« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

مرفه ترين و فقيرترين انسان دنيا | مقالات 6 مرداد 1392
امام مسلم در كتاب صحيح خود از انس بن مالك - رضي الله عنه - روايت مي كند كه آنحضرت - صلى الله عليه وسلم - فرمود:«يُؤتي بِأنعَمِ أهل ِ الدنيا مِن أهلِ النارِ يومَ القيامةِ فَيُصبغُ فيِ النارِ صِبغةً ثُم يُقالُ يا ابنَ آدمَ هَل رَأيتَ خَيراً قَطُّ؟ هَل مَرَّ بِك مِن نَعيمٍ قَطُّ ؟ فَيقولُ لاوَاللهِ يا رَبِّ . وَ يُؤتي بِأشدِالناسِ بُؤساً مِن أهل الجنَّةِ فَيُصبغُ صِبغةً في الجنَّة ِ فَيُقالُ يا ابنَ آدمَ هَل رأيت بَؤساً قَطُّ؟ هَل مرَّ بِكَ مِن شدةٍ قَطُّ ؟ فَيقولُ لا وَاللهِ يا رَبِّ مامرَّ بي بُؤس ٌ قَطُّ وَلا رأيتُ شِدةً قَطُّ ».
ترجمه : روز قيامت،مرفه ترين انسان نافرمان دنيا را در آتش، غوطه داده ، بيرون مي آورند آنگاه از او مي پرسند: اي فرزند آدم ! آيا تاكنون آسايشي ديده اي ؟ و از نعمتي بهره مند شده اي ؟ مي گويد: سوگند به خدا كه هيچ رفاه و آسايشي نديده ام . پس از او فقيرترين انسان دنيا را كه مومن بوده است براي چند لحظه در ميان نعمتهاي بهشت قرار مي دهند سپس از او مي پرسند: اي فرزند آدم ؟ آيا هيچگاه دچار فقر و مصيبتي بوده اي ؟مي گويد: سوگند به خدا كه هيچ گونه رنج و مصيبت و فقري نديده ام.
«اَنْعَمْ » واژه تفضيل است . يعني كسيكه از بيشترين آسايش دنيا بهره مند بوده و نعمتهاي متنوعي از قبيل ثروت ، ساختمانهاي مجلل ، سواري هاي پيشرفته ، چندين خدمه و سفره هاي رنگين ، انواع لباسهاي زربافت ، جواهرات گرانقيمت ، چندين رقاصه و.. در اختيار داشته است اما پس از اينكه دست نوازشگر آتش دوزخ كه حداقل هفتاد برابر سوزنده تر از آتش دنيا است بر جسم نازنينش كشيده شود، ديدگانش باز مي شود تا آنچه را كه باور نداشت و ناديده مي گرفت از انواع شكنجه هاي دوزخ ، غل و زنجير، مارهاي خطرناك ، درخت تلخ و خار دار زقوم و آب جوشان كه چون بر سرش ريخته شود پوست بدنش فرو مي ريزد وسهل ترين عذاب كه عبارت است از پوشيدن كفشهاي آتشين كه مغز سر را بجوش مي آورد وصداهاي خشمگين دوزخ كه شعله هايش بجان هم افتاده و با شوق براي بلعيدن شكار تازه اي زبانه مي كشند،ببيند.
از اينرو جاي شگفتي نيست كه مرفه ترين فرد دنيا، دست و پايش را گم كند و همه نعمتهاي آنرا يكباره به فراموشي بسپارد و سوگند ياد كند كه هيچگاه رنگ آسايش را نديده و هرگز نعمتي نصيبش نشده است .
ابن علان عقيلي مي گويد: «ظاهراً اينطور به نظر مي رسد كه اين فرد مرفه، با ديدن مناظر هولناك عذاب ، دست و پايش را گم مي كند و با صراحت ، همه نعمتهاي دنيا را بفراموشي مي سپارد. چون واقعاًدر آنجا كسي جرأت دروغ گفتن ندارد. يا اينكه تمام آسايش و نعمتهاي دنيا را در برابر همان چند لحظه عذاب آخرت ، هيچ مي پندارد وآنگاه چنين اظهار مي نمايد» .
فقيرترين انسان مومن دنيا
فقيرترين انسان ، وقتي كه براي چند لحظه در بهشت مي ماند، و خود را ميان زميني پهناور مي يابد كه جنس خاكش تركيبي از مشك و زعفران و سنگ ريزه هايش از ياقوت و جواهرات گرانقيمت است و خيمه هاي مرتفع و قصرهاي ساخته شده از طلا و نقره و پرندگان زيبا كه بر شاخسار درختان بهشت ، نغمه سرايي مي كنند و جويبارهائي كه در آنها آب زلال و شيرو عسل، جريان دارد و دوشيزگان زيبا و حوران بهشتي كه اگر يكي از آنان براي چند لحظه، در دنيا جلوه گر شود، نور چهره اش فضا را روشن و عطر وجودش زمين را معطر مي نمايد و تاجي كه بر سر دارد گرانتر از تمامي نعمتهاي مادي دنياست و هزاران نعمت ديگر كه قلم از وصف يكايك آنها ناتوان است ، آنچنان توجه اش بسوي آنها معطوف مي گردد كه سوگند ياد مي نمايد كه هيچگونه رنج و مشقتي در دنيا نديده است .
بايد گفت اجحاف نمي كند و ناحق نمي گويد زيرا او تمام سختيهاي دنيا از قبيل فقر، گرسنگي ، دربدري ، مظلوميت ها، زندان ، تازيانه ، و استهزا و ريشخند اهل باطل به مقدساتش را در مقايسه با آنچه كه در آن لحظه ي كوتاه، در بهشت مي بيند، بسيار ناچيز و اندك مي پندارد.چرا كه نعمتهاي بهشت ، در آن لحظه ، آنچنان او را تحت تاثير قرار مي دهد كه تمام گذشته اش را بفراموشي مي سپارد.
هنگاميكه صاحبان دنيا، جايگاه اين بنده فقير، ولي مومن خدا را در آنجا مي بينند كه چگونه سختيهاي دنيا برايش تبديل به نعمتهاي جاودانه شده است كه بشر نظير آنرا هيچگاه نديده و نشنيده و حتي تصورش را نكرده است ، آرزو مي كنند اي كاش ما هم در دنيا بسان همين بنده مومن ، رنجها و مصيبتها را تحمل مي كرديم تا امروز مشمول چنين پاداش عظيم و با ارزشي از جانب خداوند مي شديم . رسولخدا - صلى الله عليه وسلم - اين مطلب را در قالب كلمات شيوا و حكيمانه خويش چنين بيان فرموه است : «يَوَدُ أهلُ العافيةِ يَومَ القيامةِ حينَ يُعْطي أهلُ البلاء الثواب لَو أنَّ جُلُودَهم كَانَتْ قُرِضَتْ في الدُّنيا بِالمقاريض » .
ترجمه : روز قيامت هنگاميكه اهل آسايش ، متوجه پاداش نيكوكاران ستمديده مي شوند، آرزو مي كنند كاش در دنيا بخاطر خدا، بدنشان قطعه قطعه مي شد.
ولي افسوس كه دير شده و زمان اين آرزوها گذشته است و عمر گرانبهاي ايشان، صرف هوا و هوس شده است. اينك راه بازگشت به دنيا ،وجود ندارد و فرصت ضايع شده بدست نخواهد آمد و توبه و استغفار نيز كارگشا نخواهد بود. و آنها چاره اي نخواهند داشت جز اينكه با ندامت به اين سخنان و سرزنشهاي الله گوش فرا دهند كه مي فرمايد:: { أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِير ٍ } .
ترجمه:مگر اينقدر به شما عمر نداده بوديم كه هر كس بخواهد، پند گيرد. و آيا بيم دهنده پيش شما نيامد. پس بچشيد (عذاب را ) اصلاً براي ستمگران يار و ياوري نيست.

........................................................
برگرفته از کتاب آواي بهشتيان و غوغاي دوزخيان
تأليف: عبدالحميد البلالي
ترجمه: عبدالله ريگي احمدي
بازديد:1719| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت