« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

علي بن ابي طالب رضي الله عنه | صحابه و صحابیات رسول 31 خرداد 1390
ابو طالب رهبر قريش وسردار اشراف آن با فاطمه دختر اسد بن هاشم ازدواج كرد وعلي ابن ابي طالب به دنيا آمده، فاطمه اولين زن هاشمي بود كه فرزندي هاشمي به دنيا آورد، فاطمه اسلام را پذيرفت و به دين خدا ايمان آورد وهنگامي كه هجرت كرد فضل الهي بيشتر شامل حال او شد.

ابوطالب پدر علي، فقير وتنگدست وداراي فرزندان زيادي بود. اما فقر وتنگدستي او بر علي سايه نيافكند، چون فضل خداوند شامل حال علي شد پيامبر صلي الله عليه وسلم او را به خانه خود برد، و به تربيت او پرداخت ودر سفر وحضر همواره همراه آن حضرت صلي الله عليه وسلم بود، تا اينكه خدا آن حضرت صلي الله عليه وسلم را به پيامبري برگزيد.

علي سي ودو سال بعد از ميلاد پيامبر در كعبه متولد شد، مورخين فضايل علي را در دفاع از پيامبر صلي الله عليه وسلم وقتي كه مشركين قريش به اذيت و آزار او برخاستند نوشته اند. هنگاميكه پيامبر صلي الله عليه وسلم دعوت مي داد علي جواني نوپا بود قبيله قريش دست به اذيت و آزار پيامبر زدند او از پيامبر صلي الله عليه وسلم دفاع مي نمود.

اسلام آوردن علي

مورخين نوشته اند كه علي هرگز بتها را نپرستيده و آنها را سجده نكرده است، چون او كم سن وسال بود ودر كودكي اسلام را پذيرفت. علي مي گويد: پيامبر صلي الله عليه وسلم روز دوشنبه مبعوث شد ومن روز سه شنبه ايمان آوردم. سن وسال او وقتي كه مسلمان شد 10 سال و يا كمتر از آن بود.

روزي علي به خانه پسر عمويش پيامبر صلي الله عليه وسلم رفت ديد كه او و همسرش خديجه رضي الله عنها مشغول خواندن نماز بودند، علي پرسيد: اين چه عملي است؟ پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود: اين عبادت خداست كه بر آن مرا برگزيده وپيامبرانش را مبعوث كرده است، من تو را به پرستش خداوند يكتا كه شريكي ندارد دعوت مي دهم.

علي اسلام آورد واسلامش را از تمام اطرافيان پنهان مي كرد. بارها همراه پيامبر صلي الله عليه وسلم مخفيانه و به دور از ديد قريش به دره هاي اطراف مكه مي رفت وبا پيامبر صلي الله عليه وسلم نماز مي خواند، وهنگام غروب هر دو به مكه باز مي گشتند.

ابوطالب دانست كه فرزندش مسلمان شده است. به او گفت: اين چه ديني است كه تو برآن هستي؟ علي رضي الله عنه گفت: من به دين كه محمد صلي الله عليه وسلم آورده است ايمان آورده ام، به خدا وپيامبرش ايمان آورده و با محمد نماز گزارده واز او پيروي مي كنم.

ابوطالب بر علي رضي الله عنه اعتراض نكرد واو را به حال خودش رها نمود. مورخين نوشته اند، روزي ابوطالب ديد كه علي وپيامبر صلي الله عليه وسلم مشغول خواندن نماز هستند، علي در طرف راست پيامبر صلي الله عليه وسلم ايستاده بود، جعفر فرزند ابوطالب از راه رسيد، ابوطالب فرمود: آن طرف پسر عمويت را بايست وجعفر از طرف چپ به نماز ايستاد. جعفر كمي بعد از حضرت علي اسلام را پذيرفته بود.

از كودكان حضرت علي اولين نفري بود كه ايمان آورده، بعد از او زيد بن حارثه خادم ومولاي پيامبر صلي الله عليه وسلم ايمان آورد بنابر اين ابتدا، خانواده پيامبر صلي الله عليه وسلم كه از علي وزيد وخديجه همسر پيامبر تشكيل مي شد، اسلام را پذيرفتند.

صحنه هاي آغازين

علي كودكي بود كه صحنه هاي ابتدايي دعوت محمدي را مشاهد نمود، پيامبر را مي ديد كه هنگام نزول اين آيه ها اقوام نزديك خود را به اسلام دعوت داد:

?وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ * وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ? (الشعراء: 214-216).

((خويشاوندان نزديك خود را بيم بده ودر برابر مومنان فروتني نشان بده. اگر آنان نافرماني كردند، بگو من از اعمال شما بيزارم)).

روزي پيامبر صلي الله عليه وسلم خويشاوندان خود را براي صرف نهار به خانه خود دعوت نمود وتلاش كرد كه آنها را به دين خدا دعوت دهد اما ابولهب عموي پيامبر صلي الله عليه وسلم سخن پيامبر را قطع كرد واز مردم خواست تا متفرق شوند وپيامبر صلي الله عليه وسلم را ترك كنند، علي با تعجب وحيرت نگاه مي كرد، او خشونت وسنگدلي ورفتار نامناسب عمويش با پيامبر را نمي پسنديد، اما پيامبر صلي الله عليه وسلم روز بعد دو باره آنها را به خانه اش دعوت كرد وچون آنها غذا خوردند، بعد از صرف غذا پيامبر به آنها گفت: انساني را مي شناسيد كه بهتر از آنچه كه من برايتان آورده ام، براي قومش آورده باشد، من خير دنيا وآخرت را برايتان آورده ام و پروردگارم به من دستور داده تا شما را به سوي او دعوت دهم. كداميك از شما حاضر است كه در اين امر با من همكاري كند.
آنها از پيامبر صلي الله عليه وسلم روي گردانده واو را ترك گفتند اما علي نوجوان رضي الله عنه آنها را نگذاشت بروند و با اينكه نوجواني كوچك بود در ميان همه آن اشراف وبزرگان ايستاد وگفت: اي پيامبر! من تو را كمك مي كنم، هر كس با تو بجنگد من با او مي جنگم.

افرادي از بني هاشم كه اين نوجوان را دوست مي داشتند از شهامت او احساس خوشحالي كردند وبعضي از آنها سخنان او را مورد تمسخر قرار داده وبرگشتند.

داماد پيامبر صلي الله عليه وسلم

در سال هشتم هجري علي رضي الله عنه به خواستگاري فاطمه زهرا دختر پيامبر صلى الله عليه وسلم رفت وپيامبر صلي الله عليه وسلم بي درنگ خواسته او را پذيرفت، علي براي بجا آوردن شكر الهي سربه سجده گذاشت. وچون سرش را از سجده برداشت پيامبر به او گفت: خداوند بر شما بركت بدهد وشما را خوشبخت كند وفرزندان زياد وپاكيزه اي به شما عطا نمايد.

در مراسم عقد فاطمه وعلي، ابوبكر وعمر وعثمان وطلحه و زبير رضي الله عنهم وهمه مهاجرين وانصار شركت جستند. هنگامي كه مردم در جاي خود نشستند، پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود: سپاس خداوندي را كه داراي صفات نيكوست، خداوند توانا كه معبود همه است وصلت نسب را پيوند مي دهد، ازدواج امري ضروري است وحكمي عادلانه وخير كاملي است خداوند بوسيله ازدواج رابطه خويشاوندي را برقرار مي كند. مردم خويشاوند يكديگر مي شوند خداوند در قرآن فرموده است:

?وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيراً? (الفرقان: 54).

((خداوند آن كسي است كه از آب انسان را آفريد و براي او نسب ووصلت قرارداده است و پروردگار تو قادر است)).

بعد پيامبر صلي الله عليه وسلم افزود شما را گواه مي گيرم كه فاطمه را به مهريه چهار صد مثقال نقره به عقد علي در آوردم اگر او به اين سنت پايدار و فريضه واجب خشنود است، پيوند آنها مبارك باشد، خداوند نسل آنها را پاكيزه كند، گفته ام را پايان داده واز خداوند آمرزش مي خواهم.

وبدين صورت فاطمه رضي الله عنها به خانه همسرش علي بن ابي طالب رضي الله عنه برده شد. جهيزيه فاطمه رضي الله عنها جز يك تخت كه با برگ خرما بست بود ويك بالش پوستي كه با پوشال خرما پر بود ويك مشك آب ويك غربال چيز ديگري نبود.

علي از فاطمه صاحب فرزندي شد، ابتدا او را حرب ناميدند اما پيامبر صلي الله عليه وسلم آمد وگفت: فرزندم را به من نشان دهيد، اسم او را چه گذاشته ايد؟ گفتند: ما اورا حرب نام گذاشته ايم، پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمود: نه بلكه او حسن است.

ونيز حسين وزينب فرزندان ديگر فاطمه وعلي بودند، پيامبر صلي الله عليه وسلم پدر بزرگ آنها بود و با آنها شوخي مي كرد، گاهي يكي از آنها كه بر شانه اش سوار بود، سجده را طولاني مي كرد تا او خودش پايين بيايد و مي گفت: اگر برخيزم مبادا كودك بيافتد.

فاطمه بعد از مدت كمي پس از پيامبر صلي الله عليه وسلم چشم از جهان فرو بست وعلي درسن شصت وسه سالگي به دست ابن ملجم در كوفه به شهادت رسيد، رحمت خداوند بر علي رضي الله عنه باد كه همواره دعا مي كرد: بار خدايا! از نگاههاي ناجايز وسخنان بيهوده وخطاي قلب ما در گذر فرما.

رحمت خداوند بر علي باد كسيكه پيامبر صلي الله عليه وسلم به او مژده بهشت داده بود.
بازديد:2227| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت