اخرين مطالب
» گزارش تصویری اردوی تفریحی طلاب حفظ تابستان 1403
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
» گزارش تصویری مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» مراسم اختتامیه کلاسهای دوره تابستانه
» گزارش تصویری همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» همایش علمی اصول حاکم بر سیره نبوی
» ام ابیها
» اسماعیل هنیه
» ام عماره
» شیخ محمد علی خالدی
» اقامه نماز میت غایب برای مرحوم شیخ محمد علی خالدی سلطان ...
پیوندهای مرتبط
مطالب پربیننده
برگزاری امتحانات پایانی کلاسهای منهج چهارساله سال تحصیلی ۱۴۰۲.۴۰۳
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
معاونت علمی نشست هم اندیشی علمای اهل سنت و شیعه با موضوع بصیرت اسلامی
معاونت اجتماعی برگزاری اختتامیه دومین دوره مسابقات حفظ قرائت و اذان
معاونت قرآنی کانال رسمی مدرسه علوم دینی اسماعیلیه در آپارات
آپارات برگزاری دوره بازآموزی روحانیون حج 1402 در مدرسه اسماعیلیه
مدرسه حج هرمزگان صفحه رسمی اینستاگرام مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
https://www.instagram.com/esmaeelyeh.shaykhan مراسم آغاز سال تحصیلی 402-403 مدرسه علوم دینی اسماعیلیه
با حضور شیخ عبدالرحیم خطیبی و شیخ محمد صالح امینی
واکاوی اندیشه شیخ عبدالرحمن کمالی در منظومه دالیه | مقالات | 20 ارديبهشت 1393 |
کتاب دالیه شیخ عبدالرحمن بن احمد بن یحیی الکمالی مشهور به منظومه ی شهود الحق نخستین کتابی است که در میان علمای اهل سنت جنوب عقاید اهل سنت و جماعت در باب اسماء و صفات خدا را بصورت منظوم بیان کرده است. علما بصورت عام در سطح جزیره قشم و جنوب ایران ، عقیده ی اشعری داشتند وصوفی مسلک بودند لذا وقتی که شیخ عبدالرحمن کتاب دالیه را نوشت و آنرا بر طلاب و علماء عرضه کرد بسیاری از علماء نسبت به او و عقیده اش جبهه گیری کردند و درگیریهای کلامی زیادی بین آنها بوجود آمد . شیخ عبدالرحمن در کتاب خویش تمام سعی و تلاش خود را در جهت اثبات علو خداوند بر مخلوقات و رویت پروردگار در آخرت توسط مومنین مبذول کرده وهمانند سلف، صفات متشابه را بدون تعطیل و تأویل برای خداوند عزوجل ثابت می داند و علم به آن را به خدا واگذار می کند . وی به شدت عقاید فلاسفه و معتزله در تعطیل و تأویل صفات خدا را رد نموده و با ادله ی صریح عقلی و نقلی، فقه توحید خصوصا توحید اسماء و صفات را طبق دیدگاه سلف اثبات می کند. کتاب دالیه در 654 بیت بصورت بحر طویل به لغت عربی نگاشته شده است موضوع این منظومه ادله توحید ذات و صفات خداوند و ابطال آراء منکرین صفات و اهل تعطیل و تأویل است . شیخ عبدالرحمن در دالیه اش تمام روشهای استدلالی و بلاغی را برای اثبات نظریات خود بکار گرفته است . وی در ابتدای منظومه اش آنچنان فلسفه و بانیان آن را بخاطر ایجاد شک و تردید در توحید آفریدگار مورد نکوهش قرار داده تا جایی که فلسفه ی ارسطو را به سم کشنده ای تشبیه نموده که بسیاری از قلبها را از توحید منصرف کرده است . در اشعار نخستین دالیه شیخ عبدالرحمن چنین آمده است: بلی بول أرسطو کسم منقع ***** تقطع منه کم قلوب و أکبد هممنا و لم نشرب و لولا من العلی ***** سمعنا الندا ذقنا الردی فی التورد بول (فلسفه ی) أرسطو یا همان أرسطاطالیس همانند سم کشنده ای است که چه بسیار دلها و جگرها را قطعه قطعه کرده است ما عزم نوشیدن آن سم را داشتیم اما آنرا ننوشیدیم و اگر ندای حق را نشنیده بودیم آن سم کشنده را چشیده بودیم. وی فلاسفه و عقل گراها اعم از معتزله و جهمیه و قدریه و متکلمین که منکر حوض و صور و میزان و پل صراط و سایر مسائل عقیدتی اخروی هستند و دنباله روهایشان از مسلمانان را منحرفین در اعتقاد می داند که قرآن از حلقومشان بالاتر نرفته و سینه هایشان پر از غش و مکر و کوته فکری است. وی فلسفه و سفسطه هایش را امر باطلی می داند که در مقابل آیات قرآن قرار می گیرد: متی اجتمع الضدان أنّی تلاقیا ***** أإرشاد حق مع تسفسط معتد فیا ویحکم جئتم بعقل یخالف النصو ***** ص و یأتی بإعتقاد مجدد کی دو ضد با هم جمع می شوند آیا ارشاد حق با سفسطه ی باطل با همدیگر سازگاری دارند؟ پس وای بر شما که با عقلی که مخالف نصوص قرآن و سنت است اعتقاد جدیدی را آورده اید. شیخ عبدالرحمن آغاز فلسفه ی یونان را پنج قرن قبل از میلاد مسیح توسط مجوس (منظور بت پرستان یونانی که خدایان متعدد داشتند که از جمله ی آنها الهه ی آتش بود) می داند که بعدها به یهود منتقل می شود و شقاق و اختلاف و تحریف را در آئین و شریعت یهود بوجود می آورد و خداوند عیسی علیه السلام را برای تصحیح اعتقاد آنها مبعوث می کند اما آنها راه عناد را در پیش گرفته سعی در قتل پیامبر خدا می کنند بعد از عیسی علیه السلام فلسفه وارد اعتقاد نصرانی نیز می گردد و آنها را به فرقه هایی بیشتر از فرقه های یهود تقسیم می کند. بعد از آمدن اسلام یهود و نصاری این بیماری خطرناک خود را به امت محمد عرضه می کنند تا با ایجاد اختلاف در عقیده آنرا پاره پاره کرده عظمت و شوکت آنرا از بین ببرند. وی ایام مأمون عباسی را آغاز عهد فلسفه در اسلام می داند که در آن دوره شدیدترین اجحاف در حق عقیده ی سلف صورت گرفته است. شیخ فلسفه را سراب و تعالیم توحیدی انبیا را آب گوارا توصیف می کند و می گوید: رأیتم سرابا ثم أسرعتم له ***** عطاشا و عند الأنبیاء کل مورد فمهما تجدّوا نحو ذلک تبعدوا ***** عن الورد حتی کان کل التبعد فیصعب بعد البعد عودکم و إن ***** طمعتم بما سرتم طمعتم بمفقد شما در حال تشنگی سرابی دیدید و به سوی آن شتافتید در حالی که نزد پیامبران بهترین آب گوارا وجود دارد پس هرگاه با جدیت به سوی فلاسفه متمایل شدید از توحید که همان آب حیات است بسیار دور شده اید و بازگشت بعد از دوری بسیار دشوار است اگر هم طمع به آن داشته باشید. وی حجت الاسلام غزالی را نمونه ای از کسانی ذکر می کند که قبل از مرگ از فلسفه و منطق یونانی توبه و اظهار پشیمانی کرده و به قرآن و سنت بازگشته اند . تنبه قوم منکموا بعنایة الاله ****** فعادوا نحو حوض محمد فمن مدرک قبل الممات بساعة ***** فمدرک وصل بالأمان الموبد فذاک کمن فی نزعه و وداعه ***** دعا بالبخاری الشریف المشهّد فقال ضعوه فوق صدری لعلنی ***** أموت علیه ناجیا عن تردد ویشهد أنی فی الختام رجعت للـ ***** ـیقین عن أوهام الکلام المبعّد گروهی از شما با عنایت معبود بیدار گشته اند و به سوی حوض (سنت) رسول الله صلی الله علیه و سلم بازگشتند پس هر کس لحظه ای قبل از مرگ خطر هلاکت را درک کرد و بیدار گشت پس خود را به امان ابدی (ایمان) رسانده است. این شخص مانند آن کسی است که در لحظه ی احتضار تقاضا کرد کتاب صحیح بخاری را بیاورند (منظور امام غزالی است) وقتی که صحیح بخاری را آوردند گفت آنرا بر سینه ام بگذارید تا در حالی بمیرم که از تردید نجات یافته ام و در پایان زندگی این کتاب گواه باشد که من از اوهام و خرافات کلام فلسفی بسوی یقین برگشته ام. در ادامه ابیات کتاب دالیه ، شیخ عبدالرحمن به اثبات صفت علو برای خداوند عزوجل می پردازد و می گوید: علو رب العزة در بالای عرش علوی است بدون جهت و بدون تشبیه که در فهم نمی گنجد و به نسبت خداوند همانطور که شب و روز وجود ندارد مشرق و مغرب نیز وجود ندارد و بطور عام نسبت به خدا جهات قابل تصور نیست و هر کس در این مسأله خوض کند و به آن بپردازد غیر از گمراهی چیزی عایدش نمی شود بلکه اعتقاد ما باید بسان اعتقاد صحابه و تابعین باشد که نه به اثبات و نه به نفی آن زبان نگشوده اند بلکه به علو خدا بالای عرش به تبعیت از رسول الله صلی الله علیه و سلم اقرار کرده اند. إذ الصحب و الأتباع لم یطلقوا بذیـ ***** ـن نفیا و اثباتا کاطلاق مجهد بل الصحب و الأتباع بالفوق و العلـ ****** ـو قالوا اتباعا للطریق المحمدی وی به شدت بر قدریه و در رأس آنها معبد الجهنی که منکر علو خداوند هستند می تازد و اعتقاد آنها که می گویند : إله الوری لا داخل العالمین بل ***** ولا خارجا عنها فما الفوق فاجحد (خدای مخلوقات نه داخل جهانیان و نه خارج از جهانیان است) را اعتقادی واهی که از سفسطه برخواسته است می داند. در ادامه ، سخن کسانی که صفت علو را به برتری تأویل می کنند را ذکر می کند و می گوید: و لا تطلقن اسم العلی و دافعن ***** نصوصا و أخری اطعن و أوّل و بعّد اسم العلیّ را به برتر تفسیر نکن چون در حقیقت برای این معنا نیست بلکه العلی اسمی از اسماء خداوند است و سیاق آیات و احادیث فقط دلالت بر فوقیت و علو مکانی دارد. شیخ بعضی از ترددات و تلبیسات معتزله و متکلمین در مورد ذات خدا را بیان می کند و آنرا ناشی از تفکر فلسفی می داند مانند تردد آنها در مورد موجود و معدوم بودن خدا به اینکه می گویند خدا نه موجود است و نه معدوم بلکه بین عالم وجود و عالم عدم متردد است و یا با ادعای نفی تشبیه قائل بر این هستند که خدا نه زنده است و نه مرده ودعوی جمیع نفی تشبیه ربهم ***** فیا حیلة الیونان صیدک معتد نسبت الی تشبیه إثبات شارع ***** و شبهت بالمعدوم قطعا لتعتدی نفی تشبیه پروردگار به مخلوق ادعای همه ی آنها است عجب حیله ای داری ای فلسفه یونان که با تشبیه خدا به معدوم می خواهی از خدا نفی تشبیه کنی. در ادامه ابیات عقیده گمراهین از اهل تصوف که قائل به حلول هستند را بیان می کند و عقیده ی آنها را نتیجه ی نفی عوالم نسبت به خدا می داند جایی که می گوید: إلی الإتحاد ألجأت إذ نفت سوی الـ ***** ـعوالم نفیا ثم جت بالتوحد وقتی که تمام عالمها را به نسبت خدا نفی کرد به اتحاد خالق و مخلوق روی آورد (اشاره به عقیده بعضی از صوفیها و در رأس آنها حلاج) شیخ متکلمین و فلاسفه را از جهت سفسطه بازی و تکبر و انکار حق به شیطان و فرعون تشبیه می کند : وأبلس إبلیس اللعین برأیه ***** کمثلک قطعا بعد طول التعبد و کذّب فرعون کلیم إلهنا ***** ولم یستفد بالمعجزات و یسعد وقال أری موسی من الکاذبین إذ ***** یقول علی أعلی السماوات سیدی ابلیس طرد شده همانند تو (اهل فلسفه)است که بعد از عبادت طولانی با رأی خویش ایجاد تبلیس و تردید کرد. و فرعون نیز موسی کلیم الله را تکذیب نمود و معجزات موسی فایده ای برایش نبخشید و گفت من موسی را در این گفتارش که می گوید خدای من در آسمانها است دروغگو می بینم. شیخ عبدالرحمن آیه ی «لیس کمثله شیء و هو السمیع البصیر» را در توحید ذات وتوحید اسماء و صفات کافی می داند و می گوید: کفانا بحمد الله لیس کمثله ***** بذات و أوصاف و لم نتجحد کما أنه بالذات لیس کمثله ***** کذا فی صفات الذات لم نتردد به حمد خدا آیه «لیس کمثله شیء و هو السمیع البصیر» ما را در توحید ذات و صفات کفایت می کند پس همانطور که چیزی در ذات شبیه خدا نیست در صفات ذاتی خدا هم شبیهی برای او نیست لذا تردید نمی کنیم. این آیه در واقع هم ردی است بر مشبهه که خدا را تشبیه به مخلوق و معدوم می کنند وهم ردی است بر معطله که بعضی از صفات خدا را تعطیل و نفی می کنند چرا که آیه از دو جمله تشکیل شده جمله ی اول «لیس کمثله شیء» هرگونه تمثیل و تشبیه را به نسبت ذات و صفات خدا نفی می کند و جمله ی دوم «وهو السمیع البصیر» صفات ذاتی چون بصر و سمع را برای خدا اثبات می نماید. شیخ سپس نفی صفات توسط معتزله را بیان می کند و علت آنرا جلوگیری از تعدد قدیم و جدایی صفات از ذات می داند. حال آنکه عقیده صحیحی که مطابق کتاب و سنت باشد صفات را جدای از ذات نمی داند. ألا و المعانی لا تقوم بنفسها ***** فلا بدّ من ذات لذا قال معتد فلان إله بل تعدد مثل ذا ***** قرونا لدی أهل الهوی و التعند آگاه باش که صفات قائم به خود نیستند بلکه باید ذاتی وجود داشته باشد تا صفت به آن تعلق گیرد براین اساس است که بسیاری از متجاوزان توحید قائل به تعدد اله شده اند و در قرنهای متمادی این نظریه موجب شرک و تعدد خدایان گشته است چون صفات را جدای از ذات تصور می کردند . شیخ با اشاره به حدیث نبوی ، بهترین ایمان را ایمان پیرزنهایی می داند که متأثر از فلسفه و منطق یونان نشده اند: و قد جاء فی قول الرسول محمد ***** علیه صلاة مع سلام مجدد سیأتی زمان خیر إیمان أهله ***** الذی مثل ایمان العجائز فاشهد نعم إن إیمان العجائز لم تخنه ***** یونان بل من فطرة الله تهتدی به تحقیق در گفتار رسول الله صلی الله علیه و سلم آمده که زمانی فرا خواهد رسید که بهترین ایمان مردمانش ایمان پیرزنهاست. آری ایمان پیرزنها را یونانیان با فلسفه شان فاسد نکرده اند و نتوانسته اند آنها را فریب دهند بلکه ایمان آنها فطری است و با سرشت پاک الهی هدایت شده اند. این ابیات اشاره به حدیث ( أنه یأتی زمان علی الناس یکون فیه خیر الإیمان إیمان العجائز) دارد. در ادامه با ذکر اینکه ایمان ما باید برگرفته از سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه و سلم باشد ضمن اشاره به بعضی از فضایل صحابه خصوصا عشره مبشره و بعضی از صحابه کثیر الروایة چون ابی هریره رضی الله عنه، آنها را الگو و اسوه امت اسلامی در ایمان می داند که باید به آنها اقتدا شود . وی با اشاره به حدیث (خیر القرون قرنی ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم) عصر سلف (صحابه و تابعین و تابع تابعین) را از جهت آلوده نشدن به جدل فلسفی و لاهوتی و اکتفای به کتاب و سنت بهترین عصرها می داند جایی که می گوید: کذا فی زمان التابعین و مالک ***** و نعمانهم والشافعی و أحمد لذا قنعوا بالفقه عن قول ربهم ***** و سنة هادیهم قناعة مبتد ألیست قرون الخیر هن ثلاثة ***** کما دلّه تصریح قول أحمد در زمان تابعین و همچنین عصر ائمه مذاهب (امام مالک و ابوحنیفه و شافعی و احمد) همانند عصر صحابه به قرآن و سنت اکتفا می کردند آیا قرون سه گانه با قول صریح پیامبر بهترین قرون نبود . شیخ عبدالرحمن سنت پیامبر را بسان کشتی نوح می داند که هر کس بر آن سوار شود نجات پیدا می کند و غرق شدگان در فلسفه و تعطیل و تشبیه را همانند پسر نوح می داند که با پناه آوردن به قله ی کوه غرق شد: وما صحب نوح مثل صحب محمد ***** نعم فلک نوح شبه سنة أحمد و لا جبل الغرق اعتدی بل کلامکم ***** بلی خدن هذین الغریقین معتد اصحاب و یاران نوح علیه السلام همانند اصحاب محمد صلی الله علیه و سلم نبودند اما کشتی نوح شبیه سنت محمد است و کوه غرق نیز همان کلام شماست که وقتی سنت را که کشتی نجات است رها کردید و به کلام خود تکیه نمودید پس به کوه غرق همانند پسر نوح بالا رفته که غرق شدنتان حتمی است. وی لقب سلفی را به شیخ عبدالقادر گیلانی که یکی از قطب های چهارگانه تصوف است می دهد و او را متمسک به سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم معرفی می کند: وللشیخ عبدالقادر السلفی مثل ***** إخوانه بالصدق إرث محمد شیخ عبدالقادر گیلانی نیز مانند برادرانش با صداقت از ارث پیامبر (سنت) بهره گرفته و پیروی می کند. از آنجا که دشمنان سنت و فلاسفه سعی در نازل جلوه داده فضل و منزلت علمی امام احمد و مخفی کردن آثار او داشتند شیخ خود را در دفاع از امام احمد، حنبلی معرفی می کند و می گوید: أنأ حنبلی ما حییت و إن أمت ***** فللناس إیصائی بمذهب أحمد و إلا فکان الشیخ مفتی مذهبی ***** ختامهم والشافعی الممجّد من تا زمانی که زنده ام حنبلی هستم و اگر بمیرم وصیتم به همه ی مردم پیروی از مذهب امام احمد بن حنبل است همانطور که شیخ عبدالقادر گیلانی در مذهب امام احمد و امام شافعی صاحب فتوا بوده است . در ادامه شیخ عبدالرحمن ابیاتی را در بیان فضل و منزلت امام احمد بیان می کند و قائل به این است که هیچکدام از ائمه در زهد و حفظ احادیث نبوی به پای امام احمد نمی رسند و ریشه ی سبّ و مخالفت بسیاری از دشمنان سنت با امام احمد را در همین فضائل می داند. وی اطلاق صفت حشویه از طرف معتزله بر اهل حدیث را انکار می کند و می گوید که چنین اسمی شایسته ی خود آنها است: یقولون حشوی نعم حشو سنة ***** و صدق و قرآن و إرشاد مرشد وهم حشو تعطیل و غی و بدعة ***** و رفض و طغیان و حیلات مفسد آنها می گویند که اهل حدیث (ودر رأس آنها امام احمد) احادیث و روایات را بدون نظر در سازگاری با عقل ، کورکورانه جمع و تقلید می کنند و حشوی هستند آری او جمع کننده ومقلد سنت و ایمان و قرآن و حقیقت است در حالیکه آنها (معتزله) مقلد تعطیل صفات خدا و سرکشی و بدعت و حیله های فاسد هستند. امام شافعی نیز در بیان فضل امام احمد می فرماید: (خرجت من بغداد فما خلفت بها رجلا أفضل و لا أعظم و لا أفقه من أحمد بن حنبل ) یعنی من بغداد را ترک کردم در حالی که برای من هیچ جانشینی افضل تر و بزرگتر و فقیه تر از احمد بن حنبل نبود . شیخ عبدالرحمن به این مسأله نیز اشاره می کند و چنین می سراید: یلوموننا فی أحمد و نلومهم ***** و احمد نصّار الحدیث المحمدی لهذا الإمام الشافعی بصدقه ***** و بالجدّ قال الفضل حق لأحمد آنها ما را به خاطر دفاع و پیروی از امام احمد ملامت و سرزنش می کنند ما هم آنها را ملامت می کنیم چرا که امام احمد ناصر و یاریگر حدیث پیامبر است بر همین اساس امام شافعی با صداقت و جدیت فرمود: فضیلت و برتری شایسته ی احمد بن حنبل است. شیخ عبدالرحمن أئمه مذاهب چهارگانه اهل سنت را پیروان سنت و متمسک به عقیده ی سلف صالح می داند و با تعریض و کنایه با اقتباس از بیت فرزدق خطاب به مخالفین اعم از فلاسفه و معتزله و اهل تأویل می گوید: أولئک آبائی فجئنی بمثلهم ***** إذا ما اعتقدنا یا جریر بمقعد هم سلفی إیاک إیاک أن تری ***** تخالفهم خف من شقاء مؤبد آنها (ائمه مذاهب اهل سنت) پدران و پیشوایان من در عقیده می باشند و آنها همه پیرو عقیده سلف (قرون سه گانه اول) بودند تو را برحذر می دارم که با آنها مخالفت کنی زیرا مخالفت با آنها بدبختی ابدی را به همراه دارد. شیخ عبدالرحمن ، ابوالحسن أشعری را در اثبات علو بلا کیف برای خداوند هم مسلک خود می داند اگرچه متأخرین أشاعره با او مخالفت دارند وی می گوید: کذا الأشعری فی ثلاث رسائل ***** أقر العلو وفق أتباع أحمد و قد جاء بعض الأشعریه بعده ***** یخالفه فی ذا و فی الغیر یقتدی همچنین امام اشعری در سه رساله (مقالات الإسلامیین ، الإبانة فی أصول الدیانة و الموجز) موافق پیروان سنت، اقرار و اعتراف به علو پروردگار می کند اما بعضی از اشعریها بعد از او آمدند و با وی در اثبات صفت علو برای خدا مخالفت کردند و به دیگران اقتدا نمودند. در ادامه شیخ عبدالرحمن بعد از ذکر علمای بزرگی چون امام ذهبی و بیهقی و دارمی ، مخاطب را جهت شناخت ادله اثبات صفت علو خداوند دعوت می کند که به کتابهای آنها مراجعه نماید. در پایان منظومه شیخ عبدالرحمن بعد از نکوهش و انکار فرقه های مختلف کلامی چون زنادقه و معتزله و روافض و خوارج همه ی آنها را دنباله رو فلاسفه می داند وتنها راه نجات را در پیروی از سنت پاک و مطهر رسول الله صلی الله علیه و سلم معرفی می کند و منظومه اش را با این بیت به پایان می رساند: سبیل النجا والله سنة أحمد ***** بها دانت الأصحاب من یرض یسعد قسم به خدا که تنها راه نجات سنت پیامبر است . صحابه بزرگوار پیامبر ، خود را در برابر سنت رسول کوچک شمرده وبه آن گردن نهادند و هر کس به سنت راضی شد خوشبخت می گردد. .......................................................................... نویسنده: شیخ محمد تشیخ «مدرس مدرسه علوم دینی اسماعیلیه» ........................................................................... منابع: 1- متن منظومه ی دالیة (شهود الحق فی اثبات ذات و صفات خالق الخلق) / تألیف علامه شیخ عبدالرحمن بن احمد بن یحیی الکمالی 2- القول الحق فی شرح منظومة شهود الحق / تألیف دکتور شیخ محمد رشاد محمد صالح اسماعیل زاده 3- مقالات الإسلامیین/ ابوالحسن أشعری آشنایی با زندگی نامه شیخ عبدالرحمن بن احمد بن یحیی |
|
|
بخش اصلی
موضوعات سايت
دانشنامه جزیره قشم (48)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
پاورپوینت (3)
دروس صوتی (2)
کلاس تفسیر شیخ خطیبی (5)
بروشور (3)
معاونت قرآنی (30)
معاونت اجتماعی (82)
معاونت علمی (74)
مدرسه حج روحانیون (40)
مجموعه تصاویر آموزشی (13)
مجموعه قواعد فقهی (2)
معادشناسی (22)
کتابخانه (55)
آشنایی با مساجد جهان (72)
اناشید اسلامی (194)
مسابقه پیامکی (34)
خبرها (629)
خطبه و سخنرانی (95)
نماهنگ (26)
نرم افزار شیخان (15)
آشنایی با ادیان و فرقه ها (23)
قصه های قرآنی (46)
اهل بیت رسول (17)
احادیث روزانه (317)
صحابه و صحابیات رسول (82)
مجله شیخان (121)
پرسش و پاسخ (12)
دیوان علامه اسماعیل (5)
سیمای بزرگان (32)
آلبوم عکس (146)
مشاهیر اهل سنت جنوب (23)
مقالات (470)
نظرسنجی
نظرشما در مورد سایت؟ |
آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت