« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

اسباب نابودی اعمال | مقالات 26 مرداد 1392
اسباب نابودی اعمال

الحمد لله وحده والصلاة والسلام علی من لا نبی بعده و علی آله و اصحابه و من اهتدی بهدیه واستن بسنته الی یوم الدین.

ماه رمضان با انجام اعمال صالح و عبادات سپری شد رمضان بازاری بود که کسانی در آن سود کردند و بسیاری ضرر و خسران.

آنچه بعد از رمضان مهم است استمرار عبادت واعمال صالحه است کسی که فقط رمضان عبادت می کرد رمضان دیگر گذشت اما آنچه که همیشه باقی است و فنا ناپذیر است ذات بلندمرتبه الله است پس همانطور که زندگی ادامه دارد مسوولیت انسان در دنیا نیز ادامه خواهد داشت .

رمضان به هر شکل كه بود گذشت آنچه مهم است محافظت بر اعمالی است که یک مومن در رمضان کسب کرده و ذخیره بزرگی را در پرونده اعمالش ثبت نموده است . براساس آموزه های کتاب و سنت ارزشمندی اعمال عبد نزد الله سبحانه و تعالی به شخصیت او بستگی دارد چه بسا بنده ای سراسر عمر را در عبادت می گذراند و کارهای نیک بسیاری از خود باقی می گذارد اما اعمال او نزد پروردگار ارزشی ندارد و در روز آخرت که همه ی خلایق نیازمند اعمالشان هستند تا با نور اعمالشان از ظلمات قیامت نجات پیدا کنند و به بهشت برین موعود برسند هیچ بهره ای از اعمال خود نمی برند .

در سوره بقره خداوند متعال با ذکر مثال بسیار جالبی بندگان را از حبط و نابودی اعمال برحذر می دارد و می فرماید: « أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ » آیا یکی از شما دوست می دارد که یک باغ بسیار بزرگ از نخلستان و درختان انگور داشته باشد و در آن باغ جویبارها روان باشد و انواع میوه ها برای صاحبش فراهم باشد در حالی که صاحب باغ پس از زحمات بسیار برای آبادانی باغ به سن پیری رسیده و خود و فرزندان ضعیفش نیازمند باغ هستند که به ناگاه گربادی که در آن آتش و صاعقه باشد به باغ برخورد کند و تمام آنرا بسوزاند.

در این آیه خداوند عزوجل انسان را که در دنیا کارهای نیک بسیار انجام داده و برای نیاز اخروی خود ذخیره کرده اما عملی انجام می دهد که تمام اعمال او را نابود می کند را به شخصی تشبیه کرده که تمام عمر خود را مصروف آبادانی باغ نموده و زمانی که به سن پیری می رسد و خود نیازمند ثمرات باغ است به ناگاه باغش نابود می شود. وجه شبه در عدم انتفاع و بهره بردن از زحمات و تلاش ها در هنگام نیاز است .

آیات و احادیث متعدد به مساله حبط و نابودی اعمال پرداخته است لذا بر هر مومن و مومنه لازم است که به اسبابی که به نابودی اعمال منجر می شود آشنا بوده و از آنها پرهیز کند چه بسا قول یا فعلی که نزد انسان کوچک به نظر می رسد اما نزد پروردگار بسیار بزرگ باشد و باعث برانگیخته شدن خشم الله متعال گردد.

در این مقاله به بعضی از اسباب نابودی اعمال اشاره می کنیم باشد که مواظب اعمال صالحه خود باشیم و از نابودی آنها به دست خود جلوگیری کنیم.

1- شرک و ریا

اولین و مهمترین عامل نابودی اعمال صالحه شرک است . خداوند در آیات متعدد بندگانش را از شرک برحذر داشته و اعلام کرده که شرک خط قرمز خداوند است که هر کس بدان وارد شد خداوند هرگز او را نمی آمرزد « إن الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء» گناهان دیگر هر قدر هم بزرگ باشد باز امید بهره مند شدن از دریای بی کران مغفرت و رحمت الهی هست اما شرک تنها گناهی است که هرگز آمرزیده نمی شود حتی خداوند به انبیا و رسل خود اگر چه معصوم هستند هشدار می دهد که اگر برای خدا شریک قرار دهند تمام اعمال آنها نابود می شود و وارد جهنم می گردند « وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ »

منظور از شرک ، شریک قرار دادن همراه خداوند در مسائل و کارهایی که خاص خداوند است برای مشرک بودن لازم نیست حتما شخص بت یا خورشد و ماه را عبادت کند بلکه اگر کسی را در عبادت ، توکل ، محبت ، خشیت ، خوف و رجا، قربانی ، استمداد ، تضرع و دعا و هر عملی که اختصاص به خداوند دارد با خدا برابر و شریک قرار دهیم شرک است . شاید کسی چنین مطرح کند که چه نیازی به بحث شرک است مگر مسلمان مشرک می شود؟

در جواب باید بگوییم که شرک دارای درجات و مراتب است و یک مسلمان که به ظواهر فرایض اسلامی عمل می کند می تواند مشرک هم باشد رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: (الشرک فی هذه الامة أخفی من دبیب النملة) یعنی شرک در میان این امت از ردپای مورچه هم مخفی تر است و چه بسا اعمالی از مسلمان سر بزند که اصالتا ریشه شرک آمیز داشته باشد در حالی که خود او متوجه نیست.

خداوند متعال هیچ عملی را همراه شرک نمی پذیرد در روایتی که امام بخاری نقل کرده آمده است روزی ام المومنین عایشه رضی الله عنها از رسول الله صلی الله علیه و سلم در مورد عبدالله بن جدعان سوال کرد عبدالله بن جدعان شخصی بود که در جاهلیت به کارهای نیک معروف بود به فقرا و ایتام رسیدگی می کرد مظلومین را نصرت می داد میهمان نواز بود و انواع کارهای برّ و نیک از او سر می زد عایشه از پیامبر سوال می کند که این اعمال نیک او در روز قیامت فایده ای به حالش دارد؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: ( ما نفعه ذلک انه لم یقل یوما رب اغفر لی خطیئتی یوم الدین) اعمال او هیچ نفعی به او نمی رساند چرا که او در حیاتش پروردگارش را نشناخت و از او طلب آمرزش گناهانش نکرد .

ابوطالب عموی پیامبر هم بر شرک از دنیا رفت در هنگام احتضار رسول الله صلی الله علیه و سلم بر بالین او حاضر شد و از درخواست کرد تا کلمه توحید را بگوید تا بتواند در پیشگاه خداوند برای او شفاعت کند اما ابوطالب گفت که بر دین آباء و اجدادم از دنیا می روم . ابوطالب بزرگترین حامی رسول الله در عهد مکی بود و خدمات زیادی به پیامبر و اسلام انجام داد لذا وقتی از رسول الله صلی الله علیه و سلم در مورد ابوطالب سوال شد فرمود (کان فی ضحضاح من النار لولای لکان فی الدرک الاسفل ) او در قسمتی از جهنم که آتش تا قوزک پا است قرار دارد اگر به خاطر من نبود در قعر جهنم قرار می گرفت .

شرک مساله بسیار خطرناکی است که هر مومن و مومنه باید از آن پرهیز کند تا مبادا خدای ناکرده در آن واقع شود .

انسانهای زیادی هستند که خدمات بسیاری را برای بشریت انجام داده اند و با اختراعات و اکتشافات زیادی که صورت گرفته اسباب آسایش و رفاه را برای انسانها به ارمغان آورده اند و مسلمان و غیر مسلمان از آن استفاده می کنند شاید این سوال مطرح شود که این خدمات آنها نزد خداوند مأجور است یا نه؟ در پاسخ باید بگوییم هر کس عملی را خالصانه برای الله انجام داده باشد نزد خدا در روز قیامت پاداش دارد اما کسی که برای بشریت و غرور نژادی و قومی عملی را انجام دهد پاداشش را آنها می گیرد همینکه تا زمانی که مردم از خدمات آنها یاد می کنند و آنها را مورد مدح و ستایش قرار می دهند همین پاداشی است که بشریت به آنها داده است .

در سوره نور خداوند متعال دو مثال بسیار زیبا برای چنین افرادی ذکر کرده است جایی که می فرماید: « وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ * أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ» در این آیات خداوند رابطه کفار با اعمالشان در روز قیامت را به دو چیز تشبیه کرده است در آیه اول اعمال آنها را به سرابی تشبیه می کند که شخص تشنه و عطشان در بیابان آنرا آب تصور می کند و جرقه ای از امید در او بوجود می آید اما وقتی به مکانی که سراب را در آنجا دیده می رسد آبی نمی یابد (سراب حاصل بخار آبی است که از زمین بر می خیزد و بر اثر انعکاس نور آدمی تصور می کند که آب مشاهده کرده است) در این تشبیه انسان کافری که در دنیا خدمات و اعمال صالحه داشته و در روز قیامت چشم امیدی به اعمالش دارد تا از صحرای سخت محشر نجات پیدا کند به تشنه ای تشبیه شده که سرابی مشاهده می کند و به تصور وجود آب به طرف آن حرکت می کند و چیری در آن مکان نمی یابد چرا که اعمال او اعمال حقیقی که به خاطر الله صورت گرفته باشد نیست بلکه اعمالی وهمی و خیالی است که در روز قیامت صورت حقیقی پیدا نمی کند و هیچ فایده ای برای صاحبش نخواهد داشت.

در آیه دوم خداوند متعال اعمال را به نور تشبیه کرده که در پرتو آن انسانها می توانند از ظلمات و تاریکیهای روز محشر به سلامت نجات پیدا کنند .

خداوند انسان بدون عمل را به شخصی تشبیه می کند که در یک اقیانوس ژرف و عمیق گرفتار آمده باشد و موجهای بسیار بلند به اندازه کوه بر او فرود می آید و بر فراز این موجها ابرهای تیره و تار وجود دارد و تاریکی اندر تاریکی او را احاطه کرده است تا جایی که وقتی دستش را بلند می کند تا موجها را بگیرد حتی دست خود را نمی بیند چنین شخصی هیچ امیدی به نجات خود ندارد . پس نوری که نجات بخش انسان در روز محشر است نور اعمال صالحه و نیکی است که تنها بخاطر الله سبحانه و تعالی صورت گرفته باشد.

همین اعمال صالحه است که نور و روشنایی برای ما در قبر و آخرت خواهند بود . عبدالله بن مسعود می گوید در غزوه خیبر وقتی همه در فراش خود خوابیدند من هم خوابیدم نصف شب از خواب برخواستم دیدم که فراش پیامبر خالی است فراش ابوبکر و عمر هم خالی بود و آنها در فراش خود نبودند در گوشه ای از لشگرگاه نوری را مشاهده کردم به طرف نور حرکت کردم دیدم که نور از حفره ای ساطع می شود جلوتر رفتم دیدم که رسول الله در آن حفره قرار دارد و ابوبکر و عمر جنازه ای را بسوی پیامبر در قبر می گذارند رسول الله در حالی که چشمانش پر از اشک است با دستان مبارک خود جنازه را در قبر گذاشت و فرمود: (اللهم إنی أمسیت عنه راض فارض عنه) خدای من از او راضی هستم تو هم از او راضی باش.

عبدالله بن مسعود می گوید من سوال کردم که این جنازه کیست گفتند برادر شما ذوالبجادین است که امشب از دنیا رفته است عبدالله بن مسعود می گوید آنجا بود که من آرزو کردم ای کاش من بجای او در قبر بودم.

بله اعمال نیک ذوالبجادین بود که باعث نورانی شدن قبر او گشت و دعای پیامبر برای او غبطه ی صحابه را به همراه داشت . ذوالبجادین کیست آیا این صحابی بزرگوار را می شناسیم؟ او کسی بود که در قبیله و قوم خود بسیار تاجر و ثروتمند بود اما وقتی که مسلمان شد و اعلام کرد که به خدا و رسول ایمان آورده مردم قبیله او همه ی اموالش را مصادره کردند و حتی لباسهایش را از تنش بدر آوردند و او تنها با یک لنگ دوش و یک لنگ پا توانست فرار کند و خود را به نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم برساند وقتی که قضیه را برای رسول الله بازگو کرد پیامبر فرمود خداوند بجای این دو لنگ لباسهای بهشتی بر تو بپوشاند. از آن زمان بود که او را به ذوالبجادین یعنی صاحب دو لنگ لقب دادند.

در روز قیامت هم در پرتو نور اعمال است که انسانها می توانند نجات پیدا کنند لذا کسانی که اعمال ندارند یا اینکه آنرا خالصانه برای الله انجام نداده اند نوری نخواهند داشت . خداوند متعال می فرماید « یوم یقول المنافقون و المنافقات للذین ءامنوا انظرونا نقتبس من نورکم » مردان و زنان منافق که در دنیا اعمالشان فقط صورت ظاهری داشت و ریا کارانه بود ( روی پل صراط ) به مومنان می گویند که به ما نگاه بکنید تا از نور شما برای خود بگیریم و در پرتو آن نجات پیدا کنیم.

گفتیم که شرک درجات دارد قسم به غیر خدا ، رقیه غیر مشروع از مصادیق دیگر شرک است . پیامبر ریا را شرک اصغر نامیده منظور از ریا تظاهر کردن به اعمال صالحه بدون ایمان و اعتقاد به آن است که البته خود هم دارای مراتب و درجاتی است .

خطرناکترین نوع آن ریای خالص یا ریای نفاق است که هرگز از مومن صادر نمی شود منافق برای تعریف و تمجید مردم و اینکه تصور کنند که او مومن است اعمال ظاهری را انجام می دهد مثال چنین شخصی مثال کسی است که کیفی را پر از سنگ کند و به بازار و بانک برود مردم تصور کنند که کیف او پر از پول است اما وقتی که نزد متصدی بانک یا فروشنده حاضر می شود و کیف را باز می کند رسوا می گردد تنها فایده و نفعی که به او می رسد تعریف و تمجید مردم است « وقدمنا الی ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا» یعنی تمام اعمالی که او پیش فرستاده را مانند گردی در هوا پراکنده می کنیم.

حال و وضع منافقین را در روز قیامت نگاه بکنیم زمانی که مشرکین و کفار از اهل ایمان و عمل جدا می شوند و گروه گروه به طرف جهنم سوق داده می شوند « وسیق الذین کفروا الی جهنم زمرا» آنجاست که منافقین هنوز در میان مومنین باقی هستند و تصور می کنند که آنجا هم با ظاهر نمایی نجات پیدا خواهند کرد. خداوند متعال می فرماید: « یوم یکشف عن ساق و یدعون الی السجود فلا یستطیعون خاشعة ابصارهم ترهقهم ذلة و قد کانوا یدعون الی السجود و هم سالمون»

در صحیح بخاری آمده است در روز قیامت زمانی که امر به شدت خود می رسد از مردم خواسته می شود که برای الله سجود کنند هر مومن و مومنه ای که در دنیا خالصانه برای الله سجده کرده موفق به سجود می شود ( فیبقی کل من کان یسجد ریاء و سمعة فیذهب لیسجد فیعود ظهره طبقا واحدا) اما کسانی که از روی ریا و تظاهر در دنیا نماز خوانده اند می خواهد سجده کنند اما کمر آنها یک استخوان صاف می شود و به پشت پرت می شوند .

دومین نوع ریا زمانی است که عمل برای خدا و غیر خدا باشد که تمام نصوص دلالت بر بطلان چنین عملی دارند و در حدیث قدسی خداوند فرمود: ( أنا أغنی الشرکاء عن الشرک من عمل عملا أشرک معی غیری ترکته و شرکه) من بی نیازترین شرکا از شریک هستم کسی که عملی انجام دهد و در آن عمل همراه من شریک قرار دهد او را با شرکش رها می کنم.

سومین نوع ریا زمانی است که عمل خالصانه برای الله است اما در اثنای عمل ریا بر آن طاریء می شود این نوع برای مومن ممکن است واقع شود علما اتفاق نظر دارند که اگر مومن بلافاصله این تفکر که به ذهن او خطور کرده را از خود دفع کرد به عمل او ضرری نمی رسد .

2- دریدن حرمات خدا در خلوت

خداوند از اعمال صالحه که سرّی و مخفیانه انجام گیرد بسیار خوشش می آید و نزد او بسیار محبوب است سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: ( ان الله یحب العبد التقی الغنی الخفیّ ) خداوند بنده متقی و ثروتمندی که مخفیانه انفاق می کند را بسیار دوست می دارد.

و همچنین عبدالله بن سلام رضی الله عنه می گوید اولین سخنی که رسول الله صلی الله علیه و سلم در هنگام ورود به مدینه فرمودند این بود: ( أفشوا السلام و أطعموا الطعام و صلوا والناس نیام تدخلوا الجنة بسلام ) یعنی سلام را در بین خود پخش بکنید و غذا به نیازمندان بدهید و در حالی که مردم خواب هستند در دل شب نماز بخوانید که به سلامت وارد بهشت می شوید.

انتهاک و حرمت شکنی حرامهای خدا در خلوت نیز نزد خداوند بسیار عظیم است در حدیثی که ثوبان رضی الله عنه روایت کرده رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: ( لیأتین أقوام من امتی یوم القیامة لهم اعمال کجبال تهامة بیض یجعلها الله هباء منثورا) یعنی در روز قیامت گروههایی از امت من می آیند که دارای اعمالی به اندازه ی کوهها هستند که خداوند به آنها هیچ اهمیتی نمی دهد و بسان گرد و خاک آنها را در هوا پراکنده می کند ثوبان گفت آنها را برای ما توصیف کن چه کسانی هستند؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: ( هم الذین یصلون کما تصلون و یصومون کما تصومون و یقومون من اللیل کما تقومون لکنهم إذا خلوا بمحارم الله انتهکوها ) یعنی آنها کسانی هستند که همانند شما نماز می خوانند و همانند شما روزه می گیرند و همانند شما نماز شب هم دارند اما وقتی با حرامهای خدا خلوت می کنند حرمت شکنی می کنند و در حرامها وقع می شوند.

اینجا ممکن است این سوال مطرح شود که گناه غالبا در خلوت صورت می گیرد و رسول الله صلی الله علیه و سلم هم فرموده است : ( کل امتی معافا الا المجاهرین ) یعنی تمام امت من معاف هستند مگر کسانی که گناه را علنی انجام می دهند و آنرا آشکار می کنند. تبعات گناه علنی به مراتب خطیرتر از گناه مخفیانه است چرا که تمام مجتمع را درگیر می کند اما گناه مخفیانه و در خلوت ، ضرر آن فقط متوجه فاعلش است؟

در پاسخ باید بگوییم که نفس گناه و حرمت شکنی محارم خدا محکوم است و چه بسا گناهی نزد ما حقیر باشد اما نزد خداوند بسیار عظیم است که باعث قهر و خشم الهی گردد.

باتوجه به سیاق آیات قرآن در مسأله گناه، گناهی هلاک کننده انسان است که بصورت عادت در آمده و طبع وخوی انسان را آلوده کرده باشد خداوند متعال می فرماید: « بلی من کسب سیئة و أحاطت به خطیئته فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون » یعنی کسی که گناهی انجام می دهد و آن گناه او را احاطه کرده باشد یعنی به آن گناه خو گرفته باشد پس آنها اهل جهنم هستند.

مسأله خطیر خو گرفتن به گناه و عادت کردن به آن است که انسان را از توفیق توبه محروم می کند خداوند می فرماید « إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا* وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا» یعنی توبه و گذشت خداوند تنها برای کسانی است که نادانسته و از روی جهالت و غفلت مرتکب گناه می شوند و بلافاصله به سوی خدا رجوع می کنند اما توبه برای کسانی که تمام عمر را در گناه سپری کرده و به آن عادت کرده اند که در لحظه ی مرگ و احتضار توبه کنند برای چنین افرادی توبه نیست.

3- پیش داوری کردن بر حکم خدا و قسم بر خدا در حکم او بر افراد

در صحیح بخاری آمده است که پیامبر فرمود در میان بنی اسرائیل دو فرد بودند که اعمالی متضاد هم انجام می دادند یکی مطیع دستورات خدا بود و فرد صالحی بود دیگری اگر چه به خدا مومن بود اما اهل فسق و فجور و گناهان بود فرد مطیع همیشه دیگری را مورد نصح و وعظ خود قرار می داد و به او توصیه می کرد که از گناهان خود دست بردارد و مطیع دستورات خدا باشد یک روز وقتی که او را نصیحت می کرد فاسق گفت ( خلنی و ربی أکنت علی رقیبا ) مرا با پروردگارم رها کن آیا تو مراقب من گماشته شده ای. آنجا بود که فرد مطیع خشمگین شد و سخن ناسنجیده ای گفت که آخرت او را تباه کرد گفت: والله لا یغفر الله لک یعنی بخدا سوگند که خدا هرگز تو را نمی آمرزد. پیامبر فرمود: خداوند بعد از مرگشان هر دو را مبعوث کرد و به مطیع فرمود: (أکنت بی عالما أم کنت علی ما فی یدی قادرا ادخل النار ) آیا تو نسبت به حکم من عالم بودی یا اینکه نسبت به قدرت من قادر بودی که چنین گفتی وارد آتش شو.

در روایتی که جندب بن عبدالله رضی الله عنه روایت کرده هم همین مضمون وجود دارد پیامبر فرمود: ( ان رجلا قال والله لا یغفر الله لفلان فقال الله من ذا الذی یتألی علیّ أن لا أغفر لفلان قد غفرت لفلان و أحبطت عملک ) یعنی شخصی گفت قسم به خدا که خدا فلانی را نمی آمرزد پس خداوند فرمود چه کسی بر من قسم خورده که فلانی را نمی آمرزم فلانی را آمرزیدم و اعمال تو را نابود کردم.

پس باید دقت کرد و بجای خداوند قضاوت نکنیم متاسفانه در میان مسلمانان امروز افرادی وجود دارند که خود را عالم معرفی می کنند و دیگران که اهل ایمان و مقید به اسلام هستند را تکفیر می کنند و تقسیم بهشت و جهنمی بودن افراد را بر عهده گرفته اند و افراد نابخردی را دنباله رو خود کرده اند تا با انتحار خود جوامع اسلامی را نا امن جلوه داده و تصویر نادرستی از اسلام به جهانیان عرضه کنند . هیچ کس حق حکم به بهشتی بودن یا جهنمی بودن افراد را ندارد. آنچه ما به آن مأمور هستیم حکم بر اساس ظواهر افراد است و بواطن را به خدا باید واگذار کرد .

4- منت گذاشتن بخاطر عمل صالح

خداوند متعال می فرماید: « یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الأذی» یعنی ای مومنان انفاق و صدقات خود را با منت گذاشتن و اذیت کردن باطل نکنید. در صحیح مسلم ابی ذر رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه و سلم روایت کرده که فرمود: ( ثلاثة لا ینظر الله الیهم و لا یزکیهم و لهم عذاب الیم : المسبل إزاره والمنّان بعطیته و المنفّق سلعته بالحلف الکاذب ) یعنی سه نفر هستند که در روز قیامت خداوند به آنها نگاه نمی کند و آنها را از گناهان پاک نمی کند و عذاب دردناکی برای آنها خواهد بود:1- کسی که لباسش را از روی کبر و غرور بر زمین بکشد 2- کسی که نسبت به چیزی که به دیگران داده منت بگذارد 3- و کسی که کالای خود را با قسم دروغ ترویج دهد و به فروش برساند.

5- بالا بردن صدا بر صدای پیامبر

خداوند متعال می فرماید: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ » یعنی ای مومنان صدای خود را بر صدای پیامبر بالا نبرید و آنچنانکه نزد یکدیگر بلند صحبت می کنید نزد پیامبر بلند صحبت نکنید که باعث نابودی اعمال شما می شود در حالی که شما احساس نمی کنید . امام قرطبی می گوید این حکم عدم رفع صوت فوق صوت نبی هم در حالت حیات و هم بعد از مرگ اوست چون رسول الله صلی الله علیه و سلم حی و میت محترم است لذا در کنار روضه ی مبارکش باید از بالا بردن صدا و صحبت بلند پرهیز کرد .

مفسرین در تفسیر این آیه گفته اند چه بسا بلند صحبت کردن نزد رسول الله باعث خشم و سخط او گردد و خشم و غضب خدا در خشم رسول الله است و خشم و غضب خدا باعث حبط و نابودی اعمال می شود.

در حدیث صحیح آمده است ( ان العبد لیتکلم بکلمة من رضوان الله لا یلقی لها بالا یرفع الله بها درجات و ان العبد لیتکلم بکلمة من سخط الله لا یلقی لها بالا یهوی بها فی جهنم ) بنده ای با یک کلمه ای که بر زبانش جاری می شود و اهمیتی به آن نمی دهد در حالی که رضایت خداوند در آن است به درجات بالای بهشت دست می یابد و فردی با گفتن کلمه ای که خشم خدا در آن است و فرد اهمیتی به آن نمی دهد به جهنم سقوط می کند .

پس باید لحظه به لحظه مواظب گفتار و کردار خود باشیم تا مبادا ناخواسته کلمه ای بر زبان ما جاری شود یا کاری از ما سر بزند که تمام اعمال ما را نابود کند شاید کسی تعجب کند که چگونه با یک کلمه فرد به جهنم سرازیر می شود و تمام اعمالش نابود می گردد؟ در پاسخ باید بگوییم که در همین دنیا نمونه های بارز بر این مسأله وجود دارد فردی با گفتن کلمه طلاق تمام زندگی خود را نابود می کند یا با یک امضاء تمام اموال و دارایی خود را از دست می دهد و یا با یک کلمه کفر از اسلام خارج می شود.

6- مکروه و ناپسند دانستن هر آنچه که پیامبر از طرف خدا آورده اگر چه به آن عمل بکند

خداوند متعال می فرماید: « ذلک بأنهم کرهوا ما أنزل الله فأحبط أعمالهم» کسانی آنچه را که خدا نازل کرده را مکروه و ناپسند دانستند و خداوند تمام اعمالشان را نابود کرد.

برای مثال در جوامع امروزی افرادی که خود را روشنفکر می دانند بعضی از احکام خدا چون رجم زناکار یا قطع دست دزد یا حتی قصاص را مکروه و ناپسند می دانند و آنرا مغایر کرامت انسانی و آزادی انسان و حقوق او معرفی می کنند. متاسفانه این تفکر در میان مسلمانان نیز به چشم می خورد که بسیار خطرناک است چون همگی اینها حکم خدا هستند که بر پیامبر نازل شده لذا مصداق همین آیه می شوند و اعمالشان نابود می گردد.

...............................................................................
نویسنده: شیخ محمد تشیخ ( مدرس مدرسه علوم دینی اسماعیلیه )
بازديد:1712| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت