« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

تأملاتي ايماني درسوره كهف | قصه های قرآنی 1 دي 1392
تأملاتي ايماني درسوره كهف


شناسنامه سوره

سوره كهف در مكه و پس از سوره غاشیه نازل شده، داری 110 آیه، و در ترتيب مصحف بعد از سوره اسراء مي باشد.

سبب‌ نامگذاري‌ آن‌ به ‌«كهف‌» بيان‌ داستان‌ شگفت‌انگيز اصحاب‌ كهف‌ (ياران‌ غار) در آن‌ است‌.

فضیلت سوره کهف

«هر كس‌ ده‌ آيه‌ اول‌ از سوره‌ كهف‌ را حفظ كند ـ در روايت‌ ديگري‌ آمده‌ است‌ ـ هر كس‌ ده‌ آيه‌ اخير از سوره‌ كهف‌ را بخواند ـ از فتنه‌ دجال‌ ايمن‌ مي‌ماند». (صحیح مسلم).

سنت‌ ‌ است‌ كه‌ انسان‌ سوره‌ «كهف‌» را در روز و شب‌ جمعه‌ تلاوت‌ كند زيرا در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ انس‌ از رسول‌ خدا صلی الله علیه وسلم آمده‌ است‌ كه‌ فرمودند: «هركس‌ سوره‌ كهف‌ را در روز جمعه‌ بخواند، اين‌ سوره‌ فاصله‌ هر دو جمعه‌ را براي‌ او از نور روشن‌ مي‌كند». در روايتي‌ ديگر آمده‌ است‌: «هر كس‌ كهف‌ را در شب ‌جمعه‌ بخواند، اين‌ سوره‌ بين‌ او تا خانه‌ كعبه‌ را از نور روشن‌ مي‌كند». (امام حاکم این دو حدیث را در مستدرک اورده وامام ذهبی ان راصحیح دانسته است).

مختصری از سوره

سوره کهف عبارت است از چهار داستان: داستان اصحاف کهف یا یاران غار- داستان صاحب دو باغ- داستان موسی و خضر- و چهارم داستان ذو القرنین.

همه این داستان ها منحصر به این سوره می باشد و در هیچ جای دیگر از قرآن تکرار نشده است.

هر چهار داستان داری یک محور اساسی است و آن هم بروز فتنه های چهار گانه در زندگی دنیا می باشد:

أزمایش و ابتلا در دین (در خلال داستان اصحاب کهف)

آزمایش در مال و نعمت ( در خلال داستان صاحب دو باغ)

آزمایش و ابتلا در علم ( در خلال داستان موسی و خضر)

آزمایش در قدرت و سلطنت (در خلال داستان ذو القرنین)

و در منتصف این داستان ها سخن از ابلیس و ذریه اش به میان می آید گویا همه ی این فتنه ها توسط شیطان زینت بخشیده می شود تا انسان در آن گرفتار آید.

)وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا) آية 50

وجالب اینجاست که این آیه در وسط سوره و بعد از داستان دوم ذکر شده است.

وآیا معقول هست انسان از دشمن قسم خورده اش تبعیت نماید؟

اینجاست که ما در خلال این داستان ها می اموزیم که چگونه از این فتنه ها عصمت پیدا کنیم و خویشتن را حفظ کنیم. و شیطان را مغلوب خویش سازیم

بس می توان گفت هدف اصلی سوره عصمت از فتنه ها است

خلاصه ای از چهار داستان

أولا: جوانان مومن و ابتلا و آزمایش در دین

اولین داستان، داستان جوانانی است که به خداوند تبارک وتعالی ایمان اوردند، واسلامشان را بر مردم عرضه نمودند ولی با مخالفت حاکم آن وقت مواجه شدند .

قرآن صراحتا بیان می دارد که این اشخاص از قشر جوان بودند: {إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ} .به راستی ایشان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند.

این جوانان مومن وقتی جور و ستم حاکم را دیدند از بین آنها هجرت کردند، و به غاری پناه گرفتند:

(إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا)

«آن‌گاه‌ كه‌ جوانان‌ به‌سوي‌ غار پناه گرفتند» بله اینگونه آنها از بيم‌ غارت‌ ايمان‌ خويش‌ از سوي‌ قوم‌ كافر خود، به‌ غاري‌ پناه‌ بردند.

«پس‌ گفتند: اي‌ پروردگار ما! از جانب‌ خود به‌ ما رحمتي‌ ببخش‌، و براي‌ ما در كار ما راهيابي‌ را آماده‌ ساز».يعني‌: كاري‌ كه‌ ما هم‌اكنون‌ بر آن‌ هستيم‌ به‌ سامان‌ برسان‌.

اینجا بود که خداوند رحمت خویش را بر آنها ارزانی داشت و در این غار سیصدو نه سال به خواب رفتند، و خداوند با معجزات زیادی آنان را تایید نمود:

(وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا)

هنگامی بر خواستند مشاهده نمودند تمام اهل شهر ایمان اورده و و اهل ایمان بر اهل کفر پیروز گشتند

نكاتي بر گرفته از اين داستان

1- داستان اصحاب كهف، داستان قرباني نفس در مسير توحيد و عقیده است. این داستان به ما می آموزد که فرد می بایستی دین خویش را در هر مکان و زمان حفظ نماید اگر چه به خاطر آن متحمل سختیها، یا هجرت از دیار و خانه خویش شود.

2- در نهایت داستان به ما می آموزد که با هم صحبت شدن صالحان، و یاد آوری روز آخرت می توان خود را از این فتنه ها نجات داد: (وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا * وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا) آية 28 – 29.

3- بايد ىانست ابتلاء و آزمايش ىين به شكل هاي مختلف است گاهی وقت ها با آزار و اذیت

دوم: فتنه ی مال و ثروت در خلال داستان صاحب دو باغ

داستان صاحب دو باغ، داستان مردی است كه خداوند نعمت هايش را بر او ارزاني داشت، اما او به نعمت هاي خداوند كفر ورزید، و روز معاد را انكار كرد:

وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا (35) وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا (36)

در پایان داستان به چگونگی رهایی از فتنه مال اشاره مي شود و عصمت از آن را در فهم واقعی زندگی دنیاو یاد آوری روز آخرت می داند ومی فرماید:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرًا (45) الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا (46)

سوم: فتنه علم در خلال داستان موسى و خضر

موسى عليه الصلاة والسلام فكر مي كرد كه او داناترين فرد زمين است لذلك خداوند به او وحی کرد که در فلان منطقه فردی داناتر از او وجود دارد، پس برای تعلیم و یادگیری به نزد خضر رفت، ولی نتوانست بر عملکردهای خضر صبر کند چون حکمت کارهای خضر را نمی فهمید و فقط به ظاهر توجه می کرد.

در این داستان نیز چگونگی عصمت از این فتنه بیان می شود و ان هم تواضع و عدم غرور به علم است: (قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا)

چهارم: فتنه ی قدرت و سلطنت در خلال داستان ذو القرنین

داستان ذوالقرنین داستان پادشاه عادلی است که قدرت و سلطنت وي از مشرق تا مغرب ادامه داشت ولی او از این جایگاه برای انتشار دین خداوند استفاده نمود و خیر را انتشار می داد و از فساد جلوگیری می کرد.

ذو القرنین نمونه ی موفق در فتنه قدرت و سلطنت بود که بسیاری امثال او در این آزمایش شکست خورده و مسیر غیر حق را تبعیت نمودند.

اما برای عصمت از این فتنه، نیاز به اخلاص و تواضع در برابر خداوند متعال است: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (103) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا.

از شگفتی ها تربیتی این سوره

اگر به اسم سوره یعنی کهف یا به اصطلاح فارسی غار توجه کنیم در می یابیم که بین این اسم و موضوعات سوره مناسبت لطیف و زیبایی وجود دارد و آن هم این است که هر کس در این سوره تدبر داشته باشد و به ان پناه ببرد مانند غار محافظت کننده است، همان طور که غار انسان را از سرما و گرما محافظت می کند این سوره نیز انسان ها را از فتنه ها محافظت می کند.

غاری که قاری این سوره به ان پناه می برد غاری است معنوی که در عنایت و حفظ و پوشش خداوند متعال است.

از شگفتی های تربیتی سوره: تحرک و مسئولیت پذیری و مثبت گرایی است نه بی کار نشستن و تسلیم شدن.

مثلا در داستان اصحاب کهف انها تسلیم نشدند بلکه قیام کردند و حق را آشکار نمودند: (إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا).

و در داستان موسی و خضر می اموزیم که چگونه موسی علیه السلام که خودش نبی و رسول بود برای کسب علم تواضع به خرج داده و از خضر می خواهد تا او را به شاگردی بپذیرد:

(قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا (66) قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا (67) وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا (68) قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا).

و در داستان ذو القرنین تحرک و مسئولیت پذیری وی برای ایجاد عدالت در زمین و جلوگیری از فساد در آن، برای ما به تصویر کشانده شده است.

نتیجه گیری (پرسش های باقی مانده)

سوال اول: این چهار داستان چه ارتباطی با هم دارند؟ چرا ما هر روز جمعه این سوره را تلاوت می کنیم؟

این چهار داستان از فتنه های اساسی در زندگی انسان سخن می گوید: فتنه دین ، فتنه مال، فتنه علم ، فتنه قدرت و سلطه .

در خلال این داستان ها می اموزیم که چگونه خود را از این فتنه ها رهایی بخشیم و خویشتن را در غار رحمت یا همان پناهگاه الهی قرار دهیم.

قرائت این سوره در پایان هر هفته سبب متذکر شدن ما انسان ها از این فتنه ها در زندگی دنیا می شود، گویا می خواهد تا هر هفته با تلاوت این سوره و یاد اور شدن قصه های ان، ما را در مقابل این فتنه ها واکسانسیون کند. همان طور که گفتیم این چهار داستان از فتنه های اساسی در زندگی انسان سخن می گوید و مادامی که فرد راه های پیشگیری از آن را دائما متذکر می شود خطر افتادن در ان بسیار کمتر خواهد بود.

سوال دوم: این سوره جه ارتباطی با مسیح دجال دارد؟ و چگونه ما از این فتنه مصون می دارد؟

همه می دانیم فتنه ی دجال فتنه ی بسیار بزرگ است همان طور که در حدیث آمده است بین خلقت آدم تا قیام قیام قیامت، فتنه ی بزرگتر از ان نخواهد بود، و معظم این فتنه های که دجال به همراه دارد از چهار فتنه ی گفته شده در سوره کهف خارج نیست:

دجال مردم را در دینشان به فتنه می اندازد و از انان می خواهد تا به جای خدا، او را عبادت کنند، قرآن نیز به این فتنه در خلال داستان اصحاب کهف اشاره نموده، و ایستادگی ایشان را در مقابل کفر را ستوده است سپس طریق رهایی از آن را نیز متذکر شده است.

دجال با مال و ثروت اش مردم را به طرف خود می کشاند و انها را می فریباند، اینجاست که با یاد اور شدن داستان صاحب دو باغ ، راه های نجات از این فتنه را برایمان متذکر می شود.

دجال در علم نیز مردم را می فریباند وی با بیان اخبارهای شگفت زده ، انسان های زیادی را به طرف خود می کشاند.

در داستان موسی و خضر می خوانیم که آن چه که خضر داشت از جانب خداوند بود نه خویشتن، (فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا)

در حالی که دجال همه ی انها را به خود نسبت داده، و آن را از جانب خود می داند. بس فرق بین ان دو واضح و مشخص است.

دجال با قدرت و سلطه ی خویش بر زمین، بسیاری از انسان ها را تحت سیطره ی خود در می اورد، که با به کار گرفتن اندرزهای داستان ذو القرنین می توان خود را از این فتنه نیز رهایی بخشید.

پس هر فرد مسلمانی با قرائت سوره کهف و اندیشیدن در مفاهیمش ( به ویژه این چهار قصه) می تواند خود را از فتنه ی دجال مصون دارد.

=============
منبع: خواطر قرآنیة - عمرو خالد ـ تفسیر الشعراوی (الخواطر) – الشیخ محمد متولی الشعراوی ـ مباحث فی التفسیر الموضوعی- مصطفی مسلم
نقل از سایت خانواده خوشبخت
بازديد:1506| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت