« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

شیخ ناصر صالحی‌نژاد | مشاهیر اهل سنت جنوب 22 آذر 1392
شیخ ناصر صالحی‌نژاد

شیخ ناصر صالحی‌نژاد در تاریخ 1/07/1360 در خانه پدر بزرگوارش حاج صالح صالحی نژاد کووه‌ای در شهرستان قشم دیده به جهان گشود. از دوره نونهالی متمسک به آداب و ضوابط شرعی بود و سعی داشت، سنت رسول الله (صلی الله علیه وسلم) را حتی در جزیی‌ترین مسایل زندگیش پیاده کند، آن هم در عصری که دین اسلام و علی‌الخصوص سنت رسول الله (صلی الله علیه وسلم) در بین مردم غریب مانده است.

وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان بلوکی و دوره راهنمایی را در مدرسه سید جمال‌الدین شهر قشم به اتمام رساند و با علاقه فراوانی که نسبت به یادگیری قرآن و انجام فرایض دینی داشتند در همین سنین نوجوانی در غیاب امام جماعت مسجد پیشنماز می‌شد و مرتب در جلسات و تبلیغات دینی شرکت می‌نمود و به مدت چهار ماه نیز در منطقه بلوچستان تشکیل شد. دوره متوسطه را به‌مدت دو سال در دبیرستان محمدی شهر قشم بودند و سپس در سال 78-1377 جهت ادامه تحصیل دینی راهی شهرستان خنج واقع در استان فارس شد.

تحصیلات مقدمات و متوسطه دروس دینی‌اش را به‌مدت 5سال در سال 82-1381 در شهر خنج به اتمام رساند و برای گذراندن مقطع لیسانس به دانشکده دعوت و اصول دین به بندر عباس رفتند. اما تقدیر خداوند بر آن شد در سال چهارم (86-1385) که پایان گذراندن این دوره بود با حاد شدن بیماری از ادامه تحصیل باز ماند.

همانطورکه می‌دانید جزیره قشم دارای پیشینه دینی و علمی مشهوری می‌باشد که تا چندی قبل علاقمندان زیادی از نقاط دور برای کسب دانش به این جزیره می‌آمدند، شیخ ناصر از طلاب ممتاز، فعال و مثقفی[باسواد] بودند که به مسایل و مشکلات جامعه و جوانان واقف بود و مطالعات زیادی در زمینه اصلاحات اجتماعی و قضایای مهم جامعه داشت. از این‌رو در دوران تحصیلش تلاش زیادی در جهت بیداری اسلامی و تصحیح مفاهیم اسلام داشت. آن بزرگوار به شورا و فعالیت جمعی به عنوان اصلی از مبانی و ارزشهای اسلام معتقد بود و اهتمام زیادی به کارهای جمعی و تصمیمات شورایی می‌داد و دیگران را نیز به این امر مهم تشویق می‌کرد. از روش‌های آکادمیک و علمی در جهت کسب و انتشار علوم دینی آگاهی‌های لازم برخوردار بود؛ و با اینکه در حال تحصیل و تحقیق بود هیچوقت عزلت و گوشه‌نشینی را نمی‌پسندید و تا جایی که توان داشت از بذل جهد دریغ نمی‌ورزید، حتی در سخت‌ترین حالت بیماری‌اش که نمی‌توانست از منزل بیرون آید، بسیاری از جلسات و برنامه‌ریزی‌ها را در خانه برگزار می‌کرد. براین اساس در هنگام تحصیل‌اش موجب تقویت و پیشرفت انجمنها و تشکلات طلاب بودند و نقش زیادی در تقویت کمیته‌های فرهنگی و علمی داشتند و از طلاب فعال شورای طلاب مجتمع دینی خنج، دانشکده دعوت بندرعباس، جزیره و از مؤسسان شورای مرکزی طلاب اهل سنت جنوب بودند.

از مهمترین فعالیتهای ایشان می‌توان به:

1. اولین رییس مجمع عمومی شورای طلاب مدارس اهل سنت جنوب.

2. عضویت در شورای طلاب مجتمع دینی خنج و دانشکده دعوت و اصول دین بندرعباس در هنگام تحصیل و نماینده طلاب دوره‌های عالی جزیره.

3. شرکت در تدوین اساسنامه‌ی آیین‌نامه‌های شورای طلاب و کمیته‌های فرهنگی، ورزشی، بهداشتی و...

4. نویسندگی، سرودن شعر، ترجمه و انجام تحقیقات علمی که به‌صورت مجموعه‌ای در آمده است.

5. عضو هیأت تحریریه مجله نور بندرعباس و رضوان مجتمع دینی خنج.

6. برگزاری کلاسهای تربیتی، سخنرانی‌ها، امامت مساجد خصوصاً در ماه مبارک رمضان (شیراز، بندرعباس، قشم، خنج و...)

7. همکاری با مؤسسات و انجمنها مانند انجمن خیریه محسنین قشم، کتابخانه قدس، کمیته مکتبخانه‌های قشم و... اشاره کرد.

همچنین دارای گواهینامه‌ی خبرنگاری از دانشکده‌ی خبر وابسته‌ به‌ سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی[سال1384] بودند؛ و برآن بود تا تحقیق و پایان‌نامه‌ای با موضوع «قصة صفات الله فی العقیدة الإسلامیة» (مفاهیم و آراء و تاریخ) برای اخذ مدرک لیسانس و پایان تحصیلات دوره عالی به رشته تحریر درآورد، که دست تقدیر و اجل فرصت را از ایشان گرفت و در 1مردادماه‌1386 به‌علت بیماری، با آرامش و آسودگی خاطر ساعت 12:30 دار فانی را وداع گفت و خانواده، دوستان و همرهان دعوت و برادران ایمانی‌اش را تنها گذاشت و بعد از ظهر همان روز در میان انبوه جمعیت و با شکوه و عزت خاصی، به سوی قبرستان شهر قشم تشییع شد. اکنون با نگاهی ثابت، صدای خاموش، دستانی بی‌حرکت و قلبی از تپش باز ایستاده، منتظر لقای پروردگار و دعای شما سروران عزیز برای درجات اعلاء می‌باشد. اللَّهُمَّ اِغْفِرْ لَهُ اللَّهُمَّ اِرْحَمْهُ.

دو سروده‌ از مرحوم ناصر صالحی نژاد
(1)
از کجا به کجا راه را بسته بدیدم
در دل را نیز هم تو کرم کن رمقی ده
که هراسانم هم مرد مردان را مردی من نمی‌بینم
و یاران نیز هم سازش ما بت بیاراستی و بت‌سازی شدیم
آخ از این نفس نمرودی و طغیانش
هم راغب و راهب رجا داریم
و یأس اشک شادی و الم بر رخ و حیرانیم
هم خاکی کن که زخاکی و به خاکی بروی
(2)
دیده جان
جان را وارونه می بینم جهان ویران شد
خانه را بی سایه می بینم خرابستان شد
از که ام شکوا روا کز خود شدم
خویشتن ز آن مار خویشم زار شد
رخ بنمودی تو غیر از آن که دی
رویم از رویت برید و خوار شد
من چو رخ کردم به غیر از آن که
دی ماه او بگرفت و جانان تار شد
جا ماندم ز آسمان خوردم زمین
هُش برفتم آشنا بیگانه شد
ناگهان آوازی زد بر تنم
کان دلم برد و دلی بیدار شد
گفتا خوابیده‌ای بر تخت ویل
وای بر تو چون قیامت پا شد
خیز از خواب و به خود اندیشه کن
جانِ کورم ناگهان بینا شد
عزم اندر پیکرم روییده جزم
چون زمین دل مرا هموار شد
نامه‌ی وصلم رسید از دست دوست
شام غربت رفت و بند آزاد شد
از درِ قرآن شدم سویش روان
و ز همین جا خود به خود آگاه شد
ز اتقوا بردم رساندم بـ اتقوا
اول و آخر به ره تقوا شد
ابتدا روییده‌ی تقوا بُود
انتها روینده‌ی تقوا شد
بین این تقوا و آن تقوا
بسی باید و شاید مرا پیدا شد
و لتنظر...
بازديد:2330| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت