اخرين مطالب
» گزارش تصویری اردوی تفریحی طلاب حفظ تابستان 1403
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
پیوندهای مرتبط
مطالب پربیننده
برگزاری امتحانات پایانی کلاسهای منهج چهارساله سال تحصیلی ۱۴۰۲.۴۰۳
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
حقوق فردی شهروندان غیر مسلمان در جامعه اسلامی (2) | مقالات | 28 فروردين 1393 |
4. آزادی رفت و آمد آزادی رفت و آمد، نتیجه امنیت شخصی است و مفهوم آن این است که شخص هر وقت بخواهد، در داخل یک کشور رفت و آمد کند و نیز بتواند هر موقع بخواهد آن کشور را ترک کند و یا به کشور خود بازگردد و هیچ رادع و مانعی نتواند او را از این آزادی بازدارد (طباطبایی مؤتمنی، 1375ش، ص48). با اثبات امنیت فردی برای شهروندان غیر مسلمان، اصل آزادی رفت و آمد نیز در حق آنان ثابت گشته و نیازی به تکرار ادله و آوردن ادله بیشتر دیده نمیشود. بنابراین شهروندان غیر مسلمان حق دارند در هر منطقهای از جامعه اسلامی که اراده نمایند، رفت و آمد نمایند و هیچکس حق تعرض به آنان را ندارد و حکومت اسلامی موظف است در این خصوص از آنان حمایت نموده و متعرضان را براساس قانون، مجازات نماید. در ضمن این بحث «آزادی اقامت و عدم اقامت شهروندان غیر مسلمان در جامعه اسلامی» نیز مطرح میگردد. در این خصوص شهروندان غیر مسلمان حق دارند اگر مایل بودند در هر منطقهای از سرزمین اسلامی اقامت نمایند و هر وقت اراده نمایند از آن جابهجا شده و در مکانی دیگر سکونت نمایند. در مدت اقامت در دارالاسلام مختارند در همه جای سرزمین اسلامی عبور و مرور نمایند. اما بر این اصل کلی چند استثنای جزئی دیده میشود. این استثنائات شامل ورود آنان به منطقه حرم مکی و سایر مساجد مسلمانان و اقامت بیش از سه روز در سرزمین حجاز میباشد. فقهای اسلامی در این زمینه سرزمینهای اسلامی را به سه قسمت تقسیم نمودهاند: حرم، حجاز و سرزمینهای دیگر به جز این دو منطقه (ابویعلی، 1421ق، ج1، ص187). در مورد بخش سوم هیچ منعی در عبور و مرور و اقامت شهروندان غیر مسلمان دیده نمیشود، اما در مورد منطقه حرم مکی، سرزمین حجاز و مساجد مسلمانان، احکام خاصی وجود دارد. 4-1. حق ورود به منطقه حرم مکی فقهای شافعیه، امامیه، مالکیه، حنابله، زیدیه و محمد بن حسن از حنفیه ورود غیر مسلمانان را به منطقه حرم مکی ممنوع دانستهاند (خطیب شربینی، بیتا، ج4، صص247و248؛ علامه حلی، 1414ق، ج9، صص336و337؛ قرافی، 1994م، ج3، صص381و382؛ ابن قدامه، 1405ق، ج9، صص286و287؛ احمد مرتضی، 1422ق، ج6، ص687؛ سرخسی، 1971م، ج1، ص134). استدلال این گروه فقها به آیه «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا» (توبه، 28)؛ «بیگمان مشرکان (به سبب کفر و شرکشان، از لحاظ عقیده) پلیدند. بنابراین نباید پس از امسال (که نهم هجری است) به مسجدالحرام وارد شوند»، بوده و مسجدالحرام را براساس آیه اول سوره اسراء، منطقه حرم مکی دانستهاند. گویند خداوند در این آیه، منطقه حرم مکی را مسجدالحرام نامیده است؛ چون پیامبر از خانه «امهانی» که خارج از مسجدالحرام بود اسراء را شروع نمود، نه از درون مسجدالحرام (خطیب شربینی، بیتا، ج4، صص247و248؛ ابن قدامه، 1405ق، ج9، صص286و287). اما حنفیها ورود غیر مسلمانان به مسجدالحرام را بلا مانع میدانند. نحوه استدلال این مذهب اینگونه است که ورود غیر مسلمانان در آیه «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ» (توبه، 28)، به وجهی تأویل میشود که در جاهلیت به آن عادت داشتند؛ چون آنان در جاهلیت، طواف بیت را به صورت عریان انجام میدادند (ابن عابدین، 1412ق، ج4، ص209؛ سرخسی، 1971م، ج1، ص134). برای فهم نظریه بهتر بین اقوال فقها، باید بر نجس بودن یا نبودن فرد غیر مسلمان نتیجه حاصل گردد که در ادامه بررسی میگردد. 4-2. حق ورود به مساجد حنفیه و شافعیه، ورود غیر مسلمانان را به سایر مساجد جایز و بلا مانع دانستهاند (ابن عابدین، 1412ق، ج4، ص209؛ شافعی، 1393ق، ج1، ص54). دلایل این دو مذهب به قرار زیر است: ـ «ابوسفیان بن حرب» در حالی که کافر بود وارد مسجد مدنی گشت که با پیامبر، پیمان هدنه بندد و پیامبر او را از ورود به مسجد منع نکرد. ـ هنگامی که «وفد ثقیف» نزد پیامبر آمدند، فرمان داد تا در مسجد قبهای برای آنان برپا دارند. به پیامبر گفته شد: آنان نجسند. پیامبر فرمود: روی زمین چیزی از نجاست آنان نیست. ـ مشرکان مکه هنگامی که برای فدیه دادن اسیرانشان به مدینه آمدند، در مسجد بیتوته نمودند. یکی از آنان «جبیر بن مطعم» بود. جبیر گفت: من قرائت پیامبر را شنیدم ... . ـ «ثمامة بن اثال» ـ که فردی مشرک بود ـ توسط پیامبر به ستون مسجد بسته شد و همانجا زندانی شد (همان). امامیه، مالکیه، زیدیه و قول مقابل صحیح مذهب حنابله ورود غیر مسلمانان را به سایر مساجد نیز ـ اگرچه با اجازه مسلمانان باشد ـ ممنوع دانستهاند. با این تفاوت که نزد زیدیه جهت استماع قرآن و حدیث به آنها اجازه ورود داده شده است (طوسی، 1387ق، ج2، صص47و48؛ قرافی، 1994م، ج1، ص315؛ احمد مرتضی، 1422ق، ج6، صص687و688؛ ابن قدامه، 1405ق، ج9، ص287). دلایل این گروه به قرار ذیل است: ـ آیه «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» (نور، 36)؛ «(اگر در جستجوی این نور پرفروغ هستید، آن را بجویید) در خانههایی که خداوند اجازه داده است برافراشته شوند و در آنها نام خدا برده شود (و با ذکر و یاد او، و با تلاوت آیات قرآنی، و بررسی احکام آسمانی آباد شود. خانههای مسجد نامی که) در آنها سحرگاهان و شامگاهان به تقدیس و تنزیه یزدان میپردازند» نشان میدهد که مسجد مکان تعظیم خداوند است و مشرک براساس آیه «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ» (توبه، 28) صلاحیت ورود به چنین مکانی را ندارد. ـ بستن «ثمامة بن اثال» - که فردی مشرک بود- به ستون مسجد توسط پیامبر و ورود «وفد ثقیف» به مسجد پیامبر، در صدر اسلام بوده و به وسیله آیات فوق منسوخ گردیده است (قرافی، 1994م، ج1، ص315؛ علامه حلی، 1414ق، ج2، صص432و433). ـ حدیث نبوی: «نجاست را از مساجدتان دور نمایید» (حرعاملی، 1409ق، ج30، ص135). ـ منع کفار از مساجد، مسئله مشهوری بوده است. ابوموسی بر عمربنخطاب وارد گشت، در حالی که نامهای در دست داشت. عمربنخطاب گفت: آن کسی را که نوشته، رها نما تا بیاید و آن را بخواند. ابوموسی گفت: او نمیتواند وارد مسجد گردد. عمربنخطاب گفت: چرا؟ گفت: او نصرانی است و عمر ساکت گشت. این واقعه دال بر شهرت این قضیه نزد صحابه است (ابنقدامه، 1405ق، ج9، ص287). ـ اگر حدثهایی به مانند حیض و نفاس بر کسی حادث گردد، اجازه ورود به مسجد را ندارد، بنابراین حدث شرک، اولی است. ـ آنان اهل مسجد نیستند و منع از ورود به مسجد موجب اذلال آنان است که ما بدان امر شدهایم (علامه حلی، 1414ق، ج2، صص432و433؛ ابن قدامه، 1405ق، ج9، ص287). حنابله در قول صحیح مذهب، ورود غیر مسلمانان را به سایر مساجد منوط به اجازه مسلمانان دانستهاند. به گونهای که آنان بدون اجازه مسلمانان، حق ورود به مساجد را ندارند. اما قول مقابل صحیح مذهب ورود آنان را مطلقاً جایز نمیداند (ابن قدامه، 1405ق، ج9، ص287). به نظر میرسد نظریه اول به صواب نزدیکتر باشد. چون اصل این مسئله در نجس دانستن بدن فرد مشرک نهفته است که در ادامه ثابت میگردد مراد از نجاست در آیه «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ» (توبه، 28) نجاست عقیده و افکار مشرکان در خصوص شریک قائل شدن برای خداست، نه اینکه بدن آنان نجس باشد. ادعای نسخ نمودن در مورد آیات یا احادیث، با اقوال فقها یا صحابه یا اجماع آنان ثابت نمیگردد. اینکه صحابی نسخ آیاتی را بدون اتصال به پیامبر نقل کند، فقط در حد نظر خودش مورد احترام بوده و دال بر ناسخ بودن آیهای بر آیه دیگر نمیباشد (جصاص، 1415ق، ج4، صص87و88) و اگر قرار بود در این خصوص نسخی صورت میگرفت، تنها مرجع صلاحیتدار برای اعلام داشتن آن، فرد متصل به وحی بوده و این فرد شخصی جز پیامبر اسلام نمیتوانست باشد. حال آنکه افرادی که در این مورد ادعای نسخ نمودهاند به هیچ وجه این مسئله را متصل به پیامبر روایت ننمودهاند. دیگر آنکه ابوسفیان در اواخر سال ششم قمری ـ سال صلح حدیبیه ـ (ابن هشام، 1375ق، ج2، ص308؛ کاسانی، 1982م، ج5، ص128) و وفد ثقیف در سال نهم قمری به مسجد پیامبر وارد شده است (ابن هشام، 1375ق، ج2، ص537) که نشان میدهد حداقل این دو سند در صدر اسلام نبوده است. قضیهای که به عمل صحابه مشهور جلوه داده شده، میتواند با احتمالاتی مواجه باشد که آن نقل را از دایره استدلال خارج نماید. یکی از احتمالات که با قرینه قوی بر این دلیل وجود دارد، این است که غیر مسلمانان از جنابت غسل نمیکردهاند و مسجد بر فرد جنبِ مسلمان و غیر مسلمان حرام بوده است و این مسئله از اینجا نشئت میگیرد نه اینکه بدن مشرک نجس باشد. دیگر مسئله کلیات شریعت اسلامی در این خصوص است. دین اسلام که به اسلام آوردن افراد و رهایی آنان از آتش دوزخ اهتمام دارد، چگونه از ورود مخالفان عقیدتی خود برای شنیدن سخن حق ممانعت به عمل میآورد؟ بر این اساس مقصد در آیه (توبه، 28) حکم اختصاصی فقط برای منع ورود به مسجدالحرام بوده و به نظر میرسد برای تعمیم آن به سایر مساجد، به دلیل دیگری از بیانات شارع نیازمند است که در این راستا دلیلی در کتب معتبر روایی وجود ندارد. 4-3. نجس بودن فرد مشرک حنفیه، مالکیه، شافعیه و حنابله اعضای بدن مشرک را پاک و طاهر دانسته و او را نجسالعین نمیدانند (مرغینانی، بیتا، ج4، ص95؛ قرافی، 1994م، ج1، ص163؛ نووی، بیتا، ج2، ص562؛ بهوتی، 1402ق، ج1، ص53). استدلال این گروه به پارهای از آیات و احادیث است: ـ بر اساس آیه «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسراء، 70) «ما آدمیزادگان را (با اعطای عقل، اراده، اختیار، نیروی پندار و گفتار و نوشتار، قامت راست، و غیره) گرامی داشتهایم»، همه انسانها دارای کرامت هستند و انسان مکرم نمیگردد، مگر اینکه پاک و طاهر باشد. مرده و زنده انسان در این خصوص یکسان است (کوکب عبید، 1406ق، ص36). ـ آیه «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ» (توبه، 28) دال بر نجاست اعتقادی مشرکان است نه نجاست عینی آنان. ـ آیه «الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلُّ لَّهُمْ» (مائده، 5)؛ «امروزه (با نزول این آیه) برای شما همه چیزهای پاکیزه (طبع سالم پسند) حلال گردید، و (ذبائح و) خوراک اهل کتاب (جز آنچه با آیات دیگر تحریم شده است) برای شما حلال است و خوراک شما برای آنان حلال است»، نشان میدهد غذای آنان که ساخته دست آنان است، پاک و طاهر میباشد. بنابراین آیه بر طهارت همه غیر مسلمانان دلالت دارد. ـ پیامبر به مشرکان اجازه داد به مسجدش وارد گردند و «ثمالة بن اثال» را به هنگام اسارت در مسجد زندانی و به ستون مسجد بست. بنابراین اگر مشرک نجس بود، اولویت در تطهیر مسجد خود پیامبر از نجاست بود (ماوردی، 1414ق، ج1، صص120و121). ـ «وفد ثقیف» در حالی که مشرک بودند، در مسجد پیامبر ساکن شدند. اگر عین کافر، نجس بود در مسجد اسکان داده نمیشدند (ابن مازه، 1424ق، ج1، ص137). زیدیه، ظاهریه، قول مشهور امامیه، عمر بن عبدالعزیز و حسن بصری انسان مشرک را نجسالعین میدانند (احمد مرتضی، 1422ق، ج2، صص19-21؛ ابن حزم، بیتا، ج1، صص129و130؛ محقق حلی، 1407ق، ج1، صص95-97؛ نجفی، بیتا، ج6، صص40-44؛ ماوردی، 1414ق، ج1، صص120و121). استدلال این گروه از فقها به قرار ذیل است: ـ آیه «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ» (توبه، 28) دال بر نجاست عینی شخص مشرک است. این آیه پس از فتح مکه نازل شده و ناسخ دلایلی است که دال بر پاکی مشرکان میباشد (نجفی، بیتا، ج6، ص41؛ احمد مرتضی، 1422ق، ج2، صص19-21). ـ مراد از طعام در آیه «الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلُّ لَّهُمْ» (مائده، 5) حبوبات میباشد نه غذای آماده شده توسط اهل کتاب (نجفی، بیتا، ج6، ص41). ـ مراد از رجس در آیه «کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ» (انعام، 125)؛ «بدین منوال خداوند عذاب را بهره کسانی میسازد که ایمان نمیآورند» نجاست آنان است. ـ اصحاب امامیه در این خصوص دو دسته احادیث روایت نمودهاند که دلالت احادیث دال بر نجاست غیر مسلمانان را دارای وضوح بیشتری دانسته و صدور حکم طهارت آنان را حمل بر تقیه نمودهاند (نجفی، بیتا، ج6، صص40-44). به نظر میرسد نظریه نجس دانستن فرد مشرک با کرامت ذاتی انسان در تضاد قرار دارد. بنابراین بهتر است بین این ادله به نحوی صحیح جمع گردد. با توجه به عمل پیامبر اسلام در خصوص تعامل با غیر مسلمانان و اینکه از دست آنان غذا خورده و هنگام اسلام آوردن آنان، امر به غسل ننموده و به آنان اجازه ورود به مسجد خود داده است (ماوردی، 1414ق، ج1، صص120و121) و اینکه طعام در لغت علاوه بر حبوبات به مصنوعات و مطبوخات دست انسان نیز اطلاق شده است (ابن فارس، 1399ق، ج3، صص410و411). در قرآن نیز در آیات متعددی، طعام به انوع خوردنیها اطلاق شده و منحصر در حبوبات نشده است.[1] به نظر میرسد اگر آیه (توبه، 29) حمل به نجاست اعتقادی غیر مسلمانان گردد، با کلیات دین سازگاری بیشتری داشته باشد. قرآن به ازدواج با اهل کتاب و خوردن مأکولات اهل کتاب اجازه داده است، در حالی که آنان بر عقیده غیر اسلامی میباشند. در زندگی زناشویی هر آن، زن و مرد در تعامل با یکدیگر قرار دارند که اگر گفته شود بدن آن زن کتابی نجس است، خداوند حکم حرجی بر بندگانش وضع نموده، در حالی که به گفته قرآن «وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» (حج، 78)؛ «و در دین کارهای دشوار و سنگین را بر دوش شما نگذاشته است»، خداوند هیچ حکمی برای به سختی افکندن مردم بنا ننهاده است. همچنین بیان شد که ادعای نسخ در مورد آیات یا احادیث، با اقوال فقها یا صحابه یا اجماع آنان ثابت نمیگردد، مگر اینکه متصل به قول پیامبر باشد و در اینجا غیر متصل است (جصاص، 1415ق، ج4، صص87و88). 5. حق انتخاب و مصونیت مسکن هرکسی حق دارد محل مسکونی خود را انتخاب کند و در این مورد هیچگونه تحمیلی بر او جایز نیست. بنابراین گزینش محل مسکونی و نقل و انتقال برحسب اراده فرد انجام میشود. از سوی دیگر مسکن افراد مصون از تعرض است. هیچکس حق ندارد بدون اجازه صاحب خانه، وارد خانه او شود (قاضی، 1388ش، ص145). مصونیت خانه یا مسکن در واقع متمّم امنیت شخصی و آزادی مسکن است. مصونیت خانه و مسکن بخشی از حریم خصوصی است ... در این محدوده، فرد مصون از تعرض، تجسس، کنجکاویها و رفتار پلیسی است (طباطبایی مؤتمنی، 1375ش، ص56). آنچه به یک خانه ارزش میدهد، وجود امنیت و آرامش در آن است. اگر این مهم از بین برود، استقلال شخص در زندگی خصوصیش مختل شده و در نهایت آرامش از جامعه رخت برمیبندد. اگر قرار باشد خانه هرکس در هر موقع از طرف افرادی به دلایل واهی مورد تعرض و مزاحمت قرار گیرد و یا خودسرانه مورد تفتیش و بازرسی قرار گیرد، دیگر امنیت خاطر و آرامش فکری از انسان سلب شده و امنیت فردی، مفهوم خود را از دست میدهد. بر این اساس هیچ شخصی اجازه ندارد بدون اجازه و رضایت شهروند غیر مسلمان وارد خانهاش گردد؛ چون خانه شخص محل خصوصی زندگی با افراد خانوادهاش میباشد. طبیعی است که این محل دارای حرمت و احترام باشد و هیچکس حق تعدّی بر آن نداشته باشد؛ چون تعدّی بر حرمت مسکن در واقع، تعرض به خود شخص میباشد و با بیان ادلّه قبلاً گفته شد که شریعت اسلامی تعرّض بر شهروندان غیر مسلمان را حرام نموده است. قرآن در خصوص مصونیت مسکن به صراحت سخن گفته و افراد را از ورود به منازل دیگران بدون اجازه آنان، منع نموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَداً فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ» (نور، 27و28)؛ «ای مؤمنان وارد خانههایی نشوید که متعلّق به شما نیست، مگر بعد از اجازه گرفتن (با زنگ زدن یا در کوبیدن و کارهایی غیر اینها) و سلام کردن بر ساکنان آن. این کار برای شما بهتر است (از ورود بدون اجازه و سلام). امید است شما (این دو چیز را به هنگام رفتن به منازل دیگران رعایت کنید و آنها را) مد نظر داشته باشید. اگر کسی را در خانهها نیافتید (که به شما اجازه دهد)، به آنجاها داخل نشوید تا (کسی پیدا آید و) به شما اجازه داده شود. اگر هم به شما (اجازه داده نشد و) گفتند: برگردید، پس برگردید (و اصرار نکنید). این (کار رجوع، زیبندهتر به حالتان و) پاکتر برایتان میباشد. خدا بس آگاه از کارهایی است که میکنید (پس با رهنمودهای او مخالفت نورزید)». این فرمان عام است و شهروندان غیر مسلمان را نیز دربر میگیرد. بنابراین هیچکس حق ندارد بدون اجازه به محل سکونت آنان وارد گردد. براساس دین اسلام، اگر کسی بدون رضایت صاحبخانه از دیوار یا پشتبام سعی در سرک کشیدن و نگاه کردن به درون خانه نماید، مجازات میگردد. پیامبر در این زمینه میفرماید: «اگر شخصی بدون اجازه بر تو وارد شد و از اسرار درون خانهات آگاه گشت، پس با سنگریزهای به چشم او زدی و کور گشت، گناهی بر تو نیست» (حمیدی، 1423ق، ج3، ص97). براساس ادله مذکور، عوامل دولتی نیز بدون در دست داشتن دلیل قطعی، حق ورود و تفتیش منازل شهروندان را ندارند. خرائطی در کتاب مکارم الاخلاق از ثورالکندی عملی را از عمربنخطاب نقل میکند که دال بر تأیید این قضیه است. ایشان مینویسد: «هنگامی که عمربنخطاب در حال گشتزنی در شهر مدینه بود، صدای مردی را شنید که از درون خانهای آواز میخواند. پس از دیوار آن خانه بالا رفته و یک زن و مقداری شراب نزد آن مرد یافت. بدو گفت: ای دشمن خدا آیا فکر نمودی معصیت میکنی و خداوند تو را مستور میدارد؟ آن مرد گفت: ای امیرمؤمنان بر من شتاب مکن. اگر من یک بار نافرمانی خدا نمودم، تو سه بار خداوند را نافرمان شدی. خداوند میفرماید: «وَلا تَجَسَّسُوا» (حجرات، 12) در حالی که شما تجسس نمودی و خداوند میفرماید: «وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» (بقره، 189) در حالی که شما از دیوار خانهام بالا آمدی. و خداوند میفرماید: «لاتَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها» (نور، 27) در حالی که شما بدون اجازه به خانهام وارد گشتی. عمربنخطاب گفت: اگر از گناهت درگذرم، خیری نزد شما یافته میشود؟ گفت: آری. پس از او درگذشت و از خانه بیرون رفت» (آلوسی، 1415ق، ج13، صص308و309). این قضیه نشان میدهد که در عصر صحابه اگر شخص درون خانه خود عمل منافی با قانون انجام میداده، حاکم اسلامی حق ورود به منزل و مجازات او را نداشته است، مگر اینکه عمل او به دیگران صدمهای وارد میکرده است. در بحث آزادی انتخاب مسکن، چند استثنا در کتب فقهی دیده میشود. فقها به دلایلی مرتفع نمودن ساختمان شهروندان غیر مسلمان بر ساختمانهای مسلمانان و سکونت آنان در منطقه حجاز را استثنا نمودهاند. 5-1. ساختمانهای مرتفع به اتفاق مذاهب اسلامی اگر شهروندان غیر مسلمان در منطقهای سکونت دارند که جدا از مناطق مسلماننشین است، حق دارند ساختمانهای خود را به نحو دلخواه بنا کنند، اما در صورتی که آنان با مسلمانان در یک منطقه سکونت داشتند، حق ندارند ساختمانهای خود را بلندتر از ساختمانهای مسلمانان بنا نهند (ابن عابدین، 1412ق، ج4، ص211؛ قرافی، 1994م، ج3، صص460و461؛ خطیب شربینی، بیتا، ج4، ص255؛ محقق کرکی، 1414ق، ج3، ص463؛ ابن قدامه، 1405ق، ج9، ص285؛ احمد مرتضی، 1422ق، ج6، صص686و687). شیخ طوسی بر این مسئله اجماع نقل نموده است (طوسی، 1387ق، ج2، ص46) استدلال آنان بدین صورت است: ـ براساس آیه «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ» (بقره، 61)؛ «و (به سبب این غرور و سرمستی و سرکشی) گرفتار خواری و تنگدستی شدند»، شایسته است غیر مسلمانان در همه چیز از مسلمانان پایینتر باشند. ـ دو بنای مسلمان و غیر مسلمان باید از یکدیگر متفاوت و قابل تمیّز باشد و آنان نباید بر عورتهای مسلمانان مطلع گردند (خطیب شربینی، بیتا، ج4، ص255؛ طوسی، 1387ق، ج2، ص46). ـ فرموده نبوی: «الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَى عَلَیْهِ». (حر عاملی، 1409ق، 26: 15) «اسلام بلندمرتبه است و هیچ چیز بر او بلندمرتبگی نمییابد». - این مسئله در رفع بنای ذمیان بیشتر مشهود است؛ چون طبق هیچ روایتی ثابت نشده پیامبر از این فعل آنان منع نموده باشد، در حالی که ساختمانهای یهودیان در آن زمان خیلی بلندتر و مستحکمتر از بناهای مسلمانان بوده است. آیاتی که در قالب خبر از گذشتگان و نه دربر دارنده حکم باشد، در استدلال به اینگونه احکام نمیتواند مخاطب را قانع کند. چه بسا نگاه تکوینی داشتن به این آیات، منجر به وهن قرآن گردد. بدینگونه که در جامعه امروزی جمعیت زیادی از غیر مسلمانان در مرتبه مادی از مسلمانان بسیار جلوتر و از لحاظ تکنولوژی بسیار پیشرفتهتر بوده و زندگی مرفهتری نسبت به مسلمانان دارند. قرآن مسیحیان عصر پیامبر را افرادی مورد احترام و قابل دوست داشتن معرفی میکند: «وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ» (مائده، 82)؛ «و خواهی دید که مهربانترین مردم برای مؤمنان، کسانیند که خود را مسیحی مینامند، این بدان خاطر است که در میان مسیحیان، کشیشان و راهبانی هستند که (به سبب آشنایی با دین خود و خوف از خدا، از شنیدن حق سر باز نمیزنند و در برابر آن) تکبّر نمیورزند». اگر قرار بود این خبر به همه دورهها و به همه مسیحیان تعمیم یابد، مسائل عصر کنونی چگونه باید تأویل شود؟ در عصری که مسیحیان بیشتر از یهود به قرآن توهین نموده و در کشوری مانند آمریکا به بهانه آزادی بیان و نسبت دادن فاجعه یازدهم سپتامبر به مسلمانان، کشیش مسیحی آزادانه قرآن را به آتش میکشد، با نگاه تکوینی به آیه شدیداً به تعارض برمیخوریم. به نظر میرسد آیاتی مانند «وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ» (بقره، 61) را نباید از سیاق خود که در قالب خبر از گذشته است، خارج نمود. دیگر آنکه خبر «الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَى عَلَیْهِ» در باب میراث و الحاق دین کودک به دین پدر یا مادرش وارد شده (شیخ صدوق، 1413ق، ج4، ص335؛ بغوی، 1403ق، ج11، ص86) و تعمیم این دلیل به جاهایی که علت حکم در آن نباشد، شایسته نیست. امروزه ملاکهای برتری از قرونی که فقها این حکم را صادر نمودهاند متفاوت بوده و به تبع آن، حکم نیز متفاوت میگردد. 5-2. سکونت شهروندان غیر مسلمان در منطقه حجاز به اتفاق مذاهب اسلامی سکونت دائمی غیر مسلمانان در منطقه حجاز ممنوع میباشد (ابن همام، بیتا، ج6، ص60؛ خرشی، بیتا، ج3، ص144؛ خطیب شربینی، بیتا، ج4، صص246و247؛ علامه حلی، 1414ق، ج9، صص335و336؛ محقق کرکی، 1414ق، ج5، ص459؛ ابن قدامه، 1405ق، ج9، ص285؛ احمد مرتضی، 1422ق، ج6، صص684و685). علامه حلی بر این مسئله اجماع نقل نموده است (علامه حلی، 1414ق، ج9، صص335و336). دلیل این ممنوعیت براساس احادیث میباشد که به پارهای از آن اشاره میگردد: ـ آخرین چیزی که پیامبر بدان سخن گفت این بود: «یهود را از سرزمین حجاز و مسیحیان نجران را از جزیرة العرب بیرون کنید» (طیالسی، بیتا، ج31، ص229؛ حرعاملی، 1409ق، ج15، ص133). ـ «مشرکین را از جزیرة العرب بیرون کنید» (مسلم، بیتا، ج5، ص75). ـ «یهود و نصاری را از جزیرة العرب بیرون خواهم راند، تا اینکه جز مسلمان در آن باقی نماند» (نسائی، 1411ق، ج5، ص210؛ مجلسی، 1404ق، ج53، ص60). ـ «در جزیرة العرب دو دین باهم جمع نمیشوند» (ابن ابیشیبة، بیتا، ج12، ص345). گفته شده مراد از جزیرة العرب در اینگونه احادیث، سرزمین حجاز است. بنابراین غیر مسلمان از سکونت در آن منع میگردد (احمد مرتضی، 1422ق، ج6، صص684و685). اما به اتفاق مذاهب اسلامی، شهروندان غیر مسلمان حق دارند برای تجارت وارد سرزمین حجاز گردند (سرخسی، 1421ق، ج1، ص1541؛ خرشی، بیتا، ج3، ص144؛ خطیب شربینی، بیتا، ج4، صص246و247؛ محقق کرکی، 1414ق، ج5، ص459؛ ابن قدامه، 1405ق، ج9، ص285؛ احمد مرتضی، 1422ق، ج6، صص684و685). چون نصاری در زمان خلافت عمربنخطاب در مدینه مشغول تجارت بودند. اما بیشتر از سه روز اجازه اقامت به آنان داده نمیشود؛ زیرا عمربنخطاب برای افراد تاجر و صاحب فنی که وارد حجاز میشدند، سه روز معین نموده بود که بعد از سپری شدن آن مدت، از حجاز خارج میگردیدند. اما حنابله گویند هنگامی که شهروند غیر مسلمان برای فروش کالا به مدتی بیش از سه روز نیاز داشت، جایز است بیش از سه روز، اقامت نماید. هنگامی این امر جایز است که ماندن بیش از سه روز موجب ضرر به او یا به ساکنان حجاز نگردد؛ چون منع ذمی از اقامت بیش از سه روز ـ با اینکه او به اقامت بیشتر نیاز دارد ـ موجب میگردد که امکانات مورد نیاز به حجاز نرسیده و مصلحت ساکنان حجاز به خطر افتد (ابنقدامه، 1405ق، ج9، صص285-287). بنابر آنچه گفته شد، ورود غیر مسلمانان به سرزمین حجاز به قصد تجارت یا رساندن پیام حکام دیگر کشورها یا هر موردی که مصالح مسلمانان در آن نهفته باشد، ممنوع نبوده و فقط از سکونت دائمی آنان منع شده است (خطیب شربینی، بیتا، ج4، صص246و247). در این زمینه تعیین مدت اقامت شهروندان غیر مسلمان امری تعبّدی یا حکم ثابت شرعی نبوده و مبنای آن اجتهاد خلیفه دوم براساس مصالح مسلمانان در آن زمان بوده است. بهتر به نظر میرسد مدت اقامت در سه روز منحصر نشده و تعیین این مدت به عهده حاکم اسلامی نهاده شود تا براساس مصلحت و نیاز زمانی، مدت را کم و زیاد نماید. چه بسا مثلاً برای تعمیر بنای حرم نیاز به مهندسان غیر مسلمان بوده که به اقامتی بیش از سه روز نیاز باشد ... فعل عمربنخطاب نیز حکم قطعی شرع نبوده، بلکه امری اجتهادی و متغیر بوده که مبنای آن مصلحت مسلمانان است. بنابراین هنگامی که مصالح تغییر کرد، احکام اجتهادی نیز به تبع آن تغییر میپذیرد. در قول حنابله نیز دیده شد که به خاطر نیاز و مصلحت ساکنان حجاز، مدت اقامت تجار غیر مسلمان را بیش از سه روز اجازه دادند. 6. حق مصونیت مکاتبات، مکالمات و مخابرات نامهها و مکاتبات بین اشخاص از تعرض مصون است و هیچ مقامی حق ندارد آنها را باز کرده بخواند؛ زیرا این موضوع به خصوصی بودن زندگی افراد لطمه وارد میسازد و میتواند آزادی افراد را محدود سازد (قاضی، 1388ش، ص146). مکاتبات، مکالمات، مخابرات و اسرار شهروندان جزء حریم خصوصی آنان بوده که تعدّی بر این مصونیت، تعدّی بر حریم خصوصی آنان بوده و این امری است که شارع شدیداً از آن نهی نموده و دولت اسلامی و مسلمانان به هیچوجه مجوز سلب این حق را ندارند. شریعت اسلامی در این خصوص به احدی اجازه تجسس را در حریم خصوصی افراد نمیدهد: «وَلَا تَجَسَّسُوا» (حجرات، 12). این امر قاعدهای از قواعد اصلی اسلام در نظام اجتماعی و مقررات قانونگذاری و اجرای احکام است. مردم دارای آزادی و احترام و بزرگواریهای خود هستند. جایز نیست به هیچوجه آزادی و احترام و بزرگ منشی انسان، رخنه دیده و به حریم آن تعدّی گردد. مردم در جامعه اسلامی در امنیت زندگی میکنند، امنیتی برای خود آنان و منازل و اسرار و عیوب و مقدسات آنان ... هیچ دلیلی برای تعدّی به حرمت و کرامت خودشان و خانهها و اسرار و عیبها و مقدساتشان، وجود ندارد. در دین اسلام حتی تحقیق و پیجویی بزه، نیز نمیتواند در سیستم و نظام اسلامی دلیل تجسس از مردم و پردهدری از عیوب و اسرار آنان باشد؛ زیرا تعامل با مردم براساس ظاهرشان بوده و کسی حق ندارد درون و باطن آنان را تفحص نماید. کسی حق ندارد مردم را جز در برابر مخالفتها و بزهکاریهایی که به صورت آشکار از آنان سر میزند مورد بازخواست قرار دهد. کسی حق ندارد نسبت به مردم گمان بد داشته یا چشم به راه انجام بدی از ایشان باشد. حتی کسی حق ندارد که بداند مردمان چه بسا نهانی مخالفت میورزند و دست به بزهکاری میزنند (قطب، 1412ق، ج6، ص3346). پیامبر اسلام نیز بارها مسلمانان را از دخالت در امور پنهانی و تتبع اسرار دیگران در حریم خصوصیشان بر حذر داشته (ر.ک: بخاری، 1407ق، ج5، ص2253) و در گفتاری خطاب به یکی از شاگردانش این فعل را سبب فساد و تباهی مردم دانسته است (رک: بیهقی، 1410ق، ج7، ص107). نتیجه 1. اسلام قوانین خود را در خصوص غیر مسلمانان بر مبنای عدالت، کرامت، آزادی، برابری و رعایت حقوق افراد وضع نموده است. 2. قاعده کلی در حقوق شهروندان غیر مسلمانان براساس «لهم ما لنا و علیهم ما علینا» میباشد. بدینگونه که تمامی حقوق و وظایفی که برای شهروندان مسلمان مشروع دانسته شده ـ جز در چند مورد جزئی ـ برای شهروندان غیر مسلمان نیز به رسمیت شناخته میشود. 3. اسلام آزادیهای فردی از قبیل حق حیات، آزادی رفت و آمد، مصونیت یا امنیت شخصی، آزادی اختیار و مصونیت مسکن، مصونیت مکاتبات و مکالمات تلفنی را برای شهروندان غیر مسلمان محترم دانسته و به رسمیت شناخته است. 4. خون شهروند غیر مسلمان به مانند خون شهروند مسلمان محترم بوده و احدی حق تعدّی بر آن ندارد. 5. ورود شهروندان غیر مسلمان به منطقه حرم مکی ممنوع بوده، اما آنان حق دارند به مساجد مسلمانان وارد شوند تا با شعائر اسلام آشنایی پیدا کنند. 6. سکونت دائمی غیر مسلمانان در منطقه حجاز ممنوع میباشد، اما حاکم اسلامی میتواند براساس مصلحت تا مدتی موقت به آنها اجازه سکونت دهد. 7. فرد غیر مسلمان پاک و طاهر بوده و نجس دانستن او با کرامت انسانی براساس آیه «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسراء، 70) منافات داشته و آیه «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ» (توبه، 28) دال بر نجاست اعتقادی مشرکان است. ................................................... نویسنده: شیخ محمد امین امینی کارشناسی ارشد فقه مقارن و حقوق عمومی اسلامی دانشگاه مذاهب اسلامی منبع: فصلنامه علمی تخصصی حبل المتین |
|
|
بخش اصلی
موضوعات سايت
دانشنامه جزیره قشم (48)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
نظرسنجی
نظرشما در مورد سایت؟ |
آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت