« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

جوانان و بحران هویت | مقالات 16 دي 1396
جوانان و بحران هویت

یکی از معضلهای اصلی بشر در جهان امروز، معضل “بحران هویت” است. زیرا تهدید ها و خطرهای ناشی از آن بیشتر از هر کس متوجه نسل جوان و نوجوان ممالک جهان سوم [بویژه ممالک مسلمان نشین] است.

پاسخگو نبودن قرائت و تفسیر معمول، متداول و رسمی از نصوص دینی توسط شارحان و متولیان کنونی تبلیغ و تفسیر دین، و سست شدن پایه های فرهنگ سنتی ملی از یک سو، و گرفتاری در جنبه ی جاذبه های شگفت انگیز علوم و تکنولوژی مدرن دنیای غرب از دیگر سو باعث شده که جوانان ما گرفتار نوعی خودباختگی و انفعال مأیوسانه شوند.

از این رو تغییر خطاب دینی و ارائه ی تفسیری متناسب با نیازهای عصر، و در عین حال نشأت گرفته از عقلانیت اسلامی از متون دست اول دینی (قرآن و سنت) ضرورتی است اجتناب ناپذیر.

در واقع سنین جوانی سنین دست و پنجه نرم کردن با هنجارها و ناهنجاری های گوناگون زندگی، و سنین امیدها و آرزوها است. لذا اگر فرد در این سن گرفتار یأس و انفعال شود برای همیشه ناکام و مأیوس باقی خواهد ماند.

مزید بر علت دنیای سرمایه داری غرب و در رأس آن،کشور امپریالیستی آمریکا میکوشد از کانال استفاده از فاکتور” نظم نوین جهانی” و فرایند “جهانی سازی” الگوی فرهنگ و اندیشه ی خود را به زور بر همه ی جهان بویژه جهان اسلام تحمیل کند، جهان سرمایه داری غربی آشکارا و بی پروا اعلام می دارد که خواهان تحمیل الگوی فکری، فلسفی ” لیبرالیسم” و سیستم حکومتی و نظام سیاسی “دمکراسی” بر همه ی جهان است.

غرب در صدد است از کانال ازدواج میان فلسفه ی لیبرالیسم و سیستم حکومتی دموکراسی، جوامع بشری را به سوی ” سکولاریسم” سوق دهد و همه ی انسان های جهان را در طرز تفکر و تعقل و در روش زندگی ” سکولار ” پرورش دهد و آنها را طوری بار بیاورد که جذب این جهان و بهتر نموندن زندگی در آن به عبارت دقیق تر مسابقه در دنباله روی و تقلید از غرب به هیچ چیز دیگر فکر نکنند.

لغزش دنیای غرب در دامن سکولاریسم به دلیل فقدان ایمان صحیح برگرفته از وحی، طبیعی است تا بدینوسیله خود را از بحران درونی برهاند. ولی این مقوله بر جوامعی که از پتانسیل قوی ایمان و معنویت بهره مند، و در سایه ی آن، از اطمینان روحی برخوردارند، صدق نمی کند. بدلیل اینکه پتانسیل های مقاومت در برابر اندیشه های مادی غربی بیش از دیگران در میان مسلمانان مشاهده می شود بیش از سایر ملل مورد هجوم استعماری فرهنگ غربی قرار گرفته اند. غربی ها با استفاده از روش های گوناگون می خواهند این پتانسیل را در نطفه خفه کرده و در درون آنها را بمیرانند و وسایل تخریب اخلاق و عقیده تأثیری فراوان روی به ثمر رسیدن فرایند بیگانه نمودن مسلمانان با هویت خود دارند.

جهان غرب به خود حق میدهد و در این راستا از تمامی ابزارها و وسایل ارتباطات و اطلاع رسانی مدرن چون اینترنت و ماهواره بهره می گیرد.

كه جهانيان را با هويت خود بیگانه نماید و ایده و فرهنگ غرب را بر آنها تحمیل کند. و اگر این وسایل مؤثر واقع نشد از قوه ی قهریه استفاده نماید.

دنیای سرمایه داری برخلاف هیاهو و جار و جنجال تبلیغاتش، دو هدف اساسی در ورای این تحرکات موزیانه دنبال می کند:

۱- بیگانه نمودن مردم جهان سوم و با بنیان های فکری و ساختاری های فرهنگی و ارزش های دینی و ملی، و جایگزین کردن الگوی فرهنگی فکری اخلاقی سکولار غربی.

۲- تاراج و غارت منابع طبیعی خدادادی و ثروت های خام زیرزمینی مسلمانان، اما زیر نام ارمغان دموکراسی و دفاع از حقوق بشر!

ناگفته نماند در عصر اطلاع رسانی مدرن، و در جهانی که ماهواره، اینترنت، سیستم پیشرفته دیجیتال و تکنولوژی پیشرفته، رول اساسی در انتقال معلومات و فرهنگ بازی می کنند، تأثیر پذیری جهان عقب مانده از ایده، فرهنگ و اندیشه جهان پیشرفته و مدرن، طبیعی، بلکه اجتناب ناپذیر است.

شايان ذکر است که تبادل فرهنگی یک امر مطلوب و پسندیده است و دین اسلام همیشه از آن استقبال کرده و می کند، لیکن آنچه تهدید تلقی می شود و خطرناک جلوه می کند، تحمیل فرهنگ مهاجم مقتدر از سوی صاحبان آن، و پذیرش بدون قید و شرط آن و تقلید از خوب و بد آن از سوی مردم ممالک عقب مانده است. چرا که در گذشته نیز مسلمانان از فلسفه و منطق یونان استفاده کرده و آن را به زبان عربی ترجمه کرده اند اما تحت تأثیر نقاط منفی و شرک آلود آن قرار نگرفته اند بلکه بعد از تنقیح و تهذیب آن و تطبیقش با اصول و موازین توحیدی آن را به خدمت اهداف خود در آورده اند.

به تعبیر دیگر، خود را در مقابل آن نباخته و از هویت دینی و ملی خویش دور نشده اند. بر ما نیز لازم است اینچنین عمل کنیم و ضمن استفاده از دست آورده های مثبت تمدن غربی، ارزش های اصیل خودمان را پاس بداریم.

از این رو تحلیل و بررسی مقوله ی “هویت” و مؤلفه های آن هرچه بیشتر لزوم و حتمیت پیدا می‌کند و بر جوانان [بویژه اهل قلم] و اندیشه لازم است هرچه بیشتر و دقیق تر به تحلیل و کاوش آن همت گمارند چون این چالش و معضل بیش از دیگران در برابر آنها قرار دارد و خطر بیگانه شدن با هویت، بیشتر متوجه آنها می باشد.

............................................
نویسنده: عبدالله محمدزاده
مدرس مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
بازديد:804| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت