« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

ازدواج گریزی | مقالات 2 آذر 1392
ازدواج گریزی

یکی از پدیده‌هایی که در یکی دو دهه اخیر در کشور ما وبویژه در جوامع شهری رواج یافته، پدیده خطرناک ازدواج گریزی است، این پدیده در کنار پدیده کنترل جمعیت و آمار بالای طلاق، که به صورت گسترده‌ای در جامعه ما رواج یافته، می‌تواند هستی و موجودیت جامعه را تهدید کند.

در این نوشتار نخست به آسیب‌شناسی این پدیده می‌پردازیم سپس به پیامد‌های منفی آن اشاره می‌کنیم و در آخر راهکارهایی را برای برون‌رفت از این معضل اجتماعی ارائه خواهیم داد:

به اعتقاد نگارنده رواج پدیده ازدواج در یک جامعه نشان از سلامت روانی و اجتماعی آن جامعه است، و بالعکس شیوع ارتباطات خارج از دایره ازدواج نشانه‌ای بیمارگونه بر انحطاط اخلاقی هر جامعه به حساب می‌آید.

پدیده ازدواج گریزی می‌تواند دلایل فراوانی داشته باشد از جمله:

۱- بالا بودن هزینه ازدواج: بالا بودن هزینه یکی از مهم‌ترین موانع ازدواج در جامعه ما و بویژه در جوامع شهری بشمار می‌آید، بالابودن مهریه، شیربها، هزینه‌های مراسم عروسی، مسکن و هزینه‌های روزمره و... مانع بزرگی بسان هفت‌خوان رستم را در برابر جوانان جویای ازدواج ایجاد کرده است.

۲- سهولت دسترسی به روابط جنسی آزاد (Free sex): متأسفانه در جامعه ما علیرغم ممنوعیت عرفی، شرعی و قانونی زنا و فحشاء، دسترسی به روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج، چندان دشوار نیست، و در زیر پوست شهرهای ما این وقایع کم کم اتفاق نمی‌افتد، اگر کسی به آموزه‌های دینی و اخلاقی ایمان نداشته باشد، با هزینه اندکی می‌تواند گمشده خود را در گوشه و کنار شهر پیدا کند، گمشده‌ای مطابق میل و با هزینه‌ای به‌ مراتب کمتر از هزینه‌های کمرشکن ازدواج.

۳- تبلیغ و نهادینه کردن فرهنگ ازدواج گریزی در جامعه: می‌توان ادعا کرد که فرهنگ ازدواج گریزی به سبک کنونی در جامعه ما با شکل گیری حرکت کنترل جمعیت شروع شد. پر واضح است که ازدواج فاکتور اصلی افزایش جمعیت است، طرفداران کنترل جمعیت گرچه صراحتاً ازدواج گریزی را تبلیع نمی‌کردند، اما در لفافه و کنایه، از طریق وسایل ارتباط جمعی دیداری، شنیداری و نوشتاری ذهنیتی را برای جامعه ایجاد کردند که یک جوان یا ازدواج نمی‌کند و یا خیلی دیر برای ازدواج اقدام می‌کند.

امروزه در جامعه ما وقتی به جوانی که سنی از او گذشته گفته می‌شود که چرا ازدواج نمی‌کنی؟ با این جواب مواجه می‌شوید: «مگر دیوانه‌ام، یا مگر بالاخانه‌ام را اجاره داده‌ام؟!» ایمیل‌ها و پیامکهایی که از طریق تلفن همراه در باب نکوهش زن و ازدواج در بین جوانان رد و بدل می‌شود، مشت نمونه‌ای از این خروار است.

۴- تبلیغ ازدواج در سنین بالا: این عامل را هم می‌توان یکی از عوامل ازدواج گریزی در جامعه به حساب آورد، مبلغان ازدواج در سنین بالا، ازدواج را همچون هیولایی وانمود می‌کنند تا هیچ جوانی جرأت نزدیک شدن به آن را نداشته باشد.

شاید در جوامع غربی که روابط جنسی آزاد بین زن و مرد پدیده‌ای رایج و پذیرفته شده است، این امر منطقی به نظر رسد، اما در جامعه‌ای که این امر شرعاً، عرفاً و قانوناً ناپسند و نکوهیده است، ازدواج در سنین بالا منطقی به نظر نمی‌آید.

ازدواج در سنین بالا از آن جهت می‌تواند منجر به ازدواج گریزی شود که هر چیزی موسم و دورانی دارد، تجربه نشان داده که اوج شور، هیجان و احساسات یک جوان برای ازدواج، معمولاً از سن ۱۸ سالگی شروع و تا سی سالگی ادامه می‌یابد، بعد از سی سالگی این شور و حماسه رو به افول می‌گذارد، و اگر جوانی در دهه سوم عمر خود ازدواج نکند احتمال ازدواج او بعد از این سن بسیار ضعیف می‌گردد.

این امر برای دختران به‌ مراتب ناخوشایند‌تر از پسران است، چرا که پسران بعد از سن سی سالگی گرچه شور اول را برای ازدواج ندارند، ولی در صورت تمایل، شانس ازدواج برای آن‌ها همچنان باقی می‌ماند، اما این شانس برای دختران بطرز اسفناکی کاهش می‌یابد.

۵- توقعات بالای زوجین از همدیگر: حرکت جامعه ما به‌ سمت صنعتی شدن و زندگی پرزرق و برق و تجملاتی، موجب شد که توقع افراد از زندگی بالا رود، این توقعات خود را در ازدواج بیشتر نشان می‌دهد، تصور بسیاری از دختران و پسران جوان از ازدواج این است که تا آنجا که ممکن است باید از طرف مقابل باج بگیرند، و تشریک مساعی، همدلی و همدردی در جامعه ما کمرنگ گردیده است.

توقع خانواده‌ها از داماد جهت دادن شیرب‌ها و مهریه‌های نجومی، و استفاده از مهریه به عنوان ابزاری برای فشار بر مرد در دادگاه، موجب شده بسیاری از پسران از ترس باجدهی از ازدواج فرار کنند.

۶- احساس محدودیت: بسیاری از جوانان که قبل از ازدواج روابط جنسی آزاد داشته‌اند، ازدواج را نوعی محدودیت می‌دانند، چرا که باید با ازدواج ارتباطات سابق خود را قطع کنند، و بسیاری از آزادیهای زمان مجردی را به فراموشی بسپارند.

منطق آن‌ها این است که با وجود سهولت دسترسی به بازار آزاد جنسی، محدودیت کمتری دارند، تنوع بیشتری دارند، هزینه کمتری دارند، و بخاطر دوری از نق زدن‌ها و جر و دعوای احتمالی زناشویی اعصاب راحت تری دارند.

۷- ضعف معنویت و اخلاق: شاید بتوان گفت اصلیترین عامل گریز از ازدواج ضعف در معنویت و اخلاق است، اگر جامعه از اخلاق و معنویت برخوردار باشد، افراد بطور خودکار به سمت عفت و پاکدامنی سوق پیدا می‌کنند، و عفت، افراد را به سوی ازدواج سوق می‌دهد. بدون اخلاق و معنویت جامعه در منجلابی از فحشاء و بی بند و باری دست و پا خواهد زد.

پیامد‌های ازدواج گریزی:

بر خلاف تصور، پیامدهای گریز از ازدواج بسیار فرا‌تر و خطرناک‌تر از آن چیزی است که در وهله اول به نظر می‌رسد، در ذیل به برخی از این پیامد‌ها اشاره می‌کنم:

۱- گسترش فحشاء و بی بند و باری در جامعه: غریزه جنسی یکی از قوی‌ترین غریزه‌های خدا دادی در وجود انسان است، که پروردگار متعال آنرا برای هدف مقدس و والایی در انسان به ودیعت نهاده است، این غریزه اگر از راههای شرعی و قانونی ارضاء نشود، ناگزیر از راههای غیر مشروع و غیر قانونی راهی را برای خود پیدا خواهد کرد، درست مانند رود روانی که کسی بخواهد جلو مسیر طبیعی آنرا بگیرد، آب نهایتاً راهی را برای خود خواهد یافت.

دختر و پسر جوانی که نتوانند پس از سن بلوغ غریزه خود را از کانال ازدواج قانونی اشباع کنند، در صورت نداشتن انگیزه ایمانی؛ از کانالهای غیر مشروع آنرا اشباع خواهند کرد، چون غریزه جنسی با کسی شوخی ندارد.

به زبان دیگر؛ به‌ همان اندازه که نسبت ازدواج در جامعه کاهش یابد، به‌‌ همان اندازه هم نسبت فحشاء و بی بند و باری در جامعه افزایش پیدا خواهد کرد، نسبت ثابت ما در این میان ارضای غریزه جنسی است، که تغییری نمی‌کند.

۲- گسترش اختلالات روحی و روانی:

مطابق آموزه‌های قرآن کریم، ازدواج برای انسان مایه آرامش و سکون است، چه از لحاظ جسمی و چه از لحاظ روحی؛ قرآن کریم می‌فرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» ﴿سوره روم، آیه۲۱﴾ یعنی: و از نشانه‏هاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدان‌ها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در این [نعمت] براى مردمى که مى‏اندیشند قطعا نشانه‏هایى است.

هر انسانی هم به آرامش جسم و هم به آرامش روح نیاز دارد، سیل مبتلایان به بیماریهای مختلف روحی وروانی از قبیل افسردگی (وبای قرن) اضطراب و .... و بالا رفتن آمار خودکشی در جامعه؛ گویای این حقیقت است که روابط جنسی آزاد ممکن است با خاموش کردن لحظه‌ای آتش شهوت، برای انسان آرامش آنی بارمغان آورد، اما نمی‌تواند به انسان آرامش پایدار و دائم بدهد، زنا و فحشاء بسان قرص مسکنی است که درد را از بین می‌برد، اما عامل و علت درد را از ریشه کن نمی‌کند، و درد پس از تمام شدن اثر قرص، دوباره خود را نشان خواهد داد.

۳- کاهش و پیری جمعیت:

تاکنون جامعه ایران به جامعه‌ای جوان معروف بوده است، عرض کردم: «بوده» چون با توجه به روند رو به کاهش جمعیت، بخاطر کنترل جمعیت، بالارفتن آمار طلاق و ازدواج گریزی، قرار نیست این روند همچنان ادامه پیدا کند، بلکه ظاهراً ما نیز در آینده‌ای نزدیک به جرگه کشورهای پیری همچون هلند، بلژیک، نروژ و روسیه و ... خواهیم پیوست (ما که در هیچ چیز به جرگه کشورهای پیشرفته نپیوستیم، باز هم جای شکرش باقی است که لااقل دراین زمینه خیلی پیشرفته‌ایم) و زمانی فرا خواهد رسید که بخاطر نبود نیروی انسانی کارآمد و جوان، مجبوریم از کشورهای پُرزاد و ولدی همچون پاکستان و بنگلادش و ... نیروی انسانی وارد کنیم تا کارخانه‌هایمان تعطیل نشود، و چرخ اقتصاد از حرکت نایستد.

تعجبی هم ندارد! نیازی هم نیست که با تصور این وضع به مغز خودتان فشار آورید، کشورهای اروپایی هم اکنون با این وضعیت دست و پنجه نرم می‌کنند، و گرنه مگر آن‌ها عاشق چشم و ابروی ما جهان سومی‌ها هستند که سالیانه به ملیون‌ها تن از آنها پناهندگی، تابعیت و پاسپورت و گرین کارد می‌دهند؟

شکی نیست که جمعیت یک کشور از کانال خانواده، و خانواده از کانال ازدواج تشکیل می‌یابد، هنگامی که ازدواج رو به کاهش گذارد، روند رشد منفی جمعیت آغاز خواهد شد، و جامعه به سمت پیری و در ‌‌نهایت به سمت انقراض حرکت خواهد کرد، معضلی که در غرب به پیری جمعیت (Population Aging) معروف شده است.

جمعیت یک کشور ارزشمند‌ترین سرمایه یک کشور است، و بدون داشتن یک جمعیت کافی و کارآمد، کره زمین با تمام امکانات و منابع طبیعی‌اش با مثلاً کره مریخ چه تفاوتی دارد؟



راهکارها

به اعتقاد نگارنده حل مشکل ازدواج گریزی نیاز به تشریک مساعی جمعی و همکاری و مشارکت عمومی دارد، یک فرد و یا یک قشر خاص جامعه از عهده حل این معضل اجتماعی بر نمی‌آید، بلکه برای غلبه بر این مشکل خانمان برانداز باید تمام افراد، نهاد‌ها، ارگان‌ها، سازمان‌ها، و مؤسسات دولتی و غیر دولتی دست به دست هم دهند.

عجالتاً در ذیل به برخی از این راهکار‌ها اشاره می‌کنم:

۱- پایین آوردن هزینه‌های کمرشکن ازدواج: یکی از مهم‌ترین هزینه‌ها، هزینه مهریه و مراسم عروسی است، که در آن هزینه‌های ملیونی و گاهی میلیاردی را از جیب داماد خارج می‌کند.

مخاطب پدیده ازدواج گریزی بیشتر پسرانند تا دختران، نه اینکه دختران مخاطب نیستند، بلکه بخاطر اینکه در روند ازدواج مرد طالب است و زن مطلوب، و مردی که طالب است، وقتی با هزینه‌های کمر شکن ازدواج مواجه می‌شود، عقب نشینی می‌کند، و در نتیجه پسر ازدواج نمی‌‌کند و دختر هم بدون شوهر می‌‌ماند.

یکی از موانع بزرگ در این می‌ان، پدیده مهریه‌های نجومی است که به بهانه استحکام نظام خانواده و اجتناب از طلاق به داماد تحمیل می‌شود، در حالی که اگر خوب بنگریم مهریه‌های بالا نه تنها مانع طلاق و جدایی نشده و نخواهد شد، بلکه تأثیر منفی این پدیده زمانی آشکار می‌شود که این موضوع به عنوان سلاحی در اختیار زن قرار می‌گیرد تا با استفاده از آن هر گونه حقی را از مرد سلب کند، و هر خواسته‌ای را بر او تحمیل کند، و مرد به عنوان بازیچه‌ای در دست زن قرار گیرد، بطوری که اگر مرد کوچک‌ترین مخالفتی با زن نماید، زن از حق وتوی خود برای تهدید مرد در باجرا گذاشتن مهریه نجومی استفاده می‌کند، و مرد بخاطر عدم توانایی پرداخت مهریه، ناچاراً یا در مقابل خانم تسلیم می‌شود، و یا بقول سعدی زندان قاضی را بر ابروی گره خورده زن در داخل خانه ترجیح می‌دهد.

به عبارت دیگر مهریه بالا نه تنها موجب تثبیت رابطه زناشویی نخواهد شد، بلکه باج‌ سبیل‌ یا حق السکوتی است که که زن از مرد می‌گیرد، و مرد را به هر بهایی وادار به زندگی با خود می‌کند.

طبیعی است که در چنین شرایطی مرد از ازدواج فرار کند، و اگر هم زیر بار مهریه سنگین برود، به تصور «کی داده کی گرفته؟» به آن تن می‌دهد.

از اینجاست که در آموزه‌های دینی، گرچه حد معینی برای مهریه تعیین نشده، ولی به آسانگیری در مهریه توصیه شده است، رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- فرمودند: «أَعْظَمُ النِّسَاءِ بَرَکَةً أَیْسَرُهُنَّ صَدَاقًا» یا «أَیْسَرُهُنَّ مُؤْنَةً» یعنی: بابرکت‌ترین زنان، آنهایی هستند که مهریه‌شان آسان‌تر باشد، یا فرمود: خرج و مخارجشان آسان‌تر باشد.

ملاحظه می‌شود که پیامبر خدا در حدیث بالا نفرمود: «أقلهن صداقاً» یعنی بابرکت‌ترین زنان، آنهایی هستند که مهریه‌شان کمتر باشد، بلکه فرمود: آنهایی که مهریه‌شان آسان‌تر باشد، تا بدین وسیله به ما بفهماند که ممکن است مهریه‌ای در ذات خود، زیاد نباشد، اما برای فردی خیلی سخت و سنگین باشد، یا برعکس مهریه‌ای به ظاهر بسیار زیاد باشد، اما برای طرف مقابل پرداختش آسان باشد.

پس آنچه مهم است این است که مهریه با فشار بر مرد تحمیل نشود، بلکه باید به مسئله آسانگیری که یکی از آموزه‌های اخلاقی و دینی است توجه شود.

مشکلی که در جامعه ما و بویژه در جوامع شهرنشین وجود دارد، این است که مهریه‌های نجومی به صورت فرهنگ در آمده وخانواده‌ها از آن برای چشم همچشمی و به‌ رخ هم کشیدن استفاده می‌کنند.

۲- فرهنگ‌سازی: مهم‌ترین ابزار برای محو و یا جا انداختن یک سنت درست یا نادرست در جامعه، فرهنگسازی است، و مهم‌ترین ابزار برای فرهنگسازی، رسانه‌های جمعی و نظام آموزشی است.

همانطور که در طول بیست سال گذشته از تمامی امکانات رسانه‌ای و آموزشی برای کنترل جمعیت استفاده شده، و این فرهنگ با تلاش رسانه‌ها و نظام آموزشی جای خود را در جامعه بدست آورده است، از همین کانال‌ها هم می‌توان برای بستر سازی و نهادینه کردن فرهنگ ازدواج بهره برد.

متأسفانه در نظام آموزشی ما جای ماده‌ی درسی، آموزش خانواده خالی است، و فرزندان ما از مرحله دبستان تا دبیرستان و دانشگاه، همه چیز را در باره زندگی یاد می‌گیرند، جز خود زندگی.

رابطه صحیح بین دختر و پسر، نحوه تعامل زن با شوهر و بالعکس، و شیوه‌ی رابطه بین أعضای خانواده با همدیگر، عنصر غائب در نظام آموزشی ماست.

دانش آموزان و دانشجویان ما پس از فارغ التحصیلی، از نحوه کار با کامپیو‌تر، اینترنت، و انواع دستگاه‌ها اطلاع کسب می‌کنند، اما از نحوه تعامل با شریک زندگی خود بی‌اطلاع و عاجزند.

ناگفته نماند که در نظام آموزش ما به امر خطیر آموزش خانواده پرداخته شده است، اما چه آموزشی؟ به دختران و پسران ما آموزش داده شده که چگونه جمعیت خانواده را کنترل کنند تا تعداد فرزندان از یکی دو تا تجاوز پیدا نکند، اما نه به پسران ما آیین همسر داری و نه به دختران ما آیین شوهر داری آموزش داده شده است.

۳- ایجاد تسهیلات برای ازدواج: این تسهیلات می‌تواند هم از طرف دولت و هم از طرف مردم باشد، تسهیلاتی از قبیل هزینه عروسی، هزینه مسکن، هزیه جهیزیه و سایر هزینه‌ها باعث خواهد شد که عرصه بر زنا و فحشاء تنگ شود، چرا که وقتی انسان بتواند از طرق ازدواج به آرامش نسبی دائمی برسد، دیگر از قرصهای مسکن استفاده نخواهد کرد.

خوشبختانه‌ در سالهای اخیر گامهای مثبتی توسط دولت برای تسهیلات ازدواج و مسکن برداشته شده است، که به‌نظر نگارنده این تسهیلات چندان آش دهن سوزی نیست، و شراط اقتصادی جامعه ما ایجاب می‌کند که دولت باید در این زمینه بیشتر سرمایه‌گذاری نماید.

۴- بالا بردن سقف معنویت و اخلاق: بزرگ‌ترین ابزار بازدارنده فحشاء و بی بند و باری، ایمان و معنویت است، در سایه ایمان و معنویت است که نسبت فحشاء در جامعه کاهش می‌یابد و نسبت ازدواج بالا می‌رود.

ایمان و معنویت بزرگ‌ترین و مهم‌ترین عامل استحکام خانواده، سلامت جامعه و بهداشت روانی فردی و اجتماعی است، و ناگفته پیداست که خانواده‌های متدین و پایبند، از استحکام بیشتری برخورداند، و کمتر در معرض تند باد از هم گسیختگی و شیوع فحشاء و بی بند و باری قرار می‌گیرند.

............................................
نویسنده: دکتر سید احمد هاشمی
بازديد:1358| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت