« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

سرمایه جوانی | مقالات 28 آذر 1396
سرمایه جوانی

الحمدلله وحده والصلاة والسلام علی من لا نبی بعده وعلی آله و صحبه و من اهتدی بهدیه واستن بسنته الی یوم الدین.

یکی از بزرگترین سرمایه ها و ظرفیت های فعال جامعه که نقش بسزایی در رونق و پیشرفت جامعه ایفا می کند و در واقع صلاح و کارآمدی جامعه به آن وابسته است و با فساد و انحراف آن جامعه به فساد و تباهی کشیده می شود همین ظرفیت و سرمایه جوانان است.

خداوند از جوانی به قوتی بین دو ضعف تعبیر کرده است جایی که می فرماید: « اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ »

الله کسی است که شما را از یک چیز حقیر و بسیار ضعیف که حتی از بردن نامش انسان شرمنده است، از یک قطره منی آفرید. در دوران طفولیت و کودکی همچنان این ضعف و وابستگی انسان به اطرافیان، ادامه داشت.

اما بعد از این دوران ناتوانی و وابستگی خدا به انسان قدرت و استقلال داد تا بتواند از قدرت و تانوایی جسمی و بدنی خود استفاده کند و استعدادها و ظرفیت های نهفته خود را بروز دهد.

اما این فرصت و دوران جوانی همیشه پایدار نیست و خداوند بعد از آن دوباره ضعف و پیری را برای انسان قرار داده و این خلقت و قانون خداوند برای مخلوقات است چرا که خداوند بسیار آگاه و توانمند است.

جوانی فرصتی است که انسان تا آنرا از دست نداده به ارزش و قدر آن پی نمی برد ما اگر به متون ادبی ماندگار در هر زبان و فرهنگی نظر بیافکنیم می بینیم که ادبا و شعرا پیوسته احساس ندامت و پشیمانی خود را بر از دست دادن جوانی در قالب ابیات و متن های ادبی بروز داده اند برای نمونه شاعر می گوید:

الا لیت الشباب یعود یوما ................... فأخبره بما فعل المشیب
ای کاش روزی جوانی بر می گشت تا به او خبر بدهم که پیری چه بر سر من آورده است.

جوانی سنی است که در آن نهایت قدرت و توانمندی در اختیار انسان قرار داده شده تا برای بهرمندی از نعمتها تلاش و کوشش و فعالیت صورت گیرد و استعدادها و ظرفیتها نهفته خود را نمایان سازد.

این فرصت در واقع یک نعمت ارزشمند است که حتی خداوند اهل بهشت را با همین نعمت مزین نموده است. در حدیثی حضرت رسول صلی الله علیه و سلم فرمودند: «یدخل اهل الجنة علی سن ثلاث و ثلاثین» یعنی اهل بهشت همه سی و سه ساله در اوج جوانی وارد بهشت می شوند.

در حدیثی دیگر که ابوهریره رضی الله عنه آنرا روایت کرده حضرت رسول صلی الله علیه و سلم فرمودند: «اهل الجنة جرد مرد کحل لا یفنی شبابهم و لا تبلی ثیابهم»

یعنی اهل بهشت جوانانی هستند که بر بدن و صورت آنها هیچ موی زائدی نیست چشمانشان سرمه کشیده است جوانی آنها هرگز تمام نمی شود و همیشه در سن سی و سه سالگی باقی می مانند و لباسهای فاخر و گرانبهایی که بر تن دارند هرگز کهنه و فرسوده نمی شود.

علامه ابن القیم الجوزیه در توضیح این احادیث می گوید: خداوند در بهشت نعمتها را بصورت کامل در اختیار انسان قرار می دهد و برای استفاده از این نعمتها نیاز به قدرت و توانایی کامل است لذا خداوند نهایت و کمال قدرت را برای بهره برداری از کمال نعمت در اختیار انسان قرار داده است پس براین اساس اهل بهشت در اوج جوانی و در سن سی و سه سالگی هستند.

امام ترمذی در شمائل المحمدیة و ابن اثیر در جامع الاصول در باب مزاح های حضرت رسول صلی الله علیه و سلم حدیثی را نقل کرده اند که در آن آمده است: پیرزنی نزد حضرت رسول آمد و از پیامبر خواست تا برای او دعا بکند که بهشتی باشد رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: «لا یدخل الجنة عجوز» یعنی پیرزن وارد بهشت نمی شود.

آن زن ناراحت شد و خواست که برود پیامبر به او فرمود: «ألم تسمعی قول الله: إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا عُرُبًا أَتْرَابًا» یعنی آیا این سخن خدا را نشنیده ای که فرمود ما به آنها خلقت جدیدی می دهیم و همه ی آنها را باکره و هم سن و سال که عاشق و شیفته شوهرانشان هستند قرار می دهیم.

پس اهل بهشت همگی چه زن و چه مرد در اوج جوانی خواهند بود.

بسیاری از علما جوانی را در توانمندی جسمی و قدرت شهوانی منحصر نمی کنند بلکه جوانی را به قدرت و صلابت روحی سرایت داده اند. لذا جوانی واقعی را در حماسه و جدیت و عزم و اراده محکم و روحیه پایدار و امیدواری دانسته اند.

بر این اساس بسیاری از افراد پیر و سالخورده و کهنسال که از لحاظ جسمی ، ضعیف و ناتوان شده اند اما دارای ایمان و روحیه ای هستند که همواره امید را در قلبهای آنها زنده نگه داشته و به آنها عزم و اراده محکم داده است آنها پیوسته جوانند و برعکس جوانانی که فاقد این روحیه و امید هستند جوانانی که همت و عزم و هدف ندارند در واقع پیرهایی هستند که لباس جوانی بر تن دارند.

حضرت رسول صلی الله علیه و سلم اهمیت زیادی برای جوانان قائل بود و پیوسته می فرمود: «اوصیکم بالشباب خیرا فإنهم أرق أفئدة ألا و ان الله بعثنی بالحنیفیة السمحة فحالفنی الشباب و خالفنی الشیوخ»

یعنی شما را به خوبی نسبت به جوانان توصیه و سفارش می کنم چون قلب جوانان بسیار نرم است (و زود متأثر می شوند و اگر هم راه کجی رفته باشند می توان آنها را به راه راست برگرداند) آگاه باشید زمانی که خدا مرا با دین و شریعت یکتاپرستی آسان مبعوث کرد این جوانان بودند که با من هم پیمان شدند و دعوت مرا پذیرفتند اما پیرها و کهنسالان با من مخالفت کردند.

اگر به زندگی بزرگان صحابه نگاه کنیم در می یابیم که غالب آنها در جوانی به دین اسلام مشرف شدند. ابوبکر رضی الله عنه 37 ساله عمر رضی الله عنه 31 ساله عثمان رضی الله عنه 35 ساله و علی رضی الله عنه 8 ساله بود که مسلمان شد.

یکی از پنج چیزی که ما مأمور به غنیمت شمردن آن هستیم جوانی است . رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرمایند: «اغتنم خمسا قبل خمس: شبابک قبل هرمک و صحتک قبل مرضک و فراغک قبل شغلک و غناک قبل فقرک و حیاتک قبل موتک.»

اینها همه فرصتهای ارزشمندی هستند که باید غنیمت شمرده شوند: فرصت جوانی ، سلامتی ، ثروتمندی ، فراغت و از همه مهمتر فرصت زندگی .

متاسفانه امروز جوانان جوامع اسلامی از مشکلات عدیده ای رنج می برند که این مشکلات باعث سرخوردگی یا تحیر و خدای ناکرده سبب انحراف آنها می گردد. ما در این مجال به یکی از این مشکلات اشاره می نمائیم.

یکی از بزرگترین مشکلات جوانان فقدان هویت اسلامی و نداشتن الگوی مناسب است .

اصل الگوپذیری یک اصل اساسی و غیر قابل انکار است. انسان از همان دوران طفولیت و کودکی براساس الگو، زبان را می آموزد و تربیت و خلق و خوی رفتاری و اعتقادی او براساس آن است.

نقش الگو در صلاح و فساد ، پیشرفت و انحطاط یک انسان، نقشی اساسی است این الگوست که به انسان شخصیت و هویت می بخشد تا جایی که تاریخ هیچ انسانی را نمی شناسد که بدون الگو دچار رشد یا انحطاط شده باشد.

خداوند عزوجل که خود انسان را آفریده و به نیاز و ظرفیت و استعداد او کاملا واقف است این اصل الگوپذیری انسان را مورد توجه قرار داده است و بهترین الگوهایی که در طول تاریخ وجود داشته اند را بعنوان اسوه معرفی کرده است تا به آنها در اخلاق و رفتار و اعتقاد تأسی شود .

برای مثال خداوند داستان اصحاب کهف را برای ما بیان کرده داستان جوانانی که برای حفظ ایمانشان خانه و خانواده را ترک کرده و به غاری پناهنده می شوند خداوند آنان را اینگونه توصیف می کند: « انهم فتیة آمنوا بربهم و زدناهم هدی و ربطنا علی قلوبهم» یعنی آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و خداوند بر هدایت آنان افزود و قلبهای آنها را به هم مرتبط کرد و به آنان قدرت و شهامت داد.

خداوند خود عهده دار رعایت و محافظت از آنان شد تا جایی که 309 سال در غار به خواب رفتند و برای اثبات حقانیت ایمانشان آنها را دوباره زنده و بیدار کرد.

الگوهای قرآنی فراوان است خدواند یوسف علیه السلام را بعنوان الگو در عفت و پاکدامنی ، ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام را اسوه ایمان و فداکاری معرفی کرده است.

بهترین و جامعترین الگویی که خدا ما را مأمور به تأسی و اقتدا به او کرده حضرت رسول صلی الله علیه و سلم است در این آیه که می فرماید: « لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة لمن کان یرجو الله و الیوم الآخر» برای شما در رسول الله بهترین الگوست برای کسی که امید به خدا و روز آخرت دارد.

همه ابعاد زندگی و سیرت پیامبر می تواند برای ما الگو باشد چه در زندگی فردی و خانوادگی چه در زندگی اجتماعی ، بُعد اخلاقی و رفتاری و حتی بُعد سیاسی زندگی پیامبر برای ما اسوه است.

اما برای موثر بودن یک الگو لازم است که آن الگو زنده و پویا باشد تا تأثیر خود را بر فرد و جامعه ایفا کند و برای زنده شدن الگو باید در مرحله اول آن را خوب بشناسیم و به زیباییها و کمالات آن پی ببریم لذا مدارسه سنت و سیرت حضرت رسول صلی الله علیه و سلم جهت شناخت ضروری است.

متاسفانه امروز جوان ما اطلاعات چندانی از پیامبرش و ظرفیتهای بالقوه و وسیع امت اسلامی ندارد و به الگوهای مادی و پست دنیایی روی می آورد چون نسبت به آنان شناخت کامل دارد و چه بسا این الگوهای پست موجباب انحراف و انحطاط جوان ما را فراهم کند. شاعر زیبا گفته است:

تموت الأسد فی الغابات جوعا **** و لحم الضأن یرمی للکلاب
یعنی شیران دارند از گرسنگی در جنگلها می میرند حال آنکه گوشت بز برای سگ ها ریخته می شود.

بله وقتی که نیرو و استعداد جوان ما صرف الگوهای پست و بی ارزش دنیایی شود بمثابه گوشت بزی است که برای سگها ریخته می شود حال آنکه الگوهای اسلامی از اینکه مورد تاسی و اقتدا قرار بگیرند مهجور مانده اند.

...............................................................................
نویسنده: شیخ محمد تشیخ «مدرس مدرسه علوم دینی اسماعیلیه»
بازديد:1464| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت