ذکر آيه بيان اين نکته باشد که مهمترين شرط شفاعت گيرنده، رضايت خداوند از ايمانش است. هر چند گناهاني بزرگ به جز شرک را مرتکب شده باشد. به عبارت ديگر دلالت آيه، نفي شفاعت کفار است. چون خداوند هرگز به شرک و کفر راضي نخواهد شد. |
|
|
بخش اصلی
موضوعات سايت
دانشنامه جزیره قشم (48)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
نظرسنجی
نظرشما در مورد سایت؟ |
آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت