« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » مـؤمنان را نسزد كه همگي بيرون روند (‌و براي فراگرفتن معارف اسلامي عازم مراكز علمي اسلامي بشوند)‌. بـايد كـه از هر قوم و قبيله‌اي‌، عدّه‌اي بروند (‌و در تـحصيل علوم ديني تلاش كنند) تا با تعليمات اسلامي آشنا گردند، و هنگامي كه به سوي قوم و قبيلۀ خود برگشتند (‌به تعليم مـردمـان بـپردازنـد و ارشـادشان كنند و) آنـان را (‌از مخالفت فرمان پروردگار) بترسانند تا خودداري كنند

آداب اسلام در طلاق | مقالات 21 ارديبهشت 1393
آداب اسلام در طلاق

طلاق غیر مشروع آن طلاقی است که خانواده را منهدم ، شیار آن را متلاشی ، وحدت امت را ضعیف وسینه ها را به جوش می آورد ، پرده ها و سترها را پاره می کند و آن مضرترین چیز به حیات مجتمع است و أبغض الحلال نزد خداوند.

اگر به عواقب آن توجه کنیم خواهیم دید که چقدر مصائب به بار آورده ، چقدر خانواده ها را متفرق کرده ، چقدر محبت و وداد خویشاوندی را نابود ، بین زوجینی که خداوند پیوند و محبت ایجاد کرده بود فاصله انداخته و اطفال آنها را در دروای حیرت ضایع کرده ، پس از آنکه زیر سایه رحمت و محبت والدین بودند.

طلاق است که بر مصائب و بدبختی جامعه بیش از هر چیز می افزاید ، آن وقت است که خوشبختی را تبدیل به شقاوت و إئتلاف را تبدیل به اختلاف می کند.

شریعت مقدس اسلام هنگامیکه این اختلاف شدت گرفت در حالات ضروری اجازه وقوع طلاق می دهد و آن زمانی است که برای رهائی از نزاع به غیر طلاق راهی وجود نداشته باشد ، اما سلاح آن به دست زوج قرار داده ، برای اینکه مرد از زن در تسلط بر نفس خود قادرتر است و دارای ادراکی عمیق تر ، زیرا اوست که متحمل مصائب و گرفتاریهای زوجیت است.

اما مرد زمانی که از همسر خود نفرت و کراهیت می یابد خداوند شوهر را به خویشتن داری امر می کند تا آنکه نفرت از طلاق شفیعی برای بقای عشرت بوده باشد.

خداوند سبحانه می فرماید: «فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا» آیه 19 سوره نساء
و اگر از آنها کراهت داشتید ، چه بسا چیزهائی است که برایتان خوشایند نیست ولی خداوند در آن خیر فراوانی قرار داده است. (یعنی اگر از رفتار آنها یا از خود آنها کراهتی داشتید فورا تصمیم به جدائی و طلاق نگیرید.)

هر انسانی همانطور که دارای معایب است دارای محاسن نیز هست ، پس وقتی که زوج احساس بداخلاقی و یا سوء رفتار زن کرد و از زندگی با او کراهت داشت ، خدمتهای او در منزلش و شیر دهی و تربیت اولادش را به یاد و به خاطر بیاورد تا آنکه توقعات خیر بیشتری از او در آینده داشته باشد و عواقب وخیم مالی و معنوی و اجتماعی آنرا یادآور شود: هزینه های متعه ، نفقات ، پرداخت صداق ، أجرة المثل ، ضیاعة أطفال ، عداوت دو خانواده شوهر و زن با یکدیگر ، هزینه های سنگین دیگر برای انتخاب همسر دیگر و غیر ذالک از آن مصائبی که شوهر متوجه آن نمی شود مگر بعد از طلاق.

اگر درست متوجه عواقب آن شود ، شوهر هرگز این ضعیف ترین ریسمان پیوند را به بازی نمی گیرد که منجر به انتهاک محارم و ارتکاب عظائم بوده باشد.

خداوند مراتب و درجات طلاق را سه درجه قرار داده است تا آنکه مرد یک مرتبه عصمت زناشوئی را از بین نبرد ، پس می فرماید: «الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ» آیه 229 سوره بقره
طلاق دو بار است (بار اول که مطلقه کرد می تواند رجوع کند بار دوم نیز می تواند رجوع کند) پس بار سوم گرفتن و عشرت به نیکی است یا طلاق و جدائی به احسان.

خداوند طلاق اول را طلاق رجعی قرار داد، برای تأدیب زوجه تا آنکه ألم و تلخی فراق به او بچشاند و برآورد کند ضرر و زیان همسری خود با شوهرش و ضیاعت اطفال خود ، سپس طلاق دوم را طلاق رجعی قرار داد تا آنکه زن از خواب غفلت بیدار شود و تنبه به اهل زن باشد تا آنکه دستش را بگیرند و او را با نصیحت مستقیم گردانند و تربیت کنند تا آنکه کیفیت معاشرت با زوج و شوهرداری را دریابد.

همچنان دو طلاق رجعی تنبه و بیداری برای شوهر است تا آنکه در عواقب آن فکر کند و مدبر امورش باشد قبل از طلاق قطعی ، و بیندیشدکه آیا می تواند صبر بر فراق همسر بکند یا خیر؟ که اگر نتوانست متحمل فراق او باشد رجعه کند و با اخلاق او سازگاری نماید.

بنابراین طلاق رجعی برای تهذیب اخلاق است و حفظ از خطر فرقه نهائی و حصول خوشبختی زوجیت سپس می رسد نوبت طلاق سوم و آن طلاق بائن است که خداوند می فرماید: «فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ» آیه 230 سوره بقره
پس اگر بعد از آن طلاقش داد ، دیگر آن زن به او حلال و روا نمی شود تا آنکه شوهری غیر از او بگیرد.

پس فکر کن و بیاندیش ای قاری گرامی به این نظام اسلامی در ترتیب وقوع طلاق رجعی اولا و ثانیا پس بائن ، برای رعایت مصالح مجتمع و تنفیذ آئین تدریجی و محافظت بر کیان خانواده اسلامی تا آنکه اطفال آن ضایع نگردند، بین مادری که عنادت زندگی او را منهدم کرده و پدریکه تسلیم خشم و غضب خود گردیده ، په بسا بعد از وقوع این عمل نکبت بار ، زوجین اظهار ندامت می کنند و پشیمان می شوند و زن و شوهر و أقرباء آنها مراجعه به علماء می کنند ، و به التماس می افتند و راه حیله در پیش می گیرند ، شوهر انکار الفاظ خود نزد عالم یا قاضی می کند و نزد آنها تغییر نیت می دهد اما باید بدانند که همه ی اینها آنها را از عذاب خداوند رهائی نخواهد بخشید زیرا خداوند آگاه است به خائنة الأعین و ما تخفی الصدور.

نصیحتم به زوجین این است آنکه با رفتار و اخلاق خود کاری نکنند که کار به وقوع طلاق بکشد ، کوشش در حسن معاشرت کنند و درگذرند از بسیار چیزهائی که به سبب بی تابی ، نقص عقل و عدم تسلط بر نفس از زنان سر می زند.

............................
برگرفته از کتاب آداب اسلام در نظام خانواده
نویسنده: شیخ میر عبدالله تخت دار رحمه الله
بازديد:1710| نظر(0)

نظرسنجی

عالي
خوب
متوسط
می پسندم


آمار بازدیدکنندگان
جستجو در سایت