« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

صابئیون مندایی | آشنایی با ادیان و فرقه ها 17 تير 1391
صابئهء مندائيه يگانه گروه صابئه است كه تا امروز باقي مانده، اين طايفه"يحيي" - عليه السلام - را پيامبر خود ميدانند، ستاره ها را تقديس و تعظيم مينمايند، روي گردانيدن به طرف ستارهء قطب شمال وتعميد در آب هاي جاري از شعائر بزرگ اين دين به شمار ميرود، اكثر فقهاء مسلمانان گرفتن جزيه را از اهل اين ديانت مثل گرفتن از اهل كتاب يعني يهود و نصارا جائز ميدانند .
تأسيس وافراد برازنده :
-صابئهء مندائيه ادعا ميكنند كه سابقهء دين ايشان به دوران آدم - عليه السلام - باز ميگردد.
-خود را به سام بن نوح - عليه السلام - نسبت ميدهند، بناء آنان سامي اند.
مي پندارند كه يحيي - عليه السلام - پيامبر ايشان است و به سوي آنان فرساده شده بود.
-اولا در قدس اقامت داشتند، بعد از ميلاد از فلسطين اخراج كرده شدند، و به شهرحران هجرت نمودند ودر آنجا به اطرافيان خويش تأثير گذاشتند وخودشان نيز از ستاره پرستان يعني از صابئهء حران متأثر گرديدند.
-از حران به وطن فعلي شان درجنوب عراق و ايران هجرت نموده آنجا تاحال زندگي مينمايند، وبنام صابئهء بطايح شناخته ميشوند.
-كنز برا شيخ عبدالله بن شيخ سام ازجملهء ايشان است كه سال 1969م به حيث رئيس روحي آنان در بغداد اقامت داشت ، و سال 1954م در خانه اي كه در جوارسفارت بريطانيا، در كرخ بغداد موقعيت داشت اقامت مينمود.

صابئیون مندایی


افكار ومعتقدات:
اول : كتب آنان :
-نزد آنان تعدادي از كتب مقدسه وجود دارد و به لغت ساميه كه نزديك به لغت سرياني ميباشد،نوشته شده است ،وآنان عبارت اند از:
1-كنزاربا: يعني كتاب بزرگ، معتقداند كه آن صحيفه هاي آدم عليه السلام است، در آن كتاب، مباحث بزرگي ازنظام تكوين عالم، حساب مخلوقات، دعاها ، وقصه هاوجود دارد، نسخهء كاملي ازآن در خزانهء متحف عراقي موجود است، اين كتاب سال 1815م در كوبنهاجن و سال 1867م دريبزيغ چاپ شده است.
2-دراشة اديهيا : يعني تعاليم يحيى، در اين كتاب تعاليم وزندگي نامهء يحيى - عليه السلام - وجود دارد.
3- فلستا : يعني كتاب عقد نكاح ، اين كتاب به محافل ونكاح شرعي وخطبه تعلق دارد.
4-سدره ادنشماثا : اين كتاب پيرامون : تعميد، سوكواري، دفن، انتقال روح از جسد به زمين واز آنجا به عالم انوار، ميچرخد، يك نسخهء جديدي از اين كتاب كه به لغت مندائيه نوشته شده، در خزانهء متحف عراقي موجود است .
5-كتاب الديونان:در اين كتاب قصه ها وتصويرهاي بعضي روحانيون وجود دارد.
6-كتاب اسفر ملواشه : يعني سفر بروج بخاطر شناختن حوادث سال آينده از طريق علم فلك ونجوم .
7-كتاب النياني : يعني اشعار واذكار ديني ، يك نسخهء آن در متحف عراقي موجود است .
8-كتاب قماها ذهيقل زيوا : اين كتاب داراي دوصد سطر بوده وعبارت از حرز وحجابي است كه آنان در بارهء آن چنين عقيده دارند: كسيكه آن را باخود داشته باشد در آن شخص سلاح وآتش كار نمي كند.
9-تفسير بغره: اين كتاب مخصوص به تشريح جسم انسان وتركيب آن بوده، و نيز طعام هايى را بيان ميكند كه در مناسبات و مراسم مختلف ديني خورده ميشوند.
10-كتاب ترسسرالف شياله : يعني كتاب دوازده هزار سؤال، اين كتاب در برگيرندهء غلطي هاي طريقه ها وطريق مغفرت آن بوده ، همچنان بعضي شعائر ديني ديگر را نيز مشتمل ميباشد.
11-ديوان طقوس التطهير : آن كتابي است كه طرق تعميد را با انواع واقسامش بيان نموده و به شكل ديوان ميباشد.
12-كتاب كداوا كدفياتا: يعني كتاب تعويذات.

صابئیون مندایی


دوم : طبقات رجال دين :
شرط است كه بايد شخصيت ديني جسم سالم، حواس درست، متأهل، فرزنددار، وختنه ناشده باشد،سخن شخصيت ديني در امور ديني اين طائفه، مثل حالات ولادت، نام گذاري، تعميد، ازدواج، نماز، ذبح وجنازه، مقبول و نافذ بوده قرار ذيل طبقه بندي شده اند :
1 -حلالي : به نام « شماس » ياد ميشود، وظيفه اش اينست كه با جنازه ميرود و سنت ذبح را ميان مردم برپا مينمايد، اين شخص جز با دختر خانه با ديگر كسي ازدواج نمي كند، اگر با بيوه ازدواج نمايد از رتبه اش افتيده واز وظيفه اش سبكدوش ميگردد، مگر در صورتي از رتبه اش پايين نمي آيد كه خودش با همسرش(360 ) بار در آب نهر جاري غوته بخورند.
2-ترميده : وقتي حلالي هر دو كتاب مقدس را يعني «سدره ادنشماثا و نياني» را كه كتاب هاي تعميد و اذكار است ، دانست، وظيفهء تعميد را توسط غوته خوردن در آبي كه نزد «المندي » موجود است، انجام ميدهد، وتا هفت روز ديگر بخاطري كه احتلام نشود ،بيدار باقي ميماند، البته در آن هفت روز بايد لحظه اي هم چشمش بسته نشود ، بعد از آن همين حلالي به مرتبهء ترميده ارتقا نموده وظيفه اش در عقد ونكاح نمودن دختران خانه منحصر ميباشد.
3-ابيسق : ترميده اي كه مختص به عقد بيوه گان شود، وي به ابيسق تبديل شده از اين رتبه اش ديگر انتقال نمي كند.
4- كنزبرا: ترميدهء دانشمندي كه هرگز عقد بيوه گان را نبسه باشد ممكن است كه به كنزبرا تبديل شود، البته اين در صورتي ميشود كه كتاب كنزاربا را حفظ نمايد، در آن وقت وي مفسرآن گرديده چيزهائي كه به ديگران جائز نيست به وي جائز ميگردد، واگر كسي را از افراد اين طائفه قتل نمايد ازوي قصاص گرفته نمي شود، زيرا وي رئيس الهي بالاي طائفه ميباشد .
5-ريش امه : يعني رئيس امت وصاحب كلام مقبول ونافذ در امت، در ميان صابئهء امروزي كسيكه به اين مرتبه رسيده باشد وجود ندارد، زيرا وي به علم زياد وقدرت كامل ضرورت دارد.
6-رباني : به اين درجه جز يحيى بن زكريا عليهما السلام ديگر هيچ كس نرسيده است، همچنان جائز نيست كه در يك وقت و زمان دو رباني وجود داشته باشد، شخص رباني بالا ميرود تا در عالم انوار سكونت كند، باز پايين ميايد تا به گروه خود تعاليم دين را برساند، و دوباره به عالم رباني و نوراني خود بالا ميرود.
سوم : إله و يا پروردگار:
-در اصل به وجود إله و پروردگار يكتا، خالق و ازلي كه حواس او را درك نمي كند و مخلوق به او نمي رسد، عقيده دارند.
-ليكن بعد از اين پروردگار، آنان عقيده دارند كه ( 360) شخص ديگر وجود دارد كه كارهاي پروردگار را انجام ميدهند، اين اشخاص خدايان و آلهه نيستند، ملك و فرشته نيز نيستند ولي همهء كارها را، از قبيل رعد، برق، باران، آفتاب، شب، روز، و ... انجام ميدهند، آن اشخاص غيب را ميدانند و هر كدام شان در عالم انوار مملكتي دارند.
-اين ( 360) شخص مثل ديگر مخلوقات زنده خلق نشده اند، ليكن خداوند آنان را نام گرفته ندا نمود و آنان خلق شده به زناني از جنس خود شان ازدواج نمودند، طريق توالد و تناسل شان اينطور است كه فردي از آنان كلمه اي را تلفظ نموده در اثر آن زنش فورا حامل شده يكي از آنان را تولد ميكند.
-معتقد اند كه ستاره ها جاي سكونت ملائكه است، از همين جهت ستاره ها را تعظيم و تقديس مينمايند.
چهارم: المندي :
-مندي عبارت از معبد صابئه ميباشد، كتب مقدس شان نيز آنجا ميباشد، مراسم تعميد شخصيات ديني نيز در آن انجام داده ميشود، كه حين تعميد به كنار راست نهر جاري ايستاده ميشوند، يك دروازه ميداشته باشد كه به طرف جنوب مي باشد به قسمي كه شخص داخل شونده رويش طرف ستارهء قطب شمال قرار گيرد، وجود يك جوي آب كه متصل به آب نهر باشد ضروري ميباشد، دخول زنان در آن جائز نيست، ودر اوقات كار وجود پرچم يحيى - عليه السلام - در بالاي آن حتمي است.
پنجم : نماز :
-دريك روز سه بار ادا مي شود: پيش از آفتاب برآمد، وقت زوال و پيشتر از غروب، و در روزهاي يكشنبه و عيدها مستحب است كه با جماعت ادا شود، و در نماز ايشان ايستاده شدن، ركوع، نشستن بر زمين بوده سجده ندارد، تقريبا يك ساعت و پانزده دقيقه را در بر ميگيرد، نماز گزار در وقت نماز متوجه بطرف برج جدي بوده لباسش پاك و پاهايش برهنه باشد، هفت بار قرائت نمايد كه در قرائت خود پروردگار را تمجيد نموده از وي استمداد نمايد و در خواست سهولت اتصال به جهان انوار را نمايد.
ششم : روزه :
-صابئهء امروزي روزه را حرام دانسته آنرا از جملهء تحريم نمودن چيزهاي حلال خداوند ميدانند.
-لاكن در طول سال به مدت سي و شش روز از خوردن گوشت هائيكه براي شان حلال است امتناع ميورزند، البته اين ايام ضروري نيست كه پي در پي باشد.
-ابن نديم متوفي سال 385هـ در فهرست خود و ابن عبري متوفي سال 685هـ در تاريخ مختصر دول چنين ميگويند كه روزه در هرسال 30 روز بالاي شان فرض بود [ولي صابئهء امروزي آنرا تغيير داده اند].
هفتم : طهارت :
-طهارت بالاي مرد و زن يكسان وبدون تفاوت فرض ميباشد.
-طهارت در آبهاي جاري كه از مجراي طبيعي اش قطع نشده باشد انجام ميشود .
-جنابت به طهارت ضرورت دارد كه آن با غوطه خوردن سه بار در آب جاري بانيت غسل انجام مي شود، البته بدون قرائت. زيرا در آن حالت قرائت جائز نيست.
-بعد از غطه خوردن در آب وضو كردن واجب بوده، و وضو كردن براي هرنماز نيز واجب ميباشد .طريقهء وضو چنين است كه شخص در وقت وضوكردن متوجه به ستارهء قطب بوده به كيفيتي آنرا انجام ميدهد كه مشابه به وضوء مسلمان است. در وقت وضو دعاهاي خاصي را نيز مي خوانند.
-شكننده هاي وضو: بول، غائط، باد، دست زدن به زن حائضه ونفاس.
صابئیون مندایی

هشتم :تعميد واقسام آن :
-تعميد بزرگترين شعائر اين دين بشمار ميرود وآن انجام نميشود مگر در آب جاري وتكميل نمي شود مگر به غوطه خوردن در آب، برابر است كه تابستان باشد ويا زمستان، ولي دراين اواخر رجال دين براي شان اجازهء غسل كردن در حمام را نيز داده اند وهمچنان براي شان طهارت كردن در آب هاي چشمه را اجازه داده اند .
-بايد تعميد توسط شخصيات ديني انجام شود .

صابئیون مندایی


-تعميد در حالت ولادت ،نكاح، و تعميد اجتماعي و عيدها، به شرح ذيل انجام ميشود:
الف- ولادت : طفل بعداز چهل وپنج روز تعميد كرده ميشود تا از پليدي هاي ولادت پاك شود، يعني طفل در آب جاري تازانوهايش در حالي داخل كرده مي شود كه رويش بطرف ستارهء قطب باشد و در دستش انگشتر سبزي از آس باشد.
ب -تعميد نكاح:اين تعميد در روز يكشنبه به حضور ترميده وكنز برا، با غوطه خوردن سه بار در آب، همراه با تلاوت كتاب فلستا، با لباس خاصي انجام مي شود، بعد از آن زن وشوهر از گيلاسي كه پر از آب شده باشد وآن آب از نهريكه بنام ممبوهه ياد مي شود گرفته شده باشد ، مي نوشند. بعد از آن هر دو (البهثه) را ميخورند وپيشاني خويش را بر روغن كنجد چرب مي كنند، اين عمليه به زن و شوهر به هر كدام جدا جدا انجام مي شود . بعد از آن بخاطر اينكه آندو پليد اند تا هفت روز كسي بطرفشان نزديك نمي شود.بعد از گذشت هفت روز هر دو شخص بار ديگر تعميد نموده ظروفي كه در آنها خورده بودند ويا نوشيده بودند شسته مي شود.
ج- تعميد اجتماعي:اين تعميد درهر عيد(پنجه) در كبيسهء هر سال [شرح كبيسه عنقريب ميايد] به مدت پنج روز انجام ميشود، و تمام افراد طائفه را، اعم از مرد و زن، كلان، وخرد، شامل ميباشد، كه توسط غوطه خوردن سه بار، در آب جاري، قبل از خوردن طعام، در هر روز از روزهاي پنجگانه، صورت ميپذيرد. ومقصود از آن كفاره ومغفرت گناهان وخطايائي است كه در تمام سال گذشته مرتكب شده اند، در اين ايام پنجگانه انجام تعميد درشب و روز درست است ولي در مراسم ديگر، تعميد جز در روز آ نهم در روز يكشنبه ديگر جائز نيست.
د-تعميد عيد: و عيدها قرار ذيل اند:
* عيد بزرگ : عيد پادشاه انوار، در اين عيد (36) ساعت پي درپي، درخانه هاي خويش به اعتكاف مي نشينند، و در اين مدت از خوف اينكه شيطان نيايد لحظه اي هم به خواب نمي روند، زيرا احتلام خوشي شان را از بين ميبرد، بعد از اعتكاف متصلا به آب غوطه ميخورند، مدت عيد چهار روز ميباشد، كه در آن روزها برهها و مرغها ذبح ميشود، وبه هيچ كاري از كارهاي دنيوي نمي پردازند.
* عيد كوچك: كه شرعا يك روز است ولي گاهي بخاطر كثرت رفت و آمد به سه روز طول ميكشد، اين عيد(118) روز بعد از عيد بزرگ انجام ميشود.
* عيد پنجه: سخن از اين عيد پيشتر گذشت، به مدت پنج روز ادامه ميداشته باشد، كه چهار ماه بعد از عيد كوچك ميايد.
* عيديحيى: يك روز ميباشد و از مقدس ترين ايام به شمار ميرود كه (60) روز بعد از عيد پنجه ميايد، در اين روز تولد يحيى - عليه السلام - ،كه وي را پيامبر خاص خود ميدانند، صورت گرفته بوده، پيامبري كه آمده بود تا خرافاتي را كه در دين آدم - عليه السلام - ، به سبب دوري زمان، داخل شده بود، دور نموده دو باره آن دين را صفاء بخشد
هـ0 تعميد شخص قريب الموت و دفن آن:
* وقتي صابي نزديك مردن ميشود- قبل ازبيرون شدن جانش - بايد به آب جاري برده شود تاعمليهء تعميدش انجام شود.
* كسيكه بدون تعميد بميرد وي نجس بوده لمس كردن آن حرام ميباشد.
* در وقت تعميد، وي را روي به طرف ستارهء قطب شمالي نشانده غسل ميدهند، بعدا به خانه اش آورده روي به طرف ستارهء قطب، برفراشش مي نشانند، تا آنكه وفات نمايد.
* سه ساعت بعد از موتش غسل داده ميشود، كفن كرده ميشود و درهمانجا كه وفات كرده دفن ميشود، زيرا نقل آن از يك قريه به قريهء ديگر مطلقا جائز نيست.
* كسيكه ناكهاني كشته شود ويا بميرد، غسل داده نمي شود ولمس كرده نمي شود، بلكه كنزبرا واجب تعميد را از طرف وي انجام ميدهد.
* صابي به اين طريق دفن ميشود كه: به پشت خوابانيده شده رويش و پاهايش بطرف برج جدي ميباشد، بخاطر آنكه وي وقتي برانگيخته شد رويش به طرف ستارهء ثابت بالذات باشد.
* در دهن ميت اندكي خاك مي اندازند، البته از اولين خاكي كه از قبرش كنده اند.
* با لاي اهل و خانوادهء ميت گريه كردن، آواز كشيدن وبي صبري كردن حرام است، زيرا مردن نزد آنان سبب سرور وخوشي بوده روز ماتم،نظر به وصيت يحيى - عليه السلام - به زوجه اش، روز بسيار خوشي به شمار ميرود.
* نزد آنان هميشه بودن در دوزخ وجود ندارد، بلكه وقتي انسان مي ميرد يا جنت برده ميشود و يا به پاك كننده، [يعني دوزخ ] و در آنجا به درجات متفاوت، تاوقت پاك شدنش عذاب ميشود وبعد از آن روحش به ملا الاعلي انتقال مينمايد، و روح جاويدان بوده جسد فاني ميشود.
نهم : افكار ومعتقدات ديگر:
-بكارة: مادر كنز برا و يا زوجه اش دختران خانه را، بعد از تعميد شان، تا وقت تسليم شان به شوهر، بخاطر تاكيد بقاء بكارت و دختري شان، تفتيش و بر رسي مينمايد.
- گناه: وقتي زن يا دختر فعل زنا را مرتكب شود كشته نمي شود، بلكه باوي ترك سخن مينمايند، وبرايش ممكن است كه توسط غوطه خوردن درآب جاري گناهش بخشوده شود.
- دين شان به طلاق اعتراف ندارد، مگر در صورتي كه انحرافات بزرگ اخلاقي صورت گيرد، در آنوقت طلاق وجدائي توسط كنزبرا انجام ميشود.
-سال مندائي 360 روز، مشتمل به دوازده ماه است كه هرماهش 30 روز ميباشد، پنج روز ديگر زياده مي ماند كه آنها را روزهاي كبيسه ميگويند و در آن روزها عيد پنجه را انجام ميدهند.
به صحيح بودن تاريخ هجري عقيده دارند و از آن استفاده نيز مينمايند، البته اين به سبب اختلاط شان با مسلمانان ميباشد، وعلاوه بر آن ظهور حضرت محمد - صلى الله عليه وسلم - دركتب مقدسي كه نزد شان موجود است، ذكر شده.
-روز يكشنبه را مثل نصارا تعظيم و تقديس مينمايند و در آن روز هيچكاري را انجام نمي دهند.
-از رنگ كبود نيلي خيلي نفرت دارند و آنرا هرگز لمس نمي كنند.
-مرد غير متزوج [ نكاح ناكرده ] جنت ندارد، و نه در دنيا ونه در آخرت.
-دربارهء امور آينده توسط نظر كردن در آسمان وستاره ها وتوسط بعضي حساب هاي فلكي، پيشگوئي ميكنند.
-براي هر مراسم ديني لباس خاصي وجود دارد، و براي هر مرتبه از مراتب ديني نيز لباس خاص وجود دارد كه از ديگران متميز باشد.
-اگر شخصي بدون بدست آوردن فرزند وفات نمايد به مطهر [دوزخ] برده ميشود تا بعد از اقامتش در جهان ديگر دوباره به جهان انوار برده شود، بعدا بار ديگر به حالت بدني خود عودت نموده روحش به جسم روحاني ديگر داخل گرديده ازدواج مينمايد و فرزندان مياورد.
-به تناسخ ايمان دارند و در بعضي از جوانب عقيده خويش به تطبيق آن نيز قائل اند.
-براي مرد، به هر اندازه كه شرائط و اوضاع زندگي اش اجازه ميدهد، حق واجازه است كه ازدواج نمايد.
-از نوشيدن دوا نفرت دارند، و از چرب كردن جلد خويش و ازحقنه نيز امتناع ميورزند.
-پسران جوان ودختران جوان نزد كاهنان ميايند تا آنان ايشان را از روز مباركي خبر دهند كه در آن روز مراسم عروسي شان صورت ميگيرد، همچنان كاهنان براي مردمي كه از ايشان پرسان ميكنند، وقت مناسب براي تجارت و براي سفر را بيان مينمايند، البته اخبار ايشان از طريق علم نجوم ميباشد.
-از حيوان ذبح شده نمي خورند مگر در صورتي كه آن را يكي از رجال دين، به حضور شاهدان ذبح كرده باشد، ذبح كننده- بعد از آنكه وضوء ميكند-حيوان را سه بار در آب جاري غوطه ميدهد، بعد از آن اذكار ديني خاصي را بالاي آن قرائت نموده آنرا، روي به طرف شمال ذبح ميكند وخون آنرا تا آخرين قطره خارج ميسازد، ذبح كردن بعد از غروب آفتاب و قبل از طلوع آن، جز درعيد پنجه، ديگر وقتها حرام ميباشد.
-عقيدهء شان به اين تصريح نموده كه ميراث براي پسر بزرگ خاص ميباشد، ولي بخاطر مجاورت وهمسايگي شان با مسلمانان قانون اسلامي را درميراث عمل ميكنند.
ريشه هاي فكري واعتقادي:
-صابئه از اديان ومفكوره هاي زيادي كه باايشان همزيستي نموده اند، متأثر شده اند.
-مشهور ترين فرقه هاي قديمي صابئه چهار فرقه است: اصحاب روحانيات، اصحاب هياكل، اصحاب اشخاص، وحلوليه.
-در قرآنكريم، بايهود، نصارا، مجوس ومشركين يكجا ذكر شده اند، ايات62/ بقره-69/ مائده-و17/ حج را مشاهده كنيد، احكام خاصي هم متعلق به آنان وجود دارد، مثل جواز گرفتن جزيه از ايشان قياس به يهود ونصاري، وياعدم جواز آن.
-از جملهء آنان صابئهء حرانيين كه حالامنقرض وختم شده اند، معروف اند، ومعتقدات ايشان از معتقدات صابئهء مندائيهء موجوده اندكي تغيير است.
-امروز جز صابئهء بطايح كه در كنار نهر هاي بزرگ در جنوب عراق وايران منتشر اند، ديگر كسي از صابئه باقي نمانده.
-از يهوديت، مسيحيت، ومجوسيت، بخاطر مجاورت شان با آنان، متأثر شده اند.
-بعد از راندن شان از فلسطين وسكونت شان با صابئهء حرانيين در حران، از ايشان متأثرگرديده عبادت ستاره ها، ويا حد اقل تعظيم و تقديس آنها را به دين خويش نقل دادند، و درفراگرفتن و كوشش كردن در بارهء علم فلك ونجوم نيز از ايشان متأثر گرديدند.
-به افلاطونيهء جديد، كه فلسفهء آن در سوريه استقرار يافت متأثر شده اند مثل عقيده به فيض روحي بر جهان مادي.
-به فلسفهء ديني كه در دوران ابراهيم خليل - عليه السلام - ظاهر گرديده بود، نيز متأثر گرديدند، كه مردم در آنوقت به قدرت ستاره ها در تأثير اند، نمودن بر زندگي مردم عقيده داشتند، به اين عقيده در اين قول ابراهيم عليه السلام:"اني لا احب الآفلين" اشاره شده است.
-به فلسفهء يونان كه از دين جدا بود نيز متأثر اند، كه اثر آن دركتب شان به مشاهده ميرسد.
- نزد صابئه حصهء بزرگي از بت پرسي قديم وجود دارد كه آن در تعظيم ستارگان به صورتي از صورت ها، ظاهر ميشود .
انتشار و جاهاي نفوذ :
-صابئهء مندائي موجوده در كناره هاي پاياني نهر هاي دجله و فرات منتشر اند، و درمناطق اهوار وشط العرب سكونت داشته، در شهرهاي: العماره، ناصريه،بصره، قلعهء صالح، حلفايه، زكيه، بازار شيوخ، وقرنه ( قرنه جاي اقتران و اتصال دجله وفرات است ) به كثرت وجود دارند، آنان تحت چند پرچم زندگي ميكنند، مثل پرچم بغداد، پرچم حله، پرچم ديوانيه، پرچم كوت، پرچم كركوك وپرچم موصل0 تعداد پركنده اي از آنان در ناصريه المنتفق، شرش، نهر صالح، جبايش وسليمانيه نيز يافت ميشود.
-همچنان در ايران دركنار نهر كارون ودز منتشر اند و در شهر هاي ساحلي ايران مثل محمره، ناصريهء اهواز، ششتر، ودز بول سكونت دارند.
-تعداد شان تقريبا به ده هزار نفر تخمين ميشود كه اكثر شان در عراق سكونت دارند.
-معابد شان در عراق منهدم كرده شد وجز دو معبد درقلعه صالح ديگر باقي نمانده است، ولي يك معبد "مندي " درجوار المصافي در بغداد بناكرده اند كه آن به اثر كثرت صابئ هاي آمدگي كه به خاطر كار آنجا آمده اند بوده است....
-اكثر شان در درست كردن ميناء فضه براي تزيين زيورات، ظروف وساعتها كار ميكنند، تقريبا اين كسب مخصوص آنان ميباشد، زيرا اسرار آن را مخفي نگه داشته به كس ديگري نمي آموزانند، همچنان در درست كردن غلاف هاي چوبي براي شمشير، آهنگري وخنجر سازي ماهر هستند.
-مهارت شان در درست كردن ميناء باعث شده تا به خاطر كار به بيروت، دمشق، واسكندريه كوچ كنند، حتي بعضي از آنان به ايطاليا، فرانسه وامريكا رسيده اند.
-ايشان به امور سياسي علاقه ندارند، و به اشخاص اديان ديگر، از جهت مشابهت هائي كه ميان آنان و ديگران وجود دارد، خود را نزديك ميسازند.


.........................................................
نویسنده: مدير عمومي مركز عالمي جوانان مسلمان د. مانع ابن حماد الجهني
مترجم : محمد طاهر (عطائي)
.........................................................
مراجع:
1-الصابئة المندائيون الليدي دراوور-مطبعة الارشاد- بغداد- 1969م.
2-مندائي أو الصابئة عبد الحميد عباده- طبع در بغداد-1927م. الاقدمون
3-الصابئة في حاضرهم عبدالرزاق الحسني- طبع لبنان- 1970م وماضيهم
4-الكنزاربا آن كتاب بزرگ صابئه است كه يك نسخه از آن درخزانه متحف عراقي موجود است.
5- الفهرست ابن نديم- طبع در قاهره- 1348هـ.
6- المختصر في اخبار البشر تأليف ابو الفداء- طبع در قاهره-1325هـ
7-الملل و النحل شهرستاني- طبع لبنان - 1975م.
8-معجم البلدان ياقوت حموي- طبع در قاهره-1906م
9-مقاله اي از انستاس مجلهء المشرق-بيروت - 1901م.كرملي
10-مقاله اي از زويمر مجلهء المقتطف- قاهره- 1897م.
11-مقاله اي از ابراهيم مجلة البيان- قاهره- 1897م.يازجي
12-اعتقادات فرق المسلمين فخر الدين الرازي- القاهر-1356هـ.و المشركين.
13-ابراهيم ابوالانبياء عباس محمود عقاد- دارالكتاب العربي-بيروت-لبنان- صحفه139-148- طبع عام1386هـ/ 1967م.
بازديد:3183| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت