« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

شیخ حسن خطیب | مشاهیر اهل سنت جنوب 1 اسفند 1400
شیخ حسن خطیب

مرحوم شیخ حسن خطیب فرزند شیخ احمد فرزند شیخ محمد فرزند شیخ عبدالرحمن فرزند شیخ عبدالله بن محمود در خانواده ای عریق و اهل علم و دیانت در شهر قشم دیده به جهان گشود ، مادر ایشان عائشه از خانواده حاج صالح حسن درویش که دائی ایشان حاج موسی موسس مسجد حاجی موسی شهر قشم می باشد . شیخ ، مادر را در همان اوان کودکی از دست داد و مادر بزرگ ایشان ، سرپرستیشان را تحت نظر پدر بعهده گرفت .

خانواده ی شیخ نزدیک به دو قرن عهده دار امر خطابت و امامت جمعه و امورات شرعی و دینی در شهر قشم بوده اند . جد ایشان شیخ عبدالرحمن معروف به شیخ عبدالرحمن مسنی از دانش آموختگان الازهر مصر و حافظ قرآن کریم بوده که نسخه ای از قرآن به خط ایشان در کتابخانه شخصی خانواده خطیب موجود است ( + تصویر ) . و شیخ محمد مفتی ( متوفی 1351 هـ . ق ) قشم از دانش آموختگان حرم مکه و از شاگردان عالم شهیر امام مسجد الحرام و مفتی مذهب شافعیه مرحوم علامه سید احمد زینی دحلان بوده است .

والد مکرم شیخ حسن که مجاز به فتوا در چهار مذهب بوده از شاگردان بنام علامه شیخ حبیب فارسی مفتی و عالم صاحب نام دیار عمان بوده است . شیخ احمد در سخنوری و خطابت شهره عام و خاص بود که به دو زبان عربی و فارسی به چیرگی سخن می راند . و از احترام خاص همگان برخوردار بود .

اما تحصیلات خود شیخ حسن رحمه الله : ایشان آموزه های دینی و آموزش خویش را در مکتب خانه های قشم آغاز نمود ، سپس نزد علامه جزیره شیخ محمد زکریا آل کمال نحوی به کسب دانش مشغول شد و از محضر علمی و معنوی ایشان مستفیض گشت . سپس به جهت ارواء عطش علمی در خدمت علامه شیخ عبدالرحمن سلطان العلماء در مدرسه ی بندر لنگه زانوی تلمذ زد و از پرتو علم ایشان دل را به نور علم منور ساخت ، واین همزمان با تاخت و تاز رضاشاهی بر علیه مظاهر دینی بود که در نتیجه بسیاری از مدارس دینی به تعطیلی کشانده شد؛ و شیخ تنها شاگرد مدرسه بود اما دیری نگذشت که علامه شیخ عبدالرحمن به دیار حق شتافت و مرحوم شیخ حسن نزد علامه مولانا شیخ محمد علی خالدی حفظه الله تعالی فرزند برومند شیخ عبدالرحمن سلطان العلماء تحصیلاتش را ادامه داد و از ایشان استفاده برد و امتیاز اولین شاگردی ایشان را نصیب خود ساخت اما این بار هم تقدیر الهی بر این بود که مدت زمان طولانی نتواند در نزد استادش به شاگردی بپردازد زیرا در همین ایام بود که خبر وفات پدر به مرحوم شیخ حسن رسید و به ناچار راهی دیار خود – قشم – گردید تا عهده دار امر امامت و خطابت به جای مرحوم پدرشان گردد . و نزدیک به شصت سال منبردار جمعه شهر قشم شود. ودر کنار مردم مومن و شریف قشم همچون نیاکان خود و نیاکان مردم قشم ، حافظ امانت دین و مرشد و راهنمای تقوی و تدین باشد و در تمام این گذر روزگار در تلخ و شیرین مردم در کنار مردم و در رفع مشاکل و حل معضلات گره گشا ، و در حفظ اتحاد و یکپارچگی ساکنان قشم کوشا ، و در برابر نامهری ها شکیبا و سنگ صبور ، و در ازای همه ی این خدمات چشم داشتی از خلق نداشت ، هیچگاه مزد و یا حقوق و یا پاداشی از کسی در مقابل امامت و خطابت همچون نیاکان خود دریافت نکرد ، و رزق و روزی خود و خانواده را ابتدا با توجه به رونق کشاورزی و محدود بودن هزینه های زندگی ، از راه کشاورزی و سپس بعد از کم رونقی کار کشاورزی در جزیره و رونق گرفتن تجارت و بازرگانی به کار تجارت در بازار قشم رو آورد که در مغازه ای متواضع مشغول به کسب و کار بود ، و حتی در مقطعی از روزگار و افت بازار و تنگی معیشت جهت کسب و کار به مدت دو سال به یکی از کشورهای خلیخ فارس رفته و در آنجا مشغول بکار شد ، تا ز بازوی خود نان خورده باشد . با وجود این که از ذرآمد اقتصادی متوسط برخوردار بود ، زندگی بسیار ساده ای داشت ، درتمام عمر در منزل ساده ای که از پدر و پدر بزرگ خود به ارث برده بود زندگی کرد ، ایشان دارای اخلاقی صاف و مصفی بودند ، اهل تملق و تعریف نبود ، نه از کسی تعریف بی جا می کرد و نه از کسی تعریف بی مورد را می پذیرفت .

همانطور که از علماء و مشایخ پیش از خود با دعای خیر و مغفرت یاد می کرد ، با معاصرین خود رابطه حسنه و نیکی داشت ، به همه آنها احترام می گذاشت و هیچگاه به طعن و جرح از آنها نمی پرداخت ، هر از وقتی حسب فرصت و اجازه ی وقت به دیدار و زیارت آنها می شتافت و با این کار به روابط خویش روح صفا و صمیمیت می بخشید .

درکنار انجام وظیفه در سنگر نماز جمعه ، مدتی در مسجد حاج شیخ رمضان واقع در محله ی مسنی شهر قشم محله ای که آبا و اجدادش در آن ساکن بودند ، امام جماعت پنج وقت بود . از صدای رسا و بلندی برخوردار بود که هرگاه در آن محله اذان می گفت صدای اذان وی در محله ی چابهار شنیده می شد .

با توجه به اهمیت ویژه مسجد و نقش آن در نگهبانی و پاسداری از دین و معنویت ، ایشان در ساخت و ساز و تعمیر مساجد در شهر قشم همت والایی داشتند ، مساجدزیادی به کوشش وی و همیاری اهل خیر ساخته و تعمیر شد اما هیچگاه اجازه نداد که مسجدی به نام وی نامگذاری شود ، شنیده بود که مردم مسجد نور را مسجد شیخ حسن می نامند ، دستور داد تابلویی به نام مسجد نور نوشته شده و درب مسجد نصب شود .

از جمله کارهای ماندگار وی را می توان به احیای مدرسه ی اسماعیلیه شهر قشم نام برد ، که بعد از مرحوم شیخ محمد اسماعیل متروکه مانده بود . به یاری اهل خیر ساختمان این مدرسه در سالهای حدود 61-1360 تعمیر و قطار درس و تدریس را در آن دوباره به حرکت در آورد که ابتدا خود و مرحوم شیخ عبدالله خطیب و مرحوم شیخ عبدالله خوشبین کار تدریس در این مدرسه را به عهده گرفتند اما با توجه به فضای محدود آن مدرسه و فرسودگی نسبی ساختمان آن ، بر آن شد که اقدام به ساخت ساختمان جدید برای مدرسه نماید . از این روی قطعه زمینی در روستای طولا در پنج کیلومتری شهر قشم تهیه وکار ساخت و ساز مدرسه جدید را آغاز نمود که مدرسه ی مزبور به همت و کوشش وی و همیاری خیر اندیشان ، کار ساخت و ساز آن در سال 1368 هجری شمسی به پایان رسید و آغاز به کار نمود ومدرسه را به نام شیخ خود علامه سلطان العلماء نامگذاری کرد ، ومدرسه ی مزبور بحمد الله همچنان بعد از وفات شیخ در ارائه خدمات علمی به جویندگان علوم دینی فعال بوده و شاگردان و طلاب زیادی چه در زمان حیات شیخ و چه بعد از آن از خدمات علمی و فرهنگی این مدرسه استفاده برده و کسب دانش نموده اند که این خود نشان از علاقمندی شیخ به علم و دانش و خدمت به اهل علم می باشد که به این نکته پی برده بود که نگهداری از علم دین و ایمان جز با روشن نگه داشتن مشعل علم ممکن نیست و ارتباط و پیوند علم و دین را خوب شناخته بود . در حال حاضر فرزند برومند ایشان شیخ سعید خطیبی حفظه الله مدیریت این مدرسه را عهده دار هستند .

شیخ در سنوات پایانی عمر خویش بیشتر اوقات مشغول قرائت قرآن کریم بود در کنار اینکه برای خود دارای اوراد و اذکاری بود که آن را می خواند .

وفات:

بعد از گذراندن مدتی بیش از یکسال در بستر بیماری به تاریخ 15 / 3 / 1378 هجری شمسی روز شنبه هم زمان با نماز عصر در حالیکه انگشت شهاده به نشانه ی توحید بلند کرده بود در سن هشتاد و پنج سالگی دار فانی را وداع گفت و به رحمت ایزدی پیوست ، و در قبرستان محله ی مسنی و چابهار در کنار مسجد علی عبدالله صالح به خاک سپرده شد . رحم الله رحمة واسعة و جزاه عن الاسلام و المسلمین خیر جزاء و غفر الله له و لوالدیه و لجمیع المومنین و المومنات .

منبع: سایت مدرسه سلطان العلماء طولا
بازديد:1885| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت