اخرين مطالب
» گزارش تصویری اردوی تفریحی طلاب حفظ تابستان 1403
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
پیوندهای مرتبط
مطالب پربیننده
برگزاری امتحانات پایانی کلاسهای منهج چهارساله سال تحصیلی ۱۴۰۲.۴۰۳
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
چهار راه برای اصلاح قلب ونجات آن از امراض | مقالات | 11 فروردين 1392 |
من این توصیهها را ابتدا به خود گوشزد میکنم سپس به سایر برادران. در همان حال از خدای متعال مسألت دارم که ما را با یاری و توفیق خویش، مدد فرماید. اینک توصیهها (یا طرق مبارزه با نفس): 1. اندیشیدن انسان به خود و سرانجامش و اینکه خداوند نظاره گر اوست. و هشیار گرداندن عقل در اوقاتی که دستخوش غفلت و فراموشی میشود. اندیشیدن به معنی جنبش عقل است و چیزی فروتر از آن به کار عقل نخواهد آمد. اندیشیدن، آزاد گردانندهی عقل از غلبهی نفس و امیال و عقدههای آن بوده و چیزی سوای آن انسان را در تمایز بین ادلهی عقلی و وسوسههای نفسانی دست نخواهد گرفت. و اینکه خداوند بسیاری از آیههای تکوینی و تشریعی خویش را با عباراتی از قبیل «لعلکم تتفکرون»، «ان فی ذلک لایة لقوم یتفکرون» و «افلا تتفکرون» ختم نموده، از همین روست. و نیز اینکه مهمترین امر قابل تکیه در زندگی پیامبر چه به عنوان یک مؤمن و یا یک داعی و یا یک مجاهد، اندیشیدن مداوم بوده با توجه به همین مطلب است و اینکه خداوند به او الهام نموده تا مدتی طولانی را در غار حراء به دور از همهمه مردم و زندگانی و تباهیهایشان، با عقل خویش خلوت نماید و به تفکر و تأمل و تدبر بپردازد، بیهوده نبوده است. اندیشیدن هر اندازه دور از مردم و ولولههایشان و سرگرمیهای دنیا و امیال آن باشد، صمیمانهتر، و نتیجهاش دقیقتر و صحیحتر خواهد بود. چون نفس آدمی انگیزهها و وساوسی را که از دریچههای گوناگون گشوده بر او، به سویش روانه میشود با آغوش باز میپذیرد. از اینها بعضی، عقلانی و تؤام با استدلالهایی بی غل و غش، بعضی بازتابهای احساس خود کم بینی یا خود بزرگ بینی و تعصب، بعضی امیال و خواهشهای نهفته در وجود آدمی و بعضی عقدههای ناشی از کینهها و عداوتها و رقابتهای بر سر متاع فانی دنیوی و آرایههای دروغین آن است. طبیعتاً کار مهم این نیست که انسان به تمام این نداها گوش سپارد، بلکه کار کارستان آن است که به خوبی صدای عقل را از سایر صداها بازشناسد و آن را فرمان برد. امّا این کار فقط وقتی به دست میآید که انسان ساعاتی معین را به خلوت و گوشه گیری مصروف دارد و بهره ای از عمر خود را بدان اختصاص دهد. ساعاتی که انسان در آن با عقل بی قید و بند و مستقل خویش تنها بماند، و از او در خصوص سرانجام خویش و حقیقت هر آنچه در پیرامونش به عرض اندام و جلوه گری مشغولند بپرسد و در این خصوص از یادآوریهای کلام خدا و مواعظ رسای آن و نیز گفتار رسول الله (ص) و راهنماییهای گرانقدرش، یاری جوید. با این گفته من تو را به گوشهگیری از جامعه و زیستی دور از آن در غار و دل درهها فرا نمیخوانم. چون این کار نه با سرشت انسان سازگاری دارد، و نه وظیفهی شخص مسلمان به شمار میآید. من فقط از تو میخواهم که وقتی به حساب موجودی خویش رسیدگی میکنی اندکی هم با عقلت تنها بنشینی. یعنی من تو را به نظیر آنچه بازرگانی به همراه زیستن میان جار و جنجال و سر و صدای بازار به هر حال انجامش میدهد فرا میخوانم. به عبارت دیگر: امور مذکور بازرگان را از این باز نمیدارد که گاه بیگاه در اتاقی از اتاقهای خانه اش حتّی به دور از زن و فرزند و همدم، غرق در دفترها و برگهها و حسابهایش شود و اگر وی در مدت عمرش به این ساعات توجهی نمیداشت، تجارت خانهی مملو از آمد و شد او چیزی جز پشیمانی و زیان نصیبش نمینمود. من تو را فرا میخوانم به این که هر مسیر ممکن را برای پیراسته شدن اندیشه ات از هر آنچه در لحظات غفلت و ملاحظات بیجا به دامنش میخزد، بپیمایی! تا اطمینان یابی که براساس شیوه ای مبتنی بر تأمل آزادانه خودت راه میپویی و از وسوسههای برخاسته از تعصب یا انگیزههای ناشی از مصلحتهای دروغین یا محرکهای ناشی از عقدههای روانی گوناگون، رها و مصونی. در زندگی سرورمان حضرت محمد (ص) این وسیله عبارت بود از واداشتن نفس به تحمل ساعتهایی از تنهایی و دوری از مردم. و ایشان جز برای تشریع و آموزش به امتشان این کار نکردند. این نکته را هم از یاد مبر که یکی از مهمترین عوامل کمک کننده به تداوم اندیشیدن و ذکر، همنشینی با صالحان و تمایل به ایشان است. و در مقابل غرق شدن در مجلسهای خوشگذرانی و تمایل به همنشینی با غافلان، و بهره جویی از کاهلی که با غوطه ور شدن در لغو و امور بیهوده عمر گرانبهای آدمی را - کاملاً ارزان و بی قدر و منزلت- نابود میکند و سرانجام جویدن پیوسته گوشت مردگان - که آن همه قرآن بر زشت شمردن و برحذر داشتن از آن تأکید نموده است- از مهمترین عوامل بازدارنده از ذکر و اندیشیدن میباشند. 2. ملتزم شدن مداوم و منظم به خواندن بخشی از قرآن و هر آنچه به دنبال آن میآید از قبیل: تسبیح و استغفار و ذکر خدا. در خصوص خواندن قرآن گمان نمیکنم نیازی به ردیف کردن احادیث صحیحی که در فضیلت تلاوت و تدبر در آن وارد شده است، باشد. و در این هم که یکی از بهترین طرق تقرب به خدا خواندن کتابش است، میان مسلمانان اختلافی وجود ندارد. چه بسیار بوده اند کسانی که دلهای سخت و سنگینشان را جز تلاوت کتاب خدا نرم نگردانده است. و چه بسیار بوده اند غافلان و تجاوزکاران زیان رساننده به خود که فقط تدبر در کتاب خدا مایه هشیاری و بیداریشان گشته است. و چه بسیار بوده چشمانی که لذت اشکریزی از ترس خدا را تنها به وسیلهی نگاه کردن به آیات خدا چشیده است. بسیاری از صحابه (رض) هر روز بهرهی معینی از قرآن را میخوانده اند. و گاهی که عذری ضروری یکی از آنان را از خواندن بهرهی روزانه اش بازمیداشت، روز بعد با حسرت و درد از قصوری که ورزیده آن را میخوانده است. و در خصوص ذکر و تسبیح و استغفار هم باید گفت که اینها در مانی بوده اند که خداوند برای پیامبرش (ص) تجویز نموده و دستور به آن را هم در بسیاری از آیههای قرآن تکرار فرموده: «قبل از طلوع آفتاب و پیش از غروب آن، و در اثناء شب و در بخشهائی از روز، به پرستش و ستایش پروردگارت مشغول شو، تا ( پیوندت با خدا استوار گردد و آرامش خاطر به تو دست دهد، و بدانچه برایت مقدّر شده است ) راضی و خوشنود شوی.» «و بامدادان و شامگاهان به سپاس و ستایش پروردگارت بپرداز.» « پروردگارت را در دل خود، با فروتنی ( در برابر خدا ) و هراس ( از او ) و آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن، و از زمره غافلان مباش.» «بامدادان و شامگاهان نام پروردگارت را ورد زبان ساز. و شبانگاهان برای خدا سجده و کرنش ببر، و در شب خیلی او را تسبیح و تقدیس کن.» از همین رو علمای اسلامی اتفاق نظر دارند که مسلمانان باید هر روز وردی معین از تسبیح و استغفار و تلاوت داشته باشد. و مناسبترین وقت برای ادای آن هم هنگام صبح و بعد از عصر (پیش از غروب آفتاب) است. پس اگر مانعی او را از ادای ورد روزانه اش در وقت معین بازداشت، بهتر است که بعداً در هر وقت از شب یا روز آن را جبران کند، تا این بازماندن به وسیله ای برای سهل انگاری در خصوص آن و ضایع گرداندنش بدل نشود. در صحیح «مسلم» از عمر بن خطاب (رض) نقل شده که پیامبر (ص) فرمود: «هر که به سبب خواب از بخش تلاوت شبانه خویش یا بعضی از آن بازماند و آن را در فاصلهی نماز صبح تا ظهر خواند، خداوند قرائتش را آن گونه که شب به جا آورده باشد محسوب خواهد نمود.» در این میان برحذر باش از کسانی که میخواهند این گمان را در تو ایجاد کنند که: «ذکر» عبادتی «مطلق» است و تعیین وقت خاصی برای عبادت مطلق، «بدعت»ی حرام میباشد. کسی که این پندار را دارد، میخواهد تو را از خبیثانهترین طریق ممکن از ذکر خدا دور گرداند. چون آن که مبتنی بر این پندار کار میکند شاید هیچگاه و در هیچ لحظه ای از لحظات زندگیش این عبادت بزرگ را برای پرهیز از بدعتی که میپندارد، انجام ندهد. و چه بسا در این لحظات فاضل بامداد و شامگاه او را مشاهده کنی که در خوابی عمیق خرخر میکند و یا به لهوی یا غیبت حرامی- بدون توجه به خطر ضلالت و گناه ناشی از آن و هشدارهای صریح قرآن در مورد پذیرش - اشتغال دارد. لابد حجتش این است که: نمیخواهد وقت خود را به بدعتی که عبارت از ذکر در وقت معین باشد، اختصاص دهد!!! به یاد داشته باش که: تلاوت قرآن و ذکر خدا در درمان بیماریهای نفس نقش به سزایی دارند. چرا که با استمرار بر آنها، انسان نظارت خدا را بر آنچه بدان میپردازد- از اقداوات و اعمال گرفته تا نیات و احوال- احساس میکند و دیگر با نزدیک شدن به هر اقدام یا تصمیم حرامی، احساس یاد شده او را به اصلاح عمل و تصحیح نیتش وادار میکند. این یعنی حضور آن حفاظت گرانقدر الهی در زندگانی مسلمان. و همین است آن «احسان»ی که حضرت رسول (ص) در وصفش فرمود: «مسلمان خدایش را آنگونه که گویی او را میبیند عبادت کند. پس اگر او فعلاً خدا را نمیبیند، یقین داشته باشد که خدا او را میبیند.» این منزلت جز با همنشینی مداوم با کتاب خدا و فراوانی ذکر او اشتغال دل به مراقبت حضرتش به دست نمیآید. و این همان درمان بزرگی است که دل را پاک میگرداند و رسوبات ناشی از امراض خود بزرگ بینی و بغض و حسد و دوستی دنیا و دلبستگی به وامل شهرت و موقعیتها ی فانی دنیوی را، از آن میروبد. بیتردید مقصود ما از ذکر، حرکت زبان در دهان و یا صدای افکنده شدن دانههای تسبیح روی یکدیگر و یا همراهی با نغمه و آهنگ دعا خوانان نیست. بلکه مقصودمان از ذکر همان است که خداوند در دستور دادن به پیامبرش در قرآن در نظر داشته؛ و همان است که شخص آگاه به زبان عربی در حین شنیدن جملهی زیر ادراک میکند:« لقد ذکرت فلانا طوال هذا الیوم»: «در اثنای امروز به یاد فلانی بودم.» مقصودمان از ذکر، یاد کردن دل و حرکت اندیشه و بیداری وجدان است و اگر چرخش زبان فایده ای داشته باشد، آگاهانه دل و بیدار گرداندن وجدان و بازداشتن زبان از سخنان بیهوده ای است که چه بسا اشتغال به آن مایهی سستی زبان از ذکر خدا شود. امّا شخصی که میان دل و زبانش پرده ای قرار گرفته باشد: زبانش به ذکر و دعا و تسبیح گردش کند و دلش در دنیا و آروزها و امیال حرام آن غوطه ور باشد؛ دیگر ذاکر و عابد نخواهد بود. بلکه فقط در میان مردم در جامعهی ذاکرین ظاهر میشود. که البته اینهم فایده ای بیش از آنچه در نظر مردم آنگونه اش بنمایاند ندارد. 3. فراوانی دعا و زاری و خواری نمودن در پیشگاه خداوند و حاجت خواستن از او. این مداوا، نه فقط یک عبادت بسیار مهم، بلکه مخ و مغز عبادت است. و فراتر از آن، رفیعترین درجهی نزدیکی به خدا در امر بندگی به حساب میآید. چه بسیار خداوند در کتابش بر عرضهی نیاز بندگانش به درگاه وی، تأکید ورزیده و آن را از مهمترین نشانههای بندگان مخلص خویش قرار داده است: «پروردگارتان را با زاری و در خفا بخوانید! چرا که وی از حد در گذرندگان را دوست نمیدارد.» «خداوند را با دعایی خالصانه و صمیمانه بخوانید! اگر چه کافران را ناخوش آید» « در زمین پس از اصلاح آن فساد مورزید! و خدا را با بیم و امید بخوانید!» و همچنین خداوند بندگان خالص خویش را اینگونه میستاید: «آنان در مارهای نیک بر یکدیگر پیشی میجستند و با امید و بیم ما را میخواندند و بندگان فقط ما بودند.» انسان آنگاه به ارزش دعا و خواری و زاری بردن به پیشگاه خدا واقف خواهد شد که احتیاج مبرم خود را به خدا احساس کند و یقین داشته باشد که جز وی یاوری و جز به او امیدی نیست. در آن هنگام است که با دلی صادق و احساسی بیدار و خاضع او را خواهد خواند. مانند کسی که در میان مصیبتی محاصره شده باشد و همهی مردم از رفع مصیبتش اظهار عجز کرده باشند و وی به دنبال یأس از آنان آگاه شده باشد که فقط خداست که اگر بخواهد مصیبت او را رفع و ضرر را زایل خواهد نمود. پس دستانش را به سوی آسمان بلند میکند و از اعماق دل و با تمام توان میگوید: یا ربّ. امّا آن که به این نیاز پی نبرده و در زندگیش تنگنا و بلایی را احساس نکرده باشد از آنجا که خود را نیازمند به چیزی نمیداند، انگیزه ای هم برای دعا ندارد. وی در گرداگرد خویش چیزی ناخوشایند مشاهده نمیکند تا برای رهایی از آن، به دعا متوسل شود. مانند کسی که در لجنزاری از اعمال حرام غوطه میخورد و در امواج امیال و خواهشهای نفسانی فرو میرود و اصلاً جز لذات زودگذر و بهره جویی از ثمرات زودرس دنیا چیزی را احساس نمیکند. وی در صورتی که به او توصیه کنی تا با نیایش به درگاه خدا، خروج خود را از آنچه بدان دچار است درخواست کند، تو را به باد استهزاء خواهد گرفت و از زمره کسانی محسوب خواهد نمود که میگوید: برای محروم و بدبخت شدنت به درگاه خدا دعا کن. چه بسا که شخص مذکور دستهای خویش را بلند کند و زبان خود را به بعضی از دعاهایی که به اعتبار وی عقیم و بی خاصیت هستند بگرداند؛ و یا دنبال دعای کسی آمین بگوید. امّا این اعمال وی دعا - به مفهوم حقیقی آن- نا میده نمیشود، بلکه صرفاً مشابهی برای آن و تقلیدی از آن است. این اعمال در نظر خدا در دورترین جایگاه ممکن از دعایی که با این گفته اش به آن دستور داده: «ادعوا ربکم تضرعا و خیفة» قرار دارد. یکی از بارزترین نمونههای دعا کنندگان مذکور کسانی هستند که در معیشتی مملو از گمراهی و گناه شناورند، اما اگر یکی از آنان را مخاطب قرار داده و به رشد وتعالی توصیه اش نمایی، و خداوند و مجازات او را به یادش آوری، دستهایش را بلند میکند و در همان حال میگوید: خدا هدایتمان کند. شخص مذکور پی روی تو اینگونه دعا میکند، اما در همان هنگام دلش در مسیری کاملاً مغایر با آن در تردد است؛ چرا که در حقیقت نگران از دست دادن مجال خوشگذرانیها و معاصیش است و دوست دارد که راه وصول به آنها گستردهتر و آسانتر شود. او برای گریز از پند تو و سدکردن راه استدلال بر خویش، در پیش روی تو به آن دعا تظاهر میکند. امّا اگر شخص گناهکار در حین پوییدن مسیر کناه ذلّت آن را چشید، و در دلش به سبب آویخته شدن گناهان و معاصی از آن، احساس تأسف کرد، آنگاه دستهایش را بلند کرد و از خداوند یاری و هدایت مسألت نمود؛ در آن صورت است که تکلیف دعای صمیمانه و مطابق دستور خدا را به انجام رسانده. روشن است که عامل توفیق آدمی در استقامت و پایداری بر ایمان، لطف خدای متعال است. که اگر این توفیق الهی، جوان درستکار ثابت قدم را رها کند، به دورترین اماکن انحراف و تباهی افکنده خواهد شد. امّا توفیق الهی هم به سبب دو چیز نصیب شخص مسلمان میگردد: نیتی که صمیمانه روی به نیکی داشته باشد، و دعایی خالصانه که به درگاه خدا عرضه شود. وقتی فرد مسلم در تصمیمش بر ثبات قدم و پوییدن مسیر رضایت الهی صمیمی بود، و سپس با دلی تپنده و زاریی صمیمانه به درگاه خدا روی آورد و حاجات خود را طلبید، خداوند هم او را به گونه ای شایستههایت خواهد کرد، و از بدی و زیان ناشی از نفس و شیاطین حفظش خواهد نمود. روزی در حیاط دانشگاه جوانی جلو مرا گرفت و با سوز و درد از «نفس»ی که او را به سوی بدی میکشاند، شکایت نمود و گفت که قادر به حفظ لگام نفسش و غلبه بر آن نیست و زندگی در دانشگاه بر آزمندی نفسش افزوده است و سپس از من خواست که راه رهایی از عذابی را که نفسش برایش فراهم نموده به او نشان دهم. به او گفتم: این شکایتی را که به پیش من آوردی، با سوز و امیدی افزون بر این عیناً به پیش پروردگارت ببر، و با نجوای با او و عرضه زاریت بر او - آنهم در لحظاتی که کسی غیر از تو و او حضور ندارند - بخواه که نیرو و توفیق به تو عطا کند. اگر این کار را کردی و بر آن استمرار داشتی، خداوند دعایت را مستجاب خواهد نمود و تو را به آسانترین طریق ممکن از نفسی که به عذاب آن دچاری، نجات خواهد داد. جوهر بندگی جبریی که انسان مبتنی بر آن آفریده شده، رسیدنش به شرایطی آن اندازه بحرانی است که او را وادارد تا دستانش را به سوی آنکه کمکش میکند، و از عذابی که به آن دچار است نجاتش میدهد، بلند کند و دیگر پیرامون خویش کسی دیگر غیر او را نبیند و جوهر بندگی اختیاریی هم که به انسان دستور داده شده و به آن بپردازد، ایستادن از سرخواری و زاری بر آستانه او، و امیدوارانه بانگ برداشتن و از او درخواستن است. در این میان کسانی که با این استدلال که: «چیزی را که بنده از خدا میخواهد، یا مشیت الهی به انجامش تعلق گرفته و یاخیر؛ اگر گرفته دعا برای جلوگیری از آن سودی نخواهد اشت؛ و اگر نه اساساً نیازی به دعا نیست. از قدر دعا میکاهند و آن را دست کم میگیرند. ما نمیتوانیم پاسخ این استدلال را، با گفتههای علما به نقل از کتابهای کلام (از خلال مباحث مربوط به توحید) طولانی گردانیم. نوع سخن ما در اینجا مقتضی آنگونه پاسخها نیست. فقط میگوییم:خداوند، بندگانش را به دعا دستور داده و به مقبول واقع شدن آن هم وعده داده است: «پروردگارتان گفت: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.» و وعدهی الهی بیتردید صادقانه است و خلافی در پی ندارد. این است آنچه برای تو اهمیت دارد. دیگر با بحث از مطالبی که ربطی به تو ندارد و در حیطهی تخصص تو نیست چکار داری؟ و چرا اندیشه ات را در اموری که به تدبیر خدا و قدرت و غلبه او ارتباط پیدا میکند، سرگردان و آشفته میگردانی؟ قضا و مشیت الهی حکمی از احکام اوست و وعدهی قطعی هم داده و بر خود لازم گرداندهکه دعا را مستجاب گرداند. پس وظیفهی تو فقط آن است که در مقابل حکمش فروتن، و به وعده اش مؤمن باشی و دیگر تدبیر امور را به او موکول کنی. نتیجهی سخن این که: شخص مسلمان باید ابتدا بیماریهای پوشیدهی دلش را – که کسی جز وی از آن آگاه نیست – بیابد، سپس میزان خطر و اثر آن را در مانع شدن شخص از نیل به رضای خدا – هر چه ظاهراً رفتاری نیک و درست داشته باشد – احساس کند. آنگاه – به همراه کاربرد دو داروی یاد شده – با دعای پیوسته و عرضه زاری و خواری و شکسته دلی به پیشگاه خدا، به مداوایش بپردازد و نیک بداند که خود وی به هیچ نفع و ضرر و یا مرگ و حیات و احیای مجددی در جهت مصالح خویش دسترسی ندارد؛ و نیز این که: دل وی در قبضهی تصرف الهی است، اوست که میتواند دردهایش را مداوا نماید و آفتها و موانع کمالش را چاره کند. پس باید که: پیش از دعا، تصمیم صادقانه و نیت سالم و ذلت و فروتنی خویش را به عنوان واسطه و وسیله ای در پیشگاه خدا به نمایش گذارد و بعد برای پذیرفته شدن دعا بهترین اوقات ممکن را برگزیند و حتی الامکان سعی کند از وقت سحر استفاده نماید.زیرا در آن هنگام همهمهی عاصیان فرو نشسته و جانها در آرامشی ناشی از لذات خواب فرو رفته، و از همین رو نظارت خدا بر بندگانش بیش از همیشه جلوه گر میباشد. در این لحظات با سعی و مجاهدت پردهی خواب را از چشمانت پس زن! سپس برخیز و وضویی شایسته به جای آر! و در اوج لذت بندگی در پیشگاه بر پا دارندهی آسمانها و زمین بایست! سپس در حالی که یقین داری که او ایستادن و زاری و گریه و نجوا و آههای برخاسته از دردمندی تو را میبیند و میشنود دستهای خویش را بلند کن و از او بخواه که دلت را از گناهان آشکار و نهان دور گرداند! در دعایت تا آنجا که میتوانی پافشاری کن! و بر امیدواریت بر استجابتش در افزا! و برخویش و روزگاری که در بی خبری از خدایت و بی توجهی به رعایت دلت هدر رفته است گریه کن! اگر تو این کار را کردی و این حالتت مداوم بود، خداوند دعایت را مستجاب میکند و به چاره گریت میپردازد و دلت را پاک میگرداند و طعم عبادتی راستین و لذت اخلاص در دعا را به تو میچشاند. امّا از یاد مبر که باید این حالتت پایا باشد. چون جز به واسطهی خدا نمیتوان از آفات نفس به حضرتش پناه برد. دعا تنها نردبانی است که وسیله صعود و تقرب به خداست و تو تا آنگاه که در قید حیات باید به این صعود ادامه دهی، اگر نه لغزیدن گامهایت و بازگشتن به آنجا که بودی – آنهم در یک لحظه – بسیار محتمل است. 4. اجتناب از حرام خواری – که البته این مداوایی سلبی است. جسمی که با مال حرام پرورش یافته باشد، غالباً نفس متمایل به انحراف و خروج از موازین الهی را به دنبال خود دارد و اگر احیاناً مقید به رعایت موازین ظاهری اسلام بود، بیماریهای خطرناک فراوانی در باطنش جمع خواهد شد. حرام خواری از بارزترین نمونههایش یعنی گرفتن اموال سایرین بدون رضایتشان آغاز میشود، سپس گونهها و شکلهای متفاوتی مییابد و سرانجام به موارد متعددی که شبهه هستند و مظنّه حرام ختم میشود. آن که نتوانسته از شبههها رهایی یابد – اگر بخواهد – میتواند خود را از محرمات نجات دهد. کسی که بهانه و توجیهی را دستاویز دچار آمدن به شبهه قرار داده، طبیعتاً دیگر هیچ مستمسکی برای بهره مندی از حرام نخواهد داشت. بهره وری مداوم از مال حرام، پیامدهای بسیار خطرناکی در زندگی شخص مسلم به جای میگذارد که شاید خفیفترینشان قساوت بسیار عجیبی است که گریبانگیر دل میشود. تا آنجا که دیگر هیچ پند و یادآوری و نیز هیچ امید بخشیدن و ترساندن و هشداری کوچکترین تکانی به دل نمیدهد. دلیل آن هم روشن است : چون در میان دل و عقل جدایی کامل ایجاد شده. عقل ادراک میکند بدون اینکه دل متأثر شود، اولی تسلیم است بدون آنکه دومی انعطافی نشان دهد و از آنجا که دل سرچشمه رغبتها و عاطفههاست و تأثیرات بزرگ هم ناشی از آن، هیچگاه عقل به تنهایی نخواهد توانست رفتارهای آدمی را در زندگی رهبری کند. از دیگر پیامدهای سهل انگاری در خصوص این مداوا، تبدیل شدن مسلمانی شخص به شعائری است که صرفاً به ظاهرش شکل میدهد؛ و همزمان آن نهان پوشیدهی آدمی در راههای دیگری که محرکهای ناشی از خواهشها و امیال و انگیزههای برخاسته از نفس و غرایز آن ترسیم میکنند، سیر میکند. اگر شخص مسلمان به این سهل انگاری ادامه دهد و پذیرای هر مالی – بی توجه به اینکه چگونه به دست آمده – باشد، دیگر سایر مداواهایی هم که پیش از این ذکرشان رفت بی تأثیر خواهند ماند. دیگر نه تلاوت قرآن غفلتش را به هشیاری بدل میکند و نه اوراد و اذکار بهبودی به حالش خواهند بخشید و نه دعایش شنیده و یا مستجاب خواهد شد. در این زمینه «مسلم» و «ترمذی» و... در حدیثی از قول ابو هریرة و او هم از پیغمبر (ص) روایت کرده اند که گفت: « ای مردم! خداوند پاک است و پذیرای جز پاک نیست و خداوند همان دستوری را که به فرستادگان خویش داده به مؤمنین هم داده. (خطاب به رسل فرموده) « ای پیامبران! از پاکیزهها بخورید و کارهای نیک انجام دهید! که من به آنچه انجام میدهید آگاهم» ( و خطاب به مؤمنین هم) «ای کسانی که ایمان آورده اید! از پاکیزههایی که روزیتان گردانده ایم بخورید!» سپس ( در ادامه گفتههایش) به افرادی اشاره کرد که با حرام پرورده شده اند و خوراک و پوشاک و آشامیدنی شان از حرام است، به سفرهای طولانی میپردازند ( لابد برای کسب حرام ) و بعد ژولیده موی و غبار آلود دست به آسمان بر میافرازند و میگویند: یا ربّ یا ربّ. کی و چگونه دعایشان مستجاب خواهد شد؟!» امروز وقتی که مسلمانان را به اعتبار نماز و عبادات ظاهری و به کارگیری تسبیح دست و عادت دادن زبان به پندها و کلمات آراستهی دینی میشماری، چه فراوانند! امّا وقتی که به اعتبار پرهیز از حرام خواری و رعایت موازین الهی در این خصوص و توجه به رضای خدا در قبال هر آنچه به جیب سرازیر میشود، آنان را میشماری، چه اندکند! چه فراوان دیده ایم مسلمانانی را که جزء بهترینها و برترینها محسوب میشده اند و برای دعوت به اسلام و برنامهی هدایت بخشش جملات شیرین و گوارایی را عرضه داشته اند. امّا به محض اینکه تجارت سودآوری که مقتضی مقداری انحراف از اسلام و احکام آن بوده رخ نموده است، سریعاً و بی هیچ نوع ترس و واهمه ای به سوی آن پرگشوده اند و وقتی هم که برادر دینیشان به ایشان هشدار داده است، امر غیر قابل تأویل را تأویل نموده، و برای کسب آن مال، فقه تازهی بی اساس و دلیلی را پی ریخته اند. این درمانهای چهارگانه، را ه ناگزیر اصلاح دل و نجات دادنش از آن امراض نهانیی است که قرآن آنها را، گناهان پوشیده نام نهاده است. بدون تردید این درمانها و با بی توجهی به گناهان پوشیده، نه کاری از مسلمانان اصلاح خواهد شد و نه اجتماعی مبتنی بر «حق» گردشان خواهد آورد و نه از موانع و مصایبی که امروزه از آن به فریاد آمده اند نجات خواهند یافت. ......................................... نویسنده: دکتر محمدسعید رمضان بوطی ترجمه: دکتر امیر عبیدینیا |
|
|
بخش اصلی
موضوعات سايت
دانشنامه جزیره قشم (48)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
نظرسنجی
نظرشما در مورد سایت؟ |
آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت